یکشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۸

یکشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۸

بی کرانه ها
جهان نه وهم ما که وسعتی به بی کرانه ها حقیقتی که می توان از آن چشید و کُنه آن شکار کرد و ما توان چو پرتوان به پیش، جلوه...
۲۶ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مسعود دلیجانی
نویسنده: مسعود دلیجانی
پیمان ابراهیم؛ از نمایش صلح تا استمرار بحران
شهناز قراگزلو: هیچ بخش الزام‌آوری در متن پیمان ابراهیم وجود ندارد که تشکیل کشور مستقل فلسطین را تضمین کند. به همین دلیل، این پیمان بیش از آن‌که زمینه‌ساز صلحی پایدار...
۲۶ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
بازسازی نظم قدیم در لباس جدید؛ نشانه‌های شکاف میان قانون و واقعیت
شهناز قراگزلو: در نهایت، مناقشه بر سر لایحه منع خشونت علیه زنان، طرح مهریه، یا قانون حجاب، تنها بخش‌هایی از نزاع بزرگ‌تر بر سر معنای قانون در ایران امروز است:...
۲۶ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
در سوگ ناصر تقوایی
ناصر تقوایی هنرمندی بود که با پایداری اخلاقی و فکری خود نشان داد خفقان نمی‌تواند وجدان هنری را نابود کند. آثار او، چه بر پرده سینما و چه در ذهن...
۲۵ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: دبیرخانه شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: دبیرخانه شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
جغد منیروا
لحظه‌ای براندازش می‌کنم. سال‌های زیادی‌ست که می‌شناسمش... با اجازه در کنارش می‌نشینم. خیلی زود صحبت‌مان گل می‌اندازد وبه مسائل روز می‌رسد... می‌گوید: «این روزها نسل جوان و پر شور در...
۲۵ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
نقش بی‌بدیل تقوایی در تولد «هنر و ادبیات جنوب»
نسیم خاکسار: بی‌عدالتی اجتماعی در آبادان حضور  بسبار عریان و برهنه ای داشت. کافی بود در منطقه‌های پر از گُل و گیاه و خانه های شیک و مجهز به تهویه...
۲۵ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: نسیم خاکسار
نویسنده: نسیم خاکسار
ایران باید اعلام کند، با اجرای «طرح دو دولت» به پیمان ابراهیم خواهیم پیوست!
فرخ نگهدار: پس از جنگ ۱۲ روزه، به ویژه حالا با پایان جنگ غزه و اجلاس شرم الشیخ، به نظر می‌رسد روندی تازه برای تعیین سرنوشت فلسطین آغاز شده است....
۲۵ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: فرخ نگهدار
نویسنده: فرخ نگهدار

کدام سیاست خارجی کارگری؟

در نقد مقاله (سیاست خارجی جنبش کارگری، آقای قراگور لو)

یکی از امتیازات جامعه مدنی آن است که کارگران فرصت پیدا می کنند تا در آزادی و با اختیار اتحادیه ها و احزاب خود را بوجود آورند و یا به احزاب و سازمانهای که می پسندند بپیوندند در چنین فضاێ آرا جای ادعا را میگیرد و مثل شرایط امروز و دیروز ایران نه کسی در غیاب دمکراسی و آزادی می تواند به نمایندگی از طرف خدا و یا طبقه کارگر مدعی آن چیزی بشود که نیست وبه بهانه آن انواع اتهامات را به دیگران وارد و یا اگر از دستش بر آید دیگران را مجازات کند

مخالفت و دشمنی با جنبش سبز در میان طیف های کوچکی ازچپ های به اصطلاح رادیکال مدعی سخنگویی طبقه کارگر که البته اکثریت شان از قضا روزگار ,از لحاظ خاستگاه اجتماعی به طبقات میانی جامعه و بعضا طبقات بورژوا تعلق دارند البته از آغاز برآمد جنبش سبز تا کنون وجود داشته و افرادی از این طیف تا کنون در نوشته های خود، به شیوه ها و زبانهای نه چندان متفاوت بجای نقد و برسی منصفانه آن کوشش کرده اند این جنبش را بعنوان جنبشی در ضدیت با جنبش کارگری و منافع کارگران معرفی نمایند و کارگران را از همراهی با جنبش برحذر و کارگران و احزاب و سازمانهایی را که از این جنبش مردمی و مطالبات دمکراتیک آن حمایت میکنند مورد حمله و افترا قرار دهند. متاسفانه برخی از این افراد در این راه آنچنان دچار افراط میشوند که نوشته های ایشان به نحو حیرت انگیزی به اظهارات سرداران و سران دولت کودتا علیه جنبش سبز و احزاب و سازمانهای کارگری و سندیکایی شبیه میشود، تنها با این نفاوت که آنها خود را اسلام مدار و اینان خود را چپ مدار معرفی میکنند و بقیه را کافر و بورژوا.

