چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۸:۳۴

چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۸:۳۴

در پاسخ به نکاتی از اطلاعیه‌ی سازمان مجاهدین خلق ایران
بهزاد کریمی: گزینش چنین زبانی و امضای پای «اطلاعیه»، رفتاری متفاوت با هنجار تاکنونی این سازمان در قبال غیر خود به تماشا می‌نهد و سایبانی است بر سلامت فضای گفتگو،...
۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: بهزاد کریمی
نویسنده: بهزاد کریمی
قدرت انکار: چرا کشورها درباره اقدامات خود دروغ می‌گویند؟
این مقاله به بررسی نقش انکار در سیاست بین‌الملل می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه کشورها با انکار مسئولیت اقدامات خصمانه، می‌توانند از تشدید تنش‌ها جلوگیری کرده و افکار عمومی...
۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: برگردان رضا فانی یزدی
نویسنده: برگردان رضا فانی یزدی
محاصره غذایی غزه؛ ادامه جنایت علیه بشریت، جهانی شرمسار گرسنگان
یونیسف نیز هشدار داده که بیش از ۹٬۰۰۰ کودک با سوءتغذیه حاد مواجه‌اند. کامیون‌های غذا هفته‌ها پشت گذرگاه‌ها متوقف مانده‌اند. این وضعیت، نتیجه یک حادثه نیست؛ بلکه آشکارا محصول نسل...
۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: سیاوش قائنی
نویسنده: سیاوش قائنی
خاموش شد آن شمع صبور!
عارفه، سی و چند سال را پس از اعدام همسرش با عشق به حسین و آرمان‌های او، و با امید به زندگی در چهره‌ی دخترش «سحر»، با عزت و سربلندی...
۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: دوستان و یاران زنده یادان عارفه و حسین
نویسنده: دوستان و یاران زنده یادان عارفه و حسین
مارکوزه؛- فیلسوف التقاطی جنبش دانشجویی
مارکوزه ذهنگرایی "فلسفه زتدگی" را فلسفه "مشخص" نامید و از آن طریق به مخالفت و انتقاد از مارکسیسم، پرولتاریا، و حزبش پرداخت، وی بحران کاپیتالیسم را مقوله ای از "هستی"...
۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: آرام بختیاری
نویسنده: آرام بختیاری
تغییر نام لایحه «منع خشونت علیه زنان» و حذف واژه خشونت - بخش دوم
در واقع، خشونت اساساً از عنوان این لایحه حذف و دچار تغییر شده است. این‌که حتی خودِ مفهوم خشونت نیز حذف می‌شود، بسیار معنادار است. کلماتی که به عنوان مفاهیم...
۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: فاطمه علمدار
نویسنده: فاطمه علمدار
آنتروپی
پیرمرد می‌گوید دیگر آن چشمِ نافذِ گذشته، آن شم، آن حساسیت تُند و تیز کودکی را نداریم ولی می‌دانیم که در این زندگی سراسر مصیبت، در عین آن که ضعیف...
۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان

چرا تاریخ چندباره تکرار میشود؟

اینجا عرصه تفاوتهای سیاسی و نظری نیست، این فرهنگ است که در پس تئوریها و تمایزهای سیاسی خود را پنهان کرده است. "من" هم در کلاس درس تاریخ نمره قبولی نیاوردهام. برای همین است که تاریخ بازهم تکرارخواهد شد.

تصویر دادگاه های نمایشی از مقابل چشمانم میگذرد: نگاه نگران و پرمعنی زیدآبادی، چشمان سرخ حجاریان، لکنت زبان سعید شریعتی، لبخند بیرنگ ابطحی … از خود میپرسم: “چندمین بار است که چنین صحنههائی را میبینی؟” از پشت زلال اشک سحابی، بهنود، نبوی، افشاری جلو نظرم میآیند. کیانوری را میبینم که به مسلمانی رو آورده، طبری را که به نادانیش اعتراف می کند و بهآذین را که بر اشتباهاتش تاکید دارد. در زمان غوطه ور می شوم چهره های مریم اتحادیه، عباس سماکار و ناصر طلوعی در ذهنم شکل می گیرند. چشم میبندم و پرویز نیکخواه را در دادگاه شاه میبینم…
لازم نیست تا عمری به دیرپائی ایوان مدائن داشته باشم تا تکرار تاریخ را ببینم، در همین مدت کوتاه همه نوعش را دیدهام. با خود میاندیشم: “آنها که هستند که در جایگاه شکنجه گر شاه و شیخ یکسان عمل میکنند، با مسلمان و کافر، با معتقد و بی اعتقاد، با خودی و غیرخودی یکسان سر ستیز دارند؟”

