هر روز که می گذرد بحران اقتصادی شدیدتر، حکومت از مهار آن در مانده تر، اعتراضات اجتماعی گسترده تر و نگرانی از سرانجام کار در جامعه بیشتر و بیشتر می شود. تنها در طول دو سه هفته اخیر، و درست پس از اظهارات احمدی نژاد مبنی بر کاهش نرخ بیکاری و رساندن آمار بیکاری به سطح پنج درصد، هزاران نفر دیگر از کارگران و کارکنان موسسا ت مختلف به دلایل گوناگون از کار اخراج شدند، و تعداد دیگری از واحدهای تولیدی و خدماتی، از جمله بزرگترین کارخانه نوشابه سازی خاورمیانه در خرمشهر، ورشکست یا دچار رکود گردیدند. این رخدادهای پرشتاب مانند همیشه موجب یک رشته از اعتصابات و اعتراضات کارگری دیگر در نقاط مختلف کشور شدند. اما این بار نیز واکنش حکومت نسبت به این رخدادها کماکان مانند همیشه عبارت بود از انکار واقعیتها، تهدید و سرکوبهای بیشتر و دادن وعدههای توخالی دیگر. اما اگر احمدی نژاد دیروز می توانست با انتقاد از سیاستهای اصلاح طلبان و دادن وعدههائی مانند آوردن پول نفت بر سر سفره تهیدستان، ایجاد عدالت و وعده هائی از این دست آنها را دچار توهم کند و آرا و حمایت عدهای از آنها را جلب کند، با کارنامهای که او در این شش سال از خود بجا گذاشته است دیگر شانسی برای این کار ندارد. امروز دیگر نه کسی فریب وعده و وعیدهای احمدی نژاد را می خورد، نه انکار بحرانهای متعدد امکانپذیر است و نه گرسنگی جایی برای ترسیدن و جازدن در مقابل سرکوب و تهدیدات باقی گذاشته است. برغم تظاهر احمدی نژاد و ولی فقیه به بسامان و عالی بودن همه چیز در کشور و انکار بحرانهای متعددی که تمام تاروپود جامعه ایران و حکومت را در برگرفته و کشور و مردم را در معرض خطرات و تهدیدات جدی قرار داده است، اما وخامت و دامنه بحران به حدی است که موجب نگرانی شدید و تشدید تضادها و اختلافات جناحهای مختلف حکومت گردیده و آنها را بیش از پیش به تقلا و تکاپو برای خلاصی از وضعیت بحرانی موجود انداخته است.
افزایش اعتراضات کارگری و چشم انداز گسترش شتابان این اعتراضات بدلیل بیکاری و فقر، و آمادگی روز افزون زحمتکشان برای به میدان آمدن و مبارزه کردن برای تغییر شرایط بی اندازه دشوارشان و حضور جنبش نیرومندی که در بهار سال گذشته از دل پیکارهای صد سالۀ مردمی بروز یافت، همه و همه حکایت از آن دارند که جامعه ایران سال پر تب و تابی را در پیش روی دارد. سالی که ای بسا به یک سال تاریخی سرنوشت ساز در کشور تبدیل شود. وجود این وضعیت رژیم کودتا را دچار کابوس و هراس و سران رژیم را سراسیمه کرده است. بهمین دلیل آنها با تمام توان خود می کوشند بهر وسیلهای مانع گسترش اعتراضات کارگری و اجتماعی شده و از برقراری و گسترش ارتباط جنبش کارگری و سایر جنبشهای اجتماعی با یکدیگر و جنبش سبز جلوگیری کنند. زیرا آنها در حال حاضر فنای خویش را در گسترش، تعمیق و قدرتمند شدن بیشر این جنبش می بینند.
