شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۴ - ۰۲:۵۹

شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۴ - ۰۲:۵۹

در سوگ ناصر تقوایی
ناصر تقوایی هنرمندی بود که با پایداری اخلاقی و فکری خود نشان داد خفقان نمی‌تواند وجدان هنری را نابود کند. آثار او، چه بر پرده سینما و چه در ذهن...
۲۵ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: دبیرخانه شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: دبیرخانه شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
جغد منیروا
لحظه‌ای براندازش می‌کنم. سال‌های زیادی‌ست که می‌شناسمش... با اجازه در کنارش می‌نشینم. خیلی زود صحبت‌مان گل می‌اندازد وبه مسائل روز می‌رسد... می‌گوید: «این روزها نسل جوان و پر شور در...
۲۵ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
نقش بی‌بدیل تقوایی در تولد «هنر و ادبیات جنوب»
نسیم خاکسار: بی‌عدالتی اجتماعی در آبادان حضور  بسبار عریان و برهنه ای داشت. کافی بود در منطقه‌های پر از گُل و گیاه و خانه های شیک و مجهز به تهویه...
۲۵ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: نسیم خاکسار
نویسنده: نسیم خاکسار
ایران باید اعلام کند، با اجرای «طرح دو دولت» به پیمان ابراهیم خواهیم پیوست!
فرخ نگهدار: پس از جنگ ۱۲ روزه، به ویژه حالا با پایان جنگ غزه و اجلاس شرم الشیخ، به نظر می‌رسد روندی تازه برای تعیین سرنوشت فلسطین آغاز شده است....
۲۵ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: فرخ نگهدار
نویسنده: فرخ نگهدار
در‌نقد نظرات آقای عمادالدّین باقی
علی جنوبی: باید صریح گفت: دین تا زمانی که در مقام قدرت است، نمی‌تواند ضامن حقوق بشر باشد. تنها زمانی که از اقتدار سیاسی کنار رود و در جایگاه انتخاب...
۲۵ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: علی جنوبی
نویسنده: علی جنوبی
ترک تحصیل دختران؛ تلاقی فقر، جنسیت و سیاست‌های آموزشی نابرابر
گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت): قوانین ناکافی، ازدواج زودهنگام که گاهی معلول فقر خانواده ها، فقر ساختاری در میان کارگران و زحمتکشان، کمبود امکانات آموزشی در مناطق...
۲۴ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
بیانیه کانون نویسندگان ایران به مناسبت درگذشت ناصر تقوایی
شک نباید داشت که تقوایی در سراسر کار خلاقه و زندگی خود همواره انسان را رعایت کرد و هرگز از معیارهای حق‌طلبانه‌ی خود قدمی واپس ننشست. هنر مستقل او را...
۲۴ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران

چرا تاریخ چندباره تکرار میشود؟

اینجا عرصه تفاوتهای سیاسی و نظری نیست، این فرهنگ است که در پس تئوریها و تمایزهای سیاسی خود را پنهان کرده است. "من" هم در کلاس درس تاریخ نمره قبولی نیاوردهام. برای همین است که تاریخ بازهم تکرارخواهد شد.

تصویر دادگاه های نمایشی از مقابل چشمانم میگذرد: نگاه نگران و پرمعنی زیدآبادی، چشمان سرخ حجاریان، لکنت زبان سعید شریعتی، لبخند بیرنگ ابطحی … از خود میپرسم: “چندمین بار است که چنین صحنههائی را میبینی؟” از پشت زلال اشک سحابی، بهنود، نبوی، افشاری جلو نظرم میآیند. کیانوری را میبینم که به مسلمانی رو آورده، طبری را که به نادانیش اعتراف می کند و بهآذین را که بر اشتباهاتش تاکید دارد. در زمان غوطه ور می شوم چهره های مریم اتحادیه، عباس سماکار و ناصر طلوعی در ذهنم شکل می گیرند. چشم میبندم و پرویز نیکخواه را در دادگاه شاه میبینم…
لازم نیست تا عمری به دیرپائی ایوان مدائن داشته باشم تا تکرار تاریخ را ببینم، در همین مدت کوتاه همه نوعش را دیدهام. با خود میاندیشم: “آنها که هستند که در جایگاه شکنجه گر شاه و شیخ یکسان عمل میکنند، با مسلمان و کافر، با معتقد و بی اعتقاد، با خودی و غیرخودی یکسان سر ستیز دارند؟”