اشک از چشم میگیرم و آه از درون بیرون میدهم: “اینها که فرزندان خودشان هستند، اینها که داماد و عروس از هم گرفتهاند و قوم و خویشند. آن که خودی را این گونه ناروا میکوبد، وای به حال غیر خودی؛ اینها که هستند که از تاریخ نمیآموزند؟”
تصویر قبرهای بهشت زهرا از پیش چشمم میگذرد، قبرهای بسته بدون نام، معلوم نیست فرزند کدام مادری در آن خوابیده، قبرهای خالی که معلوم نیست در انتظار کدام یک از جوانان ما دهان گشوده اند. “آیا اینها خود فرزند جوانی ندارند تا نگران تکرار تاریخ شوند؟”
در این عمر کوتاه دژخویی شاه را دیدم که چگونه خمینی را با خفت پانزده سال دربدر غربت کرد، به زندان انداختن دانشجویان، اعدام انقلابیون و سیاهپوش کردن مادرانشان را دیدم که لب به لعنت او گشودند و همین او را بر زمین زد. چندان طولی نکشید که خمینی بر شانههای جوانان از زندان آزاد شده، به کشور بازگشت، همینهایی که نه چندان دیر به فرمان خود او در گورهای دسته جمعی جای داده شدند. این مادران سیاه بخت جز آه از نهاد کشیدن، چه می توانستند بکنند. آیا خمینی صدای این مادران را شنید؟ او زنده نماند تا ببیند که همان بلائی را که او سر جوانان دیگر آورد، دوستانش سر فرزند خود او و نزدیکترین مریدانش آوردند. اگر این درس زندگی نیست، پس چیست؟
از خود میپرسم آیا من، خودم از تاریخ آموختهام که از دیگران چنین انتظار دارم؟
“من” آنجا که پای هم مسلکانم در میان نبود، چه کردم؟ وقتی در دادگاه گل سرخی بقیه متهمین مثل خسرو و کرامت از آرمانشان دفاع نکردند، وقتی ناصر طلوعی را به تلویزیون آوردند، وقتی بیژن جزنی و یارانش را در تپههای اوین به رگبار بستند، وقتی چهره تحقیر شده هویدا و قامت لرزان فرخ رو پارسا را دیدم، وقتی بهاییها را قتل عام کردند، وقتی انقلابیون کرد را با نام اشرار تیرباران کردند، وقتی بسیجیها روی میدانهای مین میدویدند و تکه تکه میشدند، وقتی مادران پیکاری و اقلیتی و مجاهد منتظر تولد فرزندشان بودند تا بعد از آن اعدام شوند، وقتی صدها تن از آنان را روزها شلاق زدند و در تابوت خواباندند، وقتی کیانوری را به اعتراف وادار و بچه ها را در گورهای دسته جمعی دفن کردند، وقتی مادران مجاهد فرزندانشان را در اروپا گذاشتند و به بیابانهای عراق رفتند، وقتی به دوانی اتهام همکاری زدند و لباس از تن اشکوری در آوردند. آیا امروز کسی نمانده تا برای حجاریان و زیدآبادی کاری کند؟
“من” بخاطر مردم و مبارزه آنان در دفاع از حق رای در تظاهرات شرکت کردم، اما نمیخواستم با سمبل پذیرفته شدهی آنان یعنی رنگ سبز شناخته شوم، دعوای پرچم را مهمتر میدانستم. برای آزادی زندانیان سیاسی تظاهرات کردم اما نامی از تاج زاده و سحرخیز و … نبردم. در تظاهرات من عکسی از بهزاد نبوی و مومنی و قوچانی دیده نمیشد. من برای مردم کشورم مبارزه می کنم، برای خلق بی نام و نشان. این مردم تنها وقتی نامی به خود میگیرند که مثل ندا و سهراب کشته شده باشند، من از زندههای چهرهدار غیرهممسلک حمایت نمیکنم. انسانها باید یا بیچهره باشند یا بمیرند تا شاید مورد حمایت من قرار بگیرند.
برای همه اینها آمادهام تا نشریات را از تحلیلهای سیاسی تئوریک پر سازم، از ضرورت اعمال هژمونی و راههای آن صحبت کنم، همه را به اتحاد حول برنامه خودم دعوت کنم، تحلیلهایی که در شکل مثبت آن برای مجاب کردن خود و دیگران است و در شکل منفی آن رها کردن انبانهای مملو از کینه و نفرت کسانی که همواره بی خطا بودهاند علیه خطاکاران و مقصرین. مگر برای توضیح قاطعیت انقلابی در برابر ضدانقلاب، برای توضیح دفاع از خط ضدامپریالیستی و ضد سرمایه بزرگ خمینی، برای دفاع از انقلاب ایدئولوژیک و غیره کم پشتوانه های تئوریک داشتیم؟
نه! اینجا عرصه تفاوتهای سیاسی و نظری نیست، این فرهنگ است که در پس تئوریها و تمایزهای سیاسی خود را پنهان کرده است. “من” هم در کلاس درس تاریخ نمره قبولی نیاورده ام. برای همین است که تاریخ بازهم تکرارخواهد شد.

