رفقای عزیز! کنگره دوازدهم شما در شرائطی برگزار می شود که از یکسو، موج خیزش های توده ای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را فراگرفته است و رژیم های استبدادی منطقه، با خروش جنبش های مردمی به لرزه در آمده اند و در تداوم خود می روند تا سیمای سیاسی این منطقه را دگرگون سازند و از سوی دیگر، جنبش حق طلبانه و ضد استبدادی کشور ما که بعد از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ و در اعتراض به دولت کودتا با حضور میلیونی در خیابان ها قدرت خود را به نمایش گذاشته است، علیرغم نزدیک به دوسال سرکوب وحشیانه، بازداشت و شکنجه فعالان سیاسی، مدنی و مطبوعاتی، هم چنان در صحنه ایستاده و اینک با الهام از تحولات منطقه جان تازه ای گرفته است. جنبش آزادیخواهانه مردم کشور ما طی دو سال گذشته، تحولات مهمی را پشت سر گذاشته است. از یک جنبش مطالباتی به یک جنبش فراگیر شهروندی و ساختارشکن فراروئیده است. این جنبش در تداوم خود نیروهای اجتماعی بیشتری را در برگرفته و در بسیاری عرصه ها، پیشتاز مبارزات آزادیخواهانه منطقه، در مقابله با دیکتاتوری و بی حقوقی بوده است. نیروی محرکۀ این جنبش، زنان و مردان نسل جوان کشور از طبقات و اقشار مختلف هستند که به صورت شبکه ای در سطح جامعه با استفاده از وسائل مدرن اطلاع رسانی، دیوار سانسور و سرکوب دولتی را درهم شکسته اند. رشد و پایداری این جنبش در گرو گسترش دامنۀ آن به همه نیروهای جامعه، اعم از کارگران، زنان، ملیت ها و اقوام ، اقلیت های مذهبی و مهم تر از همه، فراروئیدن آن به یک جنبش ضد استبدادی و برای استقرار دمکراسی بر مبنای انتخاب آزادانۀ جمهور مردم است. مهم ترین وظیفۀ نیروهای سیاسی تقویت جنبش کنونی، ارائه راهکارها و نقد کاستی های آن و تلاش در جهت رفع آنهاست. همین امر ما را در برابر این سوال قرار می دهد که نیروهای چپ برای مشارکت در جنبش و دادن پاسخ مناسب به نیازهای آن، چه وظایفی دارند؟ یاران گرامی! در طول سه دهه گذشته دو عامل نیروهای سیاسی ایران و قبل از همه جنبش چپ ایران را از حضور موثر در صحنه تحولات سیاسی ایران بازداشته است. عامل نخست، حکومت جمهوری اسلامی است. سیاست حذف نیروهای مخالف از همان فردای استقرار این حکومت به تدریج عملی شد و تا حد حذف فیزیکی فعالان سیاسی، مدنی و فرهنگی دگراندیش پیش رفت، که اوج آن کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ بود. این سیاست هنوز هم ادامه دارد. اما عامل دیگری که نیروهای چپ را در عرصه سیاست ایران کم اثر نمود، خطاهای سیاسی و کمبود دموکراسی در مناسبات تشکیلاتی بود که تشتت درونی چپ را دامن زد و به پراکندگی و انشعابات پی در پی منجر شد. سیاست حذف جمهوری اسلامی نیروهای چپ را از امکان مشارکت موثر در حیات سیاسی کشور محروم کرد و رابطه آنها را با جامعه مختل نمود، اما تشتت درونی و انشعابات، به اعتبار سیاسی جریانات چپ لطمه زد و امکان تاثیر گذاری بر تحولات سیاسی را هر چه محدودتر و محدودتر ساخت. امروز در میان ما کمتر کسی است که به این واقعیت آگاه نباشد، که حضور موثر ما در جنبش کنونی تنها با فشرده شدن صفوف مان میسر است. متاسفانه هنوز هم دغدغه های دوران تفرقه و انشعاب در فکر و جان بسیاری از ما حی و حاضر است و حفظ برج و باروهائی را که در نتیجه انشعابات سر بر آورده اند و به فرقه های محدود امروز ما جان بخشیده اند، توجیه می کند. از اینرو امروز گام برداشتن در راه ایجاد تشکلی نیرومند و پی ریختن مسیری که بتواند اعتماد از دست رفتۀ جامعه را نسبت به نیروی چپ، از نو زنده کند، دشوار تر شده است. بدون شک گام برداشتن در راه وحدت و حرکت به سوی ایجاد یک چپ موثر و قدرتمند در صحنه