اشک از چشم میگیرم و آه از درون بیرون میدهم: “اینها که فرزندان خودشان هستند، اینها که داماد و عروس از هم گرفتهاند و قوم و خویشند. آن که خودی را این گونه ناروا میکوبد، وای به حال غیر خودی؛ اینها که هستند که از تاریخ نمیآموزند؟”
تصویر قبرهای بهشت زهرا از پیش چشمم میگذرد، قبرهای بسته بدون نام، معلوم نیست فرزند کدام مادری در آن خوابیده، قبرهای خالی که معلوم نیست در انتظار کدام یک از جوانان ما دهان گشوده اند. “آیا اینها خود فرزند جوانی ندارند تا نگران تکرار تاریخ شوند؟”
در این عمر کوتاه دژخویی شاه را دیدم که چگونه خمینی را با خفت پانزده سال دربدر غربت کرد، به زندان انداختن دانشجویان، اعدام انقلابیون و سیاهپوش کردن مادرانشان را دیدم که لب به لعنت او گشودند و همین او را بر زمین زد. چندان طولی نکشید که خمینی بر شانههای جوانان از زندان آزاد شده، به کشور بازگشت، همینهایی که نه چندان دیر به فرمان خود او در گورهای دسته جمعی جای داده شدند. این مادران سیاه بخت جز آه از نهاد کشیدن، چه می توانستند بکنند. آیا خمینی صدای این مادران را شنید؟ او زنده نماند تا ببیند که همان بلائی را که او سر جوانان دیگر آورد، دوستانش سر فرزند خود او و نزدیکترین مریدانش آوردند. اگر این درس زندگی نیست، پس چیست؟
از خود میپرسم آیا من، خودم از تاریخ آموختهام که از دیگران چنین انتظار دارم؟
“من” آنجا که پای هم مسلکانم در میان نبود، چه کردم؟ وقتی در دادگاه گل سرخی بقیه متهمین مثل خسرو و کرامت از آرمانشان دفاع نکردند، وقتی ناصر طلوعی را به تلویزیون آوردند، وقتی بیژن جزنی و یارانش را در تپههای اوین به رگبار بستند، وقتی چهره تحقیر شده هویدا و قامت لرزان فرخ رو پارسا را دیدم، وقتی بهاییها را قتل عام کردند، وقتی انقلابیون کرد را با نام اشرار تیرباران کردند، وقتی بسیجیها روی میدانهای مین میدویدند و تکه تکه میشدند، وقتی مادران پیکاری و اقلیتی و مجاهد منتظر تولد فرزندشان بودند تا بعد از آن اعدام شوند، وقتی صدها تن از آنان را روزها شلاق زدند و در تابوت خواباندند، وقتی کیانوری را به اعتراف وادار و بچه ها را در گورهای دسته جمعی دفن کردند، وقتی مادران مجاهد فرزندانشان را در اروپا گذاشتند و به بیابانهای عراق رفتند، وقتی به دوانی اتهام همکاری زدند و لباس از تن اشکوری در آوردند. آیا امروز کسی نمانده تا برای حجاریان و زیدآبادی کاری کند؟
“من” بخاطر مردم و مبارزه آنان در دفاع از حق رای در تظاهرات شرکت کردم، اما نمیخواستم با سمبل پذیرفته شدهی آنان یعنی رنگ سبز شناخته شوم، دعوای پرچم را مهمتر میدانستم. برای آزادی زندانیان سیاسی تظاهرات کردم اما نامی از تاج زاده و سحرخیز و … نبردم. در تظاهرات من عکسی از بهزاد نبوی و مومنی و قوچانی دیده نمیشد. من برای مردم کشورم مبارزه می کنم، برای خلق بی نام و نشان. این مردم تنها وقتی نامی به خود میگیرند که مثل ندا و سهراب کشته شده باشند، من از زندههای چهرهدار غیرهممسلک حمایت نمیکنم. انسانها باید یا بیچهره باشند یا بمیرند تا شاید مورد حمایت من قرار بگیرند.
برای همه اینها آمادهام تا نشریات را از تحلیلهای سیاسی تئوریک پر سازم، از ضرورت اعمال هژمونی و راههای آن صحبت کنم، همه را به اتحاد حول برنامه خودم دعوت کنم، تحلیلهایی که در شکل مثبت آن برای مجاب کردن خود و دیگران است و در شکل منفی آن رها کردن انبانهای مملو از کینه و نفرت کسانی که همواره بی خطا بودهاند علیه خطاکاران و مقصرین. مگر برای توضیح قاطعیت انقلابی در برابر ضدانقلاب، برای توضیح دفاع از خط ضدامپریالیستی و ضد سرمایه بزرگ خمینی، برای دفاع از انقلاب ایدئولوژیک و غیره کم پشتوانه های تئوریک داشتیم؟
نه! اینجا عرصه تفاوتهای سیاسی و نظری نیست، این فرهنگ است که در پس تئوریها و تمایزهای سیاسی خود را پنهان کرده است. “من” هم در کلاس درس تاریخ نمره قبولی نیاورده ام. برای همین است که تاریخ بازهم تکرارخواهد شد.

تاریخ انتشار : ۹ شهریور, ۱۳۸۸ ۷:۰۱ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

فلسطین و وجدان بشریت، فراموش نمی‌کنند؛ صلح را فریاد می‌زنند!

می‌توان و باید در شادمانی مردم فلسطین و صلح‌خواهان واقعی در جهان به خاطر احتمال پایان نسل‌کشی تمام عیار در غزه شریک بود و در عین حال، هر گونه توهم در بارۀ نیات مبتکران طرح جدید را زدود. می‌توان و باید طرح ترامپ را به زانو درآمدن بزرگترین ماشین آدم‌کشی تاریخ بشر در برابر مردم مقاوم غزه دانست.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

قحطی در غزه؛ آیینۀ تمام‌نمای پوچی ادعاهای قدرت‌های غربی

نتانیاهو با چه اطمینانی، علیرغم اعتراض‌های بی‌سابقۀ جهانی به غزه لشکرکشی می‌کند؟ در حالی که جنبش صلح تا تل‌آویو گسترش یافته و اعتراض‌ها به ادامۀ جنگ و اشغال غزه ده‌ها هزار شهروند اسرائیلی را نیز به خیابان‌ها کشانده، وزیر دفاع کابینۀ جنایت‌کار نتانیاهو با تکیه بر کدام قدرت، چشم در چشم دوربین‌ها می‌گوید درهای جهنم را در غزه باز کرده است؟

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

در سوگ ناصر تقوایی

جغد منیروا

نقش بی‌بدیل تقوایی در تولد «هنر و ادبیات جنوب»

ایران باید اعلام کند، با اجرای «طرح دو دولت» به پیمان ابراهیم خواهیم پیوست!

در‌نقد نظرات آقای عمادالدّین باقی

ترک تحصیل دختران؛ تلاقی فقر، جنسیت و سیاست‌های آموزشی نابرابر