تاریخ انتشار : ۹ شهریور, ۱۳۸۸ ۷:۰۱ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

اول ماه مه، روز جهانی کارگر، روز همبستگی کارگران و زحمت‌کشان و مبارزه در راه تأمین حقوق آنان!

هر چه در سال‌های اخیر از عمل مستقل و حضور مستقل نیروی کار و زحمت در ایران دیده‌ایم، چیزی نیست جز دفاع از منافع طبقاتی خود، عمل و حضور مستقلی که بسیار چشم‌گیر است. وظیفۀ اصلی مدافعان کارگران و زحمت‌کشان ایران، تقویت همین عمل و حضور مستقل است.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

اول ماه مه، روز جهانی کارگر، روز همبستگی کارگران و زحمت‌کشان و مبارزه در راه تأمین حقوق آنان!

هر چه در سال‌های اخیر از عمل مستقل و حضور مستقل نیروی کار و زحمت در ایران دیده‌ایم، چیزی نیست جز دفاع از منافع طبقاتی خود، عمل و حضور مستقلی که بسیار چشم‌گیر است. وظیفۀ اصلی مدافعان کارگران و زحمت‌کشان ایران، تقویت همین عمل و حضور مستقل است.

مطالعه »
پيام ها

جان شما، جان ایران و سوگ شما، سوگ ایران است!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) وقوع این فاجعۀ شوم را به مردم میهن‌مان، به شهروندان بندرعباس و خانواده‌های داغ‌دار و آسیب‌دیده تسلیت می‌گوید. ما در این لحظات سخت همراه و هم‌دوش مردم  بندرعباس سوگوارِ جان‌های از دست رفته و نگران و چشم‌به راه بهبود زخمی‌های این حادثه‌ایم.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

در پاسخ به نکاتی از اطلاعیه‌ی سازمان مجاهدین خلق ایران

قدرت انکار: چرا کشورها درباره اقدامات خود دروغ می‌گویند؟

محاصره غذایی غزه؛ ادامه جنایت علیه بشریت، جهانی شرمسار گرسنگان

خاموش شد آن شمع صبور!

مارکوزه؛- فیلسوف التقاطی جنبش دانشجویی

تغییر نام لایحه «منع خشونت علیه زنان» و حذف واژه خشونت – بخش دوم