قبل ازهر چیز از شما و دیگر دوستانی که نقد انتخاباتی اینجانب را با عنوان “آواز دهل شنیدن از دور خوش است” در نشریه کارآنلاین مورد مطالعه قرار دادند، سپاسگزارم. من نیزهمچون شما اعتقاد دارم که مطالب پرخاشگرانه، تند و شعارگونه باعث جلب نظر کسی نمی شود و از این یادآوری شما کمال تشکر را دارم.
همان طور که معطلع اید اساس مطلبی که اینجانب نوشته بودم در نقد بیانیه های انتخابات ریاست جمهوری سازمان و دیدگاه های تعدادی از رفقای سازمانی بوده است و سعی نمودم با استفاده از مطالب مندرج در بیانیه های سازمان و گفته های دوستان، نظراتشان را نقد نموده و از این طریق به ارائه نظرات خود پیرامون این موضوع و مسائل طرح شده از جانب آنها بپردازم.
شاید شما با این نقد و گفتمان آشنا نباشید و احساس نمائید که پرخاشگرانه و شعارگونه است. من به شما و دیگر دوستان حق خواهم داد که چنین تصور نمائید، زیرا متاسفانه طی سی سال گذشته بوضوع دیده ام که رهبری نه تنها تحمل نظرات انتقادی را ندارد بلکه تحت عناوین مختلف سعی نموده است اعضا و هواداران درون سازمان را انسانهایی فرمانبر و مطیع بار آورد تا مجری سیاستهای دیکته شده رهبری گردند.
انشعاب، اخراج، تصفیه، استعفا، کمکاری و کناره گیریهای وسیع رفقای فدایی طی سی سال گذشته از سازمان، پاسخی است به این گونه روشهای غلطی که رهبری در عرصه سیاسی و تشکیلاتی بدان دچار بوده است. من هم از رفقایی که تحت چنین رهبری پرورش یافته اند و در مبارزه جدی نیستند این انتظار را نداشته ام که نظراتمان را نقد و جدی بگیرند، تنها به عنوان یک فدایی خلق سعی نمودم در تقابل با نظرات رفورمیستی و لیبرالی درون سازمانی وظیفه خود را انجام دهم.
واقعیت این است که دیدگاه ها، راه و روش سیاسی بسیاری از ما در سازمان با هم متفاوت و متناقض است و در بسیاری از مباحث سنخیتی با هم ندارد، زیرا سیر حوادث بگونه ای بخشی از رفقای خارج از کشور را استحاله نمود که تنها نام و آرمان فدایی را به شکلی “متمدنانه” بر خود یدک می کشند.
یقیناً بعضی از کلمات برای بخشی از دوستان نیاز به تعریف مجدد دارد ولی قصد من در آن نقد، بازی با کلمات نبوده و مفاهیم همانی اند که جنبش فدایی و چپ ایران سالها از آنها بهره می برد. جای تاسف است که شما به جای نقد نظرات به همان شیوه منسوخ شده رهبران پناه برده اید و سعی نموده اید عامدانه ما را به دیگر جریانات چپ (کمونیست کارگری و راه کارگر) منتسب نمائید؛ هر چند چنین جریاناتی خود در بسیاری از زمینه ها تفاوتهای اساسی داشته و سازمان ما تاکنون نتوانسته است به نقد سیاسی و دیدگاهی چنین تشکلاتی مبادرت ورزد.
شما پرسیده اید “اپوزیسیون چپ و کمونیست چه جریاناتی هستند؟”. شما خوب می دانید که چنین سئوالی کلی است و پاسخ بدان سئوالهای عدیده ای را بدنبال خواهد داشت. شما به جای پرداختن به اصل موضوع (انتخابات) سئوالهایی را طرح کرده اید که هر کدام از آنها نیاز به چندین صفحه پاسخ دارد، ولی اینجانب سعی خواهم کرد بطور مختصر به این سئوالها، که حق شماست، پاسخ دهم.
