در طول حیات سازمان چریک های فدائی خلق از سال ١٣۴٩ تا ١٣۵٧ نقاط تاریکی وجود دارند که برخی از آن ها با جستجوی فراوان روشن شده ولی برخی هم چنان ناروشن مانده است. از آن جمله وضعیت رفیق هوشنگ پورکریمی.
اخیرأ با اطلاعاتی که از جانب خانواده او در اختیار ما گذاشته شد، مشخص گردید او در مهرماه سال ١٣۵۴ به سازمان پیوسته و زندگی مخفی برگزیده است. ولی از سرنوشت او اطلاع دقیقی در دست نیست.
بنا به اطلاع خانواده رفیق هوشنگ پورکریمی دریاکناری، او در سال ۱۳۳۰ به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی و دبیرستان تا کلاس ۱۰ را در چالوس گذراند و از کلاس ۱۰ به بعد در دبیرستان خوارزمی در رشته ریاضی در تهران ادامه تحصیل داد. او در سال ۱۳۴۹ به رشته مهندسی راه و ساختمان در دانشکده پلی تکنیک تهران راه یافت. هوشنگ به فعالیت های ورزشی به رشته های فوتبال، شنا و شطرنج علاقه فراوانی داشت و یکی از فوتبالیست های مشهور شهر چالوس بود. او صفات نیک انسانی فراوانی داشت و با بسیاری از جوانان هم دوره خود متفاوت بود. از مردم فرودست و زحمتکش حمایت و دلجویی می کرد، به ریاضیات و مباحث علمی علاقه بسیاری داشت و وقت زیادی را به مطالعه اختصاص می داد. پس از ورود به دانشکده پلی تکنیک، گرایش علیه دیکتاتوری شاه در او شکل گرفت. او در مبارزات دانشجویی شرکت داشت و از چهره های مطرح و برجسته آن بود. به جهت همین مبارزات در اردیبهشت سال ۵۲ توسط ماموران ساواک بازداشت و به یکسال حبس محکوم گردید. هوشنگ پس از آزادی از زندان قصر در سال ۵۳ به دلیل امتناع از دادن تعهد به ساواک برای عدم مشارکت در فعالیت های دانشجویی و سیاسی، به صورت اجباری به عنوان سرباز صفر به پادگان مشهد فرستاده شد. او پس از گذراندن دوره آموزشی سربازی، از پادگان متواری شده و زندگی مخفی سیاسی در ارتباط با سازمان چریک های فدایی خلق برگزید. از دوستان هم دانشکده ای او که رفاقت بسیاری داشتند حمید اکرامی و مرتضی شریف بود.
ما به رفقائی که در آن دوره فعالیت سازمان حضور داشتند، مراجعه کردیم. به گفته رفیق طهماسب وزیری رفیق هوشنگ پورکریمی دریاکناری بعد از پیوستن به سازمان، دوران زندگی مخفی کوتاه مدتی داشت ولی از چگونگی جان باختن او اطلاع دقیقی در دست نیست. اما رفیق طهماسب به نقل از رفیق غلامعلی خراط پور (رفیق خراط پور جزو گروه بابل بود که در اوائل سال ١٣۵٢ به سازمان پیوست و در ٨ تیر ١٣۵۵ جان باخت) می گوید در سال ١٣۵۴ رفیق محمد حسینی حق نواز همراه با یک رفیق در حومه مشهد بعد از مشکوک شدن مامورین ژاندارمری، مجبور به فرار می شوند، این رفیق در حین فرار و بالا رفتن از دیوار، به خطا سیانور خود را می جود، پای دیوار می نشیند به رفیق حق نواز می گوید که سیانور را جویدم. او در همانجا جان می بازد. این جریان را رفیق حق نواز به رفیق غلامعلی و او هم به رفیق طهماسب تعریف کرده است. حدس قوی رفیق طهماسب این است که رفیق مزبور هوشنگ پورکریمی بوده است.
ما جستجوی خود را برای مشخص کردن چگونگی شهادت رفیق هوشنگ پورکریمی ادامه خواهیم داد. ولی با در دست داشتن این حد از اطلاعات، رفیق هوشنگ پورکریمی را در لیست جانباختگان جریان فدائی منظور خواهیم کرد. عکس، شعر، سندی از ساواک و تابلوی نام او در موزه عبرت توسط خانواده رفیق هوشنگ در اختیار ما قرار گرفته که در زیر ملاحظه می کنید.
دبیرخانه شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
٣ آذر ١٣٩۵ (٢٣ نوامبر ٢٠١۶)