سیاسی ایران گر چه بسیار مهم است، اما تنها شروع روندی است که باید به نوزائی مجدد چپ ایران یاری رساند. ساختار و فرهنگ سیاسی تاکنونی ما از جلب نظر نسل جوان ایران عاجز بوده است و تشکیلات های موجود علاوه بر پیری، هنوز بیش از حد مردانه است و نقش زنان در آن ها بسیار محدود شده است. ما اگر در اندیشۀ تاثیر گذاری بر حوادث سیاسی کشور هستیم، نه تنها باید به این پراکندگی پایان دهیم، مهمتر از آن، نیازمندیم که با ایجاد ساختاری باز و دمکراتیک، امکان مشارکت نسل جوان و زنان را در فعالیت های خود، فراهم نموده و حضور آن ها را در مراکز تصمیم گیری و سیاست گذاری جنبش چپ، تامین نماییم. تلاش در جهت ایجاد یک جریان چپ تاثیرگذار در عرصه سیاست ایران روندی است که آغاز آن از اتحاد تشکیلات های موجود و محافل پراکنده فعالان چپ می گذرد. روند این اتحاد علنی است و با مشارکت همه علاقمندان به چنین اتحادی، در میان نیروهای چپ دمکرات ایران، صورت می گیرد. ما چهار سال پیش در هشتمین کنگره سازمان در مرداد ماه ۱۳۸۷ (ژوئیه ۲۰۰۸) تاکید کردیم که «وحدت تشکیلاتی بین جریانات و نیروهای چپ، هر آن جا که از نقطه نظر برنامه و سیاست امکانپذیر است، اقدامی ضروری، گامی در راستای تلاش برای ایجاد یک ثقل قدرتمند چپ و در جهت غلبه بر تشتت و پراکندگی در صفوف آن است؛ ما معتقدیم که وحدت چپ باید به عنوان یک پروژه بزرگ همگانی پیگیری شده و هر گامی در این جهت، در عمل به مثابه حلقهای از یک زنجیره اقدامات به هم پیوسته در صفوف گسترده نیروی مدافع آزادی و عدالت اجتماعی محسوب شود. تلاش برای وحدت بین سازمانها، محافل و فعالین چپ که از نقطه نظر برنامه، سیاست و روشهای کار نزدیکی دارند، گامی است در راستای گشودن راهی که ادامه آن میتواند به یک چپ متحد، قدرتمند و غیر قابل حذف از معادلات سیاسی ایران منجر شود.» بر همین اساس بود که طرحی را برای آغاز گفت و گوهای وحدت با سازمان شما و شورای موقت سوسیالیست های چپ ایران در میان گذاشتیم. این طرح می بایست با فراخوان به دیگر نیروها و نیز فعالان منفرد چپ، پیش برده می شد. متاسفانه این گفت و گو ها هنوز بعد از چهار سال، راه به جایی نبرده است. در فاصله این چند سال جنبش آزادیخواهانه مردم کشورمان گام های بزرگی را پشت سرگذاشته است، تحولات و دگرگونی های تاریخی مهمی در منطقه خاورمیانه رخ داده است، اما هنوز هم ما اندرخم بن بست های قدیمی خود در جا می زنیم. جنبش چپ، به گواه عمل کرد دو ساله گذشته، در حاشیه برآمد اعتراضی جنبش مردم قرار داشته و دارد، امر وحدت چپی که در دستور قرار داده بودیم، تا این اواخر در بن بست قرار داشته، پیش نمی رفت، فعالیت فکری و بحث ها برای رفع بحران نیز راکد بود. رفقای عزیز! سرنوشت طرح اتحاد ما به تصمیمات امروز شما پیوند خورده است. از نظر ما زمان به قدر کافی به هدر رفته است و بیش از این نباید در برداشتن گامی که هیچ کس در ضرورت آن تردید ندارد، درنگ کرد. انتظار ما از کنگره شما این است که در مورد طرح وحدت سه سازمان تصمیم صریح خود را اعلام دارید. البته اکنون فقط موافقت با وحدت کافی نیست، وجود اراده ای برای اجرای آن نیز، ضروری است. پیشنهاد ما این است که شما شرکت کنندگان در کنگره ساز و کار های لازم برای تسریع وحدت را پیش بینی کرده و به شورای مرکزی سازمان خود و هیات منتخب آن اختیارات لازم را برای تصمیم گیری و اجرای آن، واگذار نمایید. برای شما و کنگره تان، در انجام وظایفی که پیش رو گذاشته اید، آرزوی موفقیت می کنیم و دست همه رفقای عزیز شرکت کننده در این کنگره را به گرمی می فشاریم. کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران ۲ اردیبهشت۱۳۹۰ برابر ۲۲ آوریل ۲۰۱۱