از نظر اینجانب کلیه نیروهای سیاسی که معتقد به برقراری آزادی، دمکراسی، عدالت اجتماعی و نفی استثمار می باشند، تحت هر نامی می توانند در اپوزیسیون چپ قرار گیرند و آن بخش از این نیروهای چپ که خواهان برچیدن سیستم سرمایه داری، محو نظام طبقاتی و برقراری نظام کمونیستی هستند، به اپوزیسیون کمونیستی تعلق خواهند داشت.
شما تلاش نموده اید در خواننده این طور القا نمائید که اینجانب سازمان را جزء اپوزیسیون چپ و کمونیست به حساب نیاورده ام و در ادامه بحثهایی را همانند نظرات ( ش. فردا ) را مطرح کردید که من در همان مقاله “آواز دهل شنیدن از دور خوش است” بدان پاسخ داده ام، لذا خواهشمندم برای عدم تکرار نوشته ها مطلب قبلی را با دقت بیشتر مطالعه نمائید.
در مورد قسمت اول این موضوع شما را به گفته ها و مصوبات کنگره های سازمانی ارجاع می دهم که رهبری خارج از کشور در شرایطی غیردمکراتیک و بدون مشارکت اکثریت اعضا و هواداران داخل کشور، در تقابل با هویت و آرمان بنیانگذاران سازمان و بقولی تحت تاثیر یورش سرمایه داری جهانی مرعوب و از ایدئولوژی کمونیستی فاصله گرفت (ایدئولوژی زدایی).
رهبران ما با تمام برنامه ها و سیاستهای لیبرالی که تاکنون اتخاذ کرده اند هنوز خود را چپ و معتقد به ارزشهای سوسیالیستی می دانند و بخشی از رفقا نیز ادعای کمونیست و سوسیالیست بودن را دارند. طبیعی است تا زمانی که این سازمان خود را چپ می داند و به عدالت اجتماعی و سوسیالیسم باورمند است، می توان آنرا بعنوان یک سازمان چپ و همچون کلوپی متشکل از سوسیال دمکراتها، سوسیالیستها، کمونیستها و لیبرال دمکراتها تصور نمود.
در آخر لازم می دانم بار دیگر گوشزد نمایم معیار سنجش عملکرد اپوزیسیون ایرانی، دولتهای سرمایه داری و بازتاب آن در رسانه های غربی نبوده بلکه کلیه نیروهای اپوزیسیون از کمونیست تا لیبرال، از چپ گرفته تا راست، هستند که با تمام ضعفها و اختلافاتی که داشته اند و هنوز هم دارند، توانسته اند بر حسب توان و ظرفیتهای خود همگام با مردم در مقابل جنایتهای رژیم اسلامی ایستاده و نقش بسزایی در روشنگری مردم ایران و افکار عمومی و سازمانهای بین المللی ایفا نمایند.
شاید شما از دیدگاه ما شناختی نداشته باشید و یا بخواهید با ارائه آدرس غلط خوانندگان را به بیراهه ببرید، متاسفانه این شیوه شما بدور از اخلاق اجتماعی و سیاسی می باشد، زیرا شما سعی نموده اید ما را بعد از سی سال کار سیاسی و هواداری از سازمان با تمام اعمال شاقه اش به جریانات کمونیستی دیگر منتسب نمائید. لذا خواهشمند است برای این که بیش از این دچار کلی گویی غیر واقعی نشوید و ما را به عدم قبول سازمانهای کمونیستی، سوسیالیستی، بین المللی، کمیسیونهای حقوق بشری و احزاب دمکرات متهم ننمائید، برای راهنمایی بیشتر به مقالات ما مراجعه نموده تا نظراتمان را در مورد مقولاتی همچون نیروهای چپ، اتحاد، انقلاب، اصلاحات، سوسیالیسم، مجامع بین المللی، حقوق بشر و … بهتر درک نمائید.