مقاله (سیاست خارجی جنبش کارگری آقای محمد قراگرلو منتشره در اخبار روز) که به جز دولت کودتا همه گروه ها و احزاب چپ ولیبرال و رهبران و مدافعان مختلف جنبش سبز را از تیغ (انتقاد ) خود بی نصیب نگذاشته نمونه تیپیک این طیف کوچک حاشیه نشین( منزه) است که متاسفانه بدون اینکه تا کنون توانسته باشد حتی ۲% از اعضاء طبقهای را که مدعی سخنگویی آن است سازماندهی کرده باشد تا بتواند بعنوان بدیل معرفی کند , با بی انصافی تمام به تخطئه جنبش رنگین کمان مردم میپردازد.

نویسنده در پاراگراف نخست مقاله خود می نویسد: ” روز قدس ۱۳۸۹ آمد و رفت.این روز برای سبزهای لیبرال ـ سکولار از یک سو و چپ های  خرده بورژوای غیر کارگری از سوی دیگر حامل پیام روشنی بود: دوران اکسیونیسم خیابانی – بدون حضور طبقه ی کارگر – تا آینده ئی قابل پیش بینی تمام شده است. اینک سبز حتا مفاهیم سمبلیک خود را نیز از دست داده و بی -رنگ تر از همیشه در فضای مجازی دست و پا می زند. کل جریان سبز – اعم از جمهوری خواه، ملی مذهبی، سکولار، آته ایست، مدرن یا سنتی، مشارکتی ـ کارگزارانی یا اکثریتی توده ئی – در توهم ساده لوحانه ی خود از برآیند “انتخابات” ۲۲ خرداد ۱۳۸۸، حداکثر به دنبال تغییرات مدنی بود و این “تغییر” را به تاسی از تحولات سیاسی آمریکا – حذف نئوکان ها و به قدرت رسیدن دموکرات ها با شعار تغییر – در تغییر سیاست مداران جست وجو می کرد”.

در همین پارگراف اول چند تناقض و نتیجه گیری نادرست وجود دارد.یکی از این تناقضات که اتفاقا یکی از پایه ها ی اصلی این مقاله نیز هست، این است که آیا در تظاهرات های ملیونی قبل از روز قدس کارگران نیز شرکت داشتهاند یا خیر؟ اگر پاسخ نویسنده آری است پس میشود از آن این نتیجه را گرفت که برخلاف پندار نویسنده طبقه کارگر نیز خود را در این جنبش حتما ذینفع دانسته که در آن اجتماعات چند ملیونی حضور پیدا کرده و گر نه چه انگیزه دیگری میتوانسته سبب ساز شرکت زحمتکشان در اجتماعاتی گردد که قراگورلو این تظاهرات را تکرار نشدنی میداند و علت را نیز بریدن کارگران از جنبش فرض کردهاند؟و اگر ایشان از اساس منکر شرکت کارگران در جنبس هستند و حمایت احزاب و سازمانهای چپ از جنبش را انحرافی میدانند، پس چگونه است که تکرار اکسیون های ملیونی خیابانی بدون حضور کارگران را پایان یافته میدانند؟

تناقض دیگر در این پاراگراف ادعای نویسنده مبنی بر تمام شدن کار جنبش است.بعید بنظر میرسد نویسنده ای که به زعم خویش از موضع رادیکال کارگری به نقد یک جنبش اجتماعی غیر قابل انکار میپردازد حداقل تاریخ بخشی از جنبش های اجتماعی متعددی را که در میان مردم کشورهای مختلف شکل گرفته مطالعه نکرده باشد و با افت و خیزهای آن جنبشها بیگانه بوده باشد ونداند که تمام این جنبش ها مراحلی را پشت سر نهاده باشند و از روشهای مختلف مبارزاتی از جمله آکسیونهای خیابانی تا رسیدن به کامیابی بهره نگرفته باشند و کار هیچکدام از آنها صرفا با آکسیون های خیابانی به سر انجام نرسیده باشد.

