ناآرامی ها و اعتراض های اخیر در ایران، و نقش غیر سازنده آقای خامنه ای ولی فقیه، بینش اسلامی را به چالش تازه ای کشانیده است. شکاف گسترده ای که سال ها دستگاه روحانیت از آن رنج می برد، بلاخره از آن پرده برداشته شد، و امکان بی طرفانه داوری برای محققین مستقل فراهم آورده است.
در آستانه انتخابات نهم ریاست جمهوری، هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان فعلی و رئیس شورای تشخیص مصلحت نظام در یکی از نطق هایش با استناد به گفته های خمینی در باره ولی فقیه، مشروعیت را به مردم واگذار کرد و حکومت آسمانی و دینی را زیر سئوال برد، و در حقیقت صلاحیت شرعی ولی را که از قبل تعیین شده، و این آقایان در سال های اول انقلاب متعصبانه بر آن باور ها اصرار داشتند را رد کرد.
دستگاه خلافت که خطر حکومت موروثی دینی را از زمان اصلاحات آقای خاتمی جدی گرفته بود، به تقلا افتاد و با جلو انداختن احمدی نژاد سوی سکوی ریاست جمهوری توانست تا حدودی از جان گرفتن این بحث در محفل های روحانیت جلوگیری کند اما تاریخ بار دیگر تکرار شد و اینبار با اتکا به نیروی مردم، موضوع لاینحل و غامص ولایت فقیه دوباره از سر گرفته شد.
ساختار دوسویه قدرت در جمهوری اسلامی که در آن رئیس جمهور مجری مردم و ولی فقیه نماینده و پاسدار دینی با ارگان های تو در توی گیج کننده نظام امکان بقای ولی فقیه را فراهم کرده بود، اکنون که حکومت دینی در بحران فزاینده دست و پا می زند مشروعیت کل نظام را زیر سئوال برده است.
مقاومت کور و ناشیانه خامنه ای در برابر این مبحث به جائی نخواهد رسید. او چه بخواهد و چه نخواهد مجبور به پذیرش رأی مجلس خبرگان رهبری خواهد بود که در آن اکثریت نماینده گانش از این پس او را فاقد صلاحیت ولایت فقیه می دانند.
سرکوب خشن و نابرابر مردم ایران بدست نیروهای بسیجی که در حقیقت چشم و گوش رهبر هستند، امکان رد صلاحیت خامنه ای را در میان فقهای دینی افزایش خواهد داد.
سیاست، هنر استفاده از فرصت ها است، و خمینی با علم بر این اصل ساختار ولایت فقیه را با شرایط مشخص آن روز پی ریزی کرد، اما به مرور زمان ساختار دینی دولت با مشکلات سیاسی و اجتماعی روبرو شد، و امروز این بحران، نوک هرم این ساختار ولایتی را نشانه رفته است.
حذف ولایت فقیه، و واگذاری اختیارات رهبری به شورای رهبری، امکان تبادل نظر آزاد در حوزه های دینی را گسترش خواهد داد، و چه بسا شورای رهبری به دخالت کمتر سیاسی گرایش داشته باشد، و اگر این فکر در شورای رهبری نظام و مجلس خبرگان صاحب رأی اکثریت شود، آن گاه راه دستیابی به دمکراسی دور از انتظار نخواهد بود.
هاشمی رفسنجانی در برابر وقایع اخیر ایران سکوت کرده است، شاید او در حال مذاکره است تا نظر اعضای مجلس خبرگان را بر خلع قدرت خامنه ای بدست آورد. برکناری خامنه ای از صحنه سیاسی بوسیله اهرم های قانونی نظام، جامعه را از تنش های کور دور می کند، و بر اعتماد مردم به نظام جمهوری اسلامی خواهد افزود. این خواستی است که بسیاری از محافل اصلاح طلب از جمله حزب اعتماد ملی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، پیروان خاتمی و میر حسین موسوی مشتقانه در انتظارش روزشماری می کنند.
اکنون سئوال این است که آیا مجلس خبرگان رهبری استعداد و شجاعت رد صلاحیت فقهی و سیاسی از خامنه ای را دارند؟
تحولات و مبارزه که بر که امروز که در هرم ساختار نظام اسلامی در جریان است، وارد فاز جدیدی از نگاه روحانیت به دین ،سیاست و نقش مردم شده است و تعجب نخواهیم کرد که ایران دیر یا زود شاهد پروستریکای دینی شود.