در اثنای این تحولات پرشتاب، مخالفت با قانون هدفمند کردن یارانه ها می تواند به یکی از عرصه های مهم مبارزات مردم در آیندۀ نزدیک تبدیل گردد. بسیاری از نیروها، قانون هدفمند کردن یارانه ها را ترفندی برای حذف یارانهها، افزایش قیمت کالاهای اساسی و تامین کسر بودجه کلان دولت کودتا می دانند. کشاکش بر سر نحوه اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها بین طرفداران و مخالفین دولت در مجلس و در حکومت همچنان ادامه دارد. گرچه هنوز در مورد کم و کیف توافقات بهعمل آمده میان دولت و مخالفان موضع دولت در مجلس اظهارات ضد و نقیضی منتشر شده، اما از خلال این اطلاعات می شود فهمید که خامنهای جانب احمدی نژاد را گرفته است. از خلال بحثهای مجلس، که مضمون پارهای از آنها بطور جسته گریخته پخش گردیده، مشخص شد که از نظر دولت این طرح فعلا تنها برنامه، راهکار و امید آخر آن برای مهاراوضاع است. از طرفی دیگر آشکار شد که خامنهای دراین کشمکش با حمایت از موضع و برنامه دولت و با سنگ روی یخ کردن نمایندگان مخالف درخواست احمدی نژاد، اگر خودش یک طرف اصلی قضیه نباشد همچنان ترجیح می دهد در کنار افراطیون قرار داشته باشد. عطف به ارزیابی عده زیادی از کارشناسان، مبنی بر این که اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها بطور کلی حتی به صورتی که در مجلس تصویب شد منجر به رکود بیشتر تولید، بیکاری و گسترش بحران اقتصادی و اعتراضات اجتماعی خواهد شد، تردید زیادی باقی نمی ماند که اگر این جریان مهلت بیشتری پیدا کند برای حفظ قدرت خودش حتی برای مدت کوتاهی می تواند چنان خسارات سنگین دیگری بر کشور و مردم وارد کند که جبران آنها چند نسل طول بکشد. اگر چنین اتفاقی رخ دهد بی تردید آن دسته از کرسی نشینان مجلس نیز که برغم مخالفت شان تحت هر بهانه و به هر انگیزهای تسلیم امر و اراده رهبر شوند نیز باید در آینده در مقابل اعمالشان به مردم پاسخگو باشند.
حمایت خامنهای از دولت، در جریان درگیریهای مربوط به قانون هدفمند کردن یارانه ها و عقب نشینی مجلس از مصوبه خود، آشکارا اطاعت مجلس کنونی از خامنه ای را تا حد مجلسی فرمایشی نشان داد. لاریجانی و توکلی که استقامت بر مخالفتشان با طرح احمدی نژاد می توانست به تعدیل آن طرح بیانجامد، پس از حمایت خامنه ای از آن، عقب نشینی را بر مقاومت وتعرض ترجیح دادند.
ولی فقیه نیز برغم تمام تلاشهایی که از جانب مخالفان احمدی نژاد برای جدا کردن او از احمدی نژاد انجام می گیرد، همچنان ترجیح می دهد برای حفظ قدرت و تن ندادن به عقب نشینی در کنار احمد ی نژاد و پاسداران باقی بماند.
مقاومت سرسختانه خامنهای در مقابل واقعیات امروز جامعه و حمایت او از سیاستهای شکست خورده اقتصادی، اجتماعی و خارجی دولت و موضعگیری جانبدارانه اش از نظر دولت نسبت به قانون هدفمند کردن یارانه ها، برغم خطراتی که در اثر اجرای این طرح کشور را تهدید می کند و ترجیح دادن وضع موجود بر عقب نشینی در مقابل مردم، نمی تواند مدت طولانی دوام بیاورد و سرانجام جنبش مردم و ادامه بحران، حاکمیت را از پای در خواهد آورد. اما در لحظه حاضر که مشخص شده است حکومت نه برنامه کارآمدی برای مهار بحرانها را دارد و نه حاضر است در مقابل جنبش مردم تسلیم شود، و بر عکس می خواهد به هر قیمت قدرت و سلطه نامشروع و زیانبارش را بر مردم حفظ نماید، سؤال روز این است که چگونه می توان زمان و ضایعات این وضع را به حداقل ممکن رساند و همزمان شرایط را برای تغییرات دمکراتیک اساسی در جامعه آماده کرد.
با توجه به حقایق موجود بنظر می رسد مهمترین عاملی که می تواند به خلاص شدن سریعتر مردم از این بحرانها و استبداد کمک کند، گسترش پایگاه اجتماعی جنبش سبز از طریق جلب هر چه بیشتر زحمتکشان به فعالیت و مشارکت فعالانه آنها در جنبش است.