نویسنده در قسمت دیگری از همین پاراگراف به تحقیر شعار جامعه مدنی و محدود کردن مطالبات به آن پرداخته و نیروهایی را که برای ایجاد جامعه مدنی مبارزه میکنند را محکوم و این مطالبه مهم جنبش را کوچک میپندارد.این در حالی است که حداقل خواست عده زیادی از شرک کنندگان در جنبش فراتر ا ز مطالبه جامعه مدنی است.با اینحال حتی اگر تنها دست آورد این جنبش به جامعه مدنی محدود بماند. تحمیل این مطالبه که به حق میتوان گفت امروزه به محوریترین مطالبه تمام جنبش های اجتماعی در ایران تبدیل شده میتواند شرایط و زمینه فعالیتهای اجتماعی و سیاسی گروه های مختلف اجتماعی منجمله فعالیت اتحادیه ها و احزاب کارگری را برای دفاع از منافع کارگران و مزدبگیران فراهم و امکان بهبود و حتی تحول در وضعیت معیشتی و اجتماعی کارگران را سبب گردد. نویسنده اگر جامعه مدنی را قبول ندارد و آنرا نفی میکند درست آن است که بدیل آنرا نیز که قابل وقف با جامعه امروز ایران باشد ارایه دهد و گرنه با مطرح کردن مطالبات صرفا غیر ایجابی گرهای از مشکلات طبقه کارگر گشوده نخواهد شد. اتفاقا یکی از امتیازات جامعه مدنی آن است که کارگران فرصت پیدا می کنند تا در آزادی و با اختیار اتحادیه ها و احزاب خود را بوجود آورند و یا به احزاب و سازمانهای که می پسندند بپیوندند در چنین فضاێ آرا جای ادعا را میگیرد و مثل شرایط امروز و دیروز ایران نه کسی در غیاب دمکراسی و آزادی می تواند به نمایندگی از طرف خدا و یا طبقه کارگر مدعی آن چیزی بشود که نیست وبه بهانه آن انواع اتهامات را به دیگران وارد و یا اگر از دستش بر آید دیگران را مجازات کند.

نویسنده در جای دیگری از مقاله خود فعالیت جنبش های اجتماعی و احزاب اپوزیسیون را به باد انتقاد میگیرد و همه آنها را به ناحق و با زبانی که بطور حیرت انگیزی به زبان نوشته های کیهان شریعتمداری مداری شبیه است به وابستگی به امپریالیسم و دفاع از اسراییل متهم میکند. حمایت اتحادیههای کارگری جهانی از حقوق سندیکایی کارگران ایران ورهبران زندانی سندیکایی را حمایت نهاد های امپریالیستی جا میزند و در مورد بی اعتمادی احزاب چپ به هژمونی طبقه کارگردر جنبش های تودهای ایراد میگیرد. این اتهامات البته تازگی ندارند، پیش از این نیز عین این اتهامات توسط برخی از سایتها که بنام سوسیالیسم و عدالت آشکارا از دولت کودتا حمایت میکنند برای فشار آوردن به احزاب و فعالین سندیکایی که از جنبش مردم ایران حمایت میکنند وارد شده است. چسباندن اینگونه اتهامات به احزاب چپ آنقدر یاوه و ناچسب و بی ربط به سیاست خارجی جنبش کارگری است است که حتی ارزش نقد هم ندارند اما پرسیدنی است که در جامعهای مانند ایران که وابستگی سیاسی مستقیم به امپریالیسم وجود ندارد و در عوض استبداد سیاسی و بی عدالتی اقتصادی و اجتماعی بیداد میکند بر اساس کدام گفته مارکس یا لنین مبارزه ضد امپریالیستی بر مبارزه برای آزادی و عدالت اجتماعی اولویت دارد؟ و ایا هر مستبد خونخوار، واپس مانده و عدالت ستیزی مانند احمدی نژاد را به صرف اینکه روز وشب به آمریکا بد و بیراه میگوید میتوان ضد امپریالیسم دانست در مورد هژمونی طبقه کارگر و گفتن اینکه احزاب چپ هیچگاه موضع سیاسی مشخصی نداشتهاند

مگر میشود هژمونی طبقه کارگر را در کشوری که تمرکز نیروی کار این چنین پایین، تولید در حد ناچیز، سطح سازمانیافتگی نازل واین همه کاسب و خرده پا در جامعه وجود دارد بطور دلبخواهی بر جنبش تودهای آنهم به جنبشی که شما تودهای بودن آنرا انکار میکنید تامین کرد؟ شما که از همه آن صفتهای بدی که نثار احزاب و سازمانهای کارگری موجود کردید خود را بری و منزه می دانید اگر تامین هژمونی طبقه کارگر در شرایط کنونی را ممکن میدانید چرا از اانجام این کار خطیر غفلت کردهاید؟ تصور نمی کنم بخواهید منکر این مسله شوید که از بعد فروپاشی کشورهای سوسیالیستی سابق کار تعرض به جوامع رفاه آجتماعی و به حقوق کار در سراسر جهان سال به سال و به بهانه ها و توجیهات گوناگون افزایش یافته و در بسیاری از کشورهای سرمایه داری نیرومند نیز که طبقه کارگر به مراتب از نظر سازمانیابی جلوتر از ما هستند بخشی از این دستاوردها توسط دولتها پس گرفته شده آخرین نمونه آن همین مسله افزایش سن بازنشسگی و رویا رویی اتحادیه های فرانسه با دولت دست راستی فرانسه است. شما ببینید درفرانسه که اتحادیه های کارگری میتوانند ۲.۵ ملیون کارگر را به خیابان بکشانند و علاوه بر آن حمایت ۷۳% از مردم این کشور را نیز در این رویا رویی با خود داشته باشند هنوز دولت حاضر به عقب نشینی از موضع خود نیست. اگر در فرانسه صنعتی و مدرن و با وجود احزاب و اتحادیه های کارگری نیرومندی مانند «ث ژ ت» هنوز هژمونی طبقه کارگر تامین شده نیست چطور توقع دارید در ایران که نه صنعت و تولید در آن به پای فرانسه میرسد و نه احزاب و اتحادیه ها اجازه فعالیت علنی دارند هژمونی طبقه کارگر بر جنبش تودهای را به آن آسانی که شما طلب می کنید تامین نمود؟

آنچه آقای محمد قراگورلو در مقاله سیاست خارجی جنبش کارگری طرح نمودهاند نه مبنا های استواری دارد، نه می تواند به تامین منافع کارگران منجر شود و نه مقبولیت چندانی در میان جنبش واقعی کارگری دارد. اتفاقا بر خلاف گفته ایشان طبقه کارگر همانگونه که در عمل نشان داده است سیاست داخلی و خارجی روشن و درستی را در پیس گرفته است و همچنان آنرا دنبال و تدقیق کرده است. آقای محمد قراگورلو در این مقاله کارگران را به دوری از جنبش مردم ایران، رهاکردن پیوندها و ارتباطات با اتحادیه های کارگری جهانی، پشت کردن به احزاب چپ و سندیکاه های کارگری و جایگزین کردن شعار مبارزه ضد امپریالستی به جای شعار آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی دعوت میکندد. این سیاست کارگران را از نیروهای دمکراتیک دور و آنها رابیش از پیش در معرض تهدید دشمنان طبقاتی شان قرار خواهد داد از این روی تردیدی نیست که جنبش کارگری به این سیاست نه بگوید و به راهی که آغاز کرده است همجنان تا کامیابی ادامه دهد.

تاریخ انتشار : ۲۲ شهریور, ۱۳۸۹ ۷:۴۱ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

فلسطین و وجدان بشریت، فراموش نمی‌کنند؛ صلح را فریاد می‌زنند!

می‌توان و باید در شادمانی مردم فلسطین و صلح‌خواهان واقعی در جهان به خاطر احتمال پایان نسل‌کشی تمام عیار در غزه شریک بود و در عین حال، هر گونه توهم در بارۀ نیات مبتکران طرح جدید را زدود. می‌توان و باید طرح ترامپ را به زانو درآمدن بزرگترین ماشین آدم‌کشی تاریخ بشر در برابر مردم مقاوم غزه دانست.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

پیمان ابراهیم؛ از نمایش صلح تا استمرار بحران

شهناز قراگزلو: هیچ بخش الزام‌آوری در متن پیمان ابراهیم وجود ندارد که تشکیل کشور مستقل فلسطین را تضمین کند. به همین دلیل، این پیمان بیش از آن‌که زمینه‌ساز صلحی پایدار باشد، به ابزاری برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل بدون حل مسئله‌ی فلسطین تبدیل شد. صلح پایدار در خاورمیانه تنها زمانی ممکن است که بر پایه‌ی به‌رسمیت شناختن دو دولت مستقل و برابر حقوق میان اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها بنا شود

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

بی کرانه ها

پیمان ابراهیم؛ از نمایش صلح تا استمرار بحران

بازسازی نظم قدیم در لباس جدید؛ نشانه‌های شکاف میان قانون و واقعیت

در سوگ ناصر تقوایی

جغد منیروا

نقش بی‌بدیل تقوایی در تولد «هنر و ادبیات جنوب»