بیش از یک دهه مبارزات سازمان یافته کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه ادامه دارد مطالباتی که مبتنی بر دو بخش عمده بوده است . یکم اینکه خواستار مبارزه واردات بی رویهی شکر و جلوگیری از اخلال در تولید این محصول تووسط مافیای شکر بودهاند که عمدتا خواستی است ملی و دوم مبارزه برای خواستههای صنفی که اهم آنها حق تشکیل سندیکا، دریافت معوقات مزدی و مزایایی مانند بن خواروبار، اجرای بازنشستگی به موقع کارگرانی که مدتها از زمان بازنشستگی آنها گذشتهاست و اجرای طبقهبندی مشاغل و… .
کارگران نیشکر هفت تپه طی مراجعه به نهادهای ذیربط در استان با ارسال نامهای درتابستان ۱۴۸۶ به سازمان بینالمللی کار این به دلیل بیتوجهی با این مطالبات و ایجاد تضییقات برای همکارانشان شکایت میبرند و در ادامه این مبارزات در آبان ماه ۱۳۸۷ موفق به برپایی سندیکای مستقل خود میشوند. اما متاسفانه طی این سالها همواره با مطالبات آنها با نگاه امنیتی برخورد میشده و با ایجاد پروندههای امنیتی _قضایی تحت پیگرد قرار گرفته ونمایندگان سندیکایی این کارگران با صدور احکام ناروا به اخراج و زندان محکوم شدهاند. در عین حال با ایمان به برحق بودن خواست مطالبات صنفی و ملی خود و اعتقاد بر این که به رسمیت شناختهشدن این خواستها نه مخل امنیت ملی نیست بلکه در راستای امنیت شغلی و اجتماعی کارگران از یک سو و در جهت حفظ و توسعه تولیدات داخلی و گسترش دامنه صنعت و کشاورزی ریشهدار در منطقه و مبارزه با واردات بیرویه از سوی دیگر کوشیدهاند تا به رهبری سندیکای خود و به اتکای توانمندیهایی که با این همبستگی صنفی -طبقاتی ایجاد میکنند به مطالبات خود دست یابند. شیوه مبارزاتی برای بهبود شرایط زیستی خود و ارتقای و توسعه اقتصاد متکی برتوانمندیها و استعدادهایی که در کشور وجود دارد؛ جوهر این کوشش و تلاشهایی است که به رغم همه محرومیتها و فشار های اقتصادی، اجتماعی و حتی روانی به آنان وارد شده است.
کارگران نیشکر هفت تپه در نامه به سازمان بینالمللی کار نوشته بودند «در صورتی که تا تاریخ پنجم شهریور ۱٣٨۶ مسئولین شرکت و دولت احمدی نژاد نسبت به پرداخت حقوق معوقه ما اقدام ننمایند دست به تحصن زده و تا دریافت کلیه مطالبات خود دست از تحصن نخواهیم کشید چون کلیه قول و قرارهای مسئولین شرکت و دولت در خصوص حل مشکلات ما کارگران عملی نشده و نسبت به وضعیت موجود خسته شدیم و تحمل مخارج کمرشکن زندگی همراه با تورم بالا را نداشته و شرمنده خانواده های خود می باشیم.»
این اعتراضات و سلسله اعتراضات دیگر همواره با بی توجهی مسوولین مواجه شده است چنانچه خود در این نامه اشاره میکنند که “کارگران نسبت به عدم پرداخت حقوق خود و دیگر مزایای خود در چهارچوب قانون مراتب اعتراض خود را به گوش مسئولین شهرستان، استان و کشور اعلام کردند ولی متاسفانه آنها هیچگونه اقدامی در جهت حل مشکلات ما انجام ندادهاند و مرتب اعلام مینمایند که از شرکتهای دولتی به دلیل اجرای خصوصی سازی و اصل ۴۴ حمایت نمی کنیم و آن شرکت ها باید مخارج خود را تامین کنند و این سیاست غلط دولت در خصوص رها کردن شرکت های نیشکری همراه با پایین آوردن تعرفه کمرکی شکر و واردات بی رویه آن مسئول توسط دولت و آقازاده ها باعث شده شرکت های تولید کننده محصول شکر مانند نیشکر هفت تپه کارون و شوشترو شرکتهای توسعه نیشکر خوزستان در آستانه ورشکستگی قرار گیرند.»
بنا بر طرح این اظهارات درست در یک دهه پیش و عدم نتیجهگیری کارگران ناگزیر از انتخاب تاکتیک اعتصاب میشوند و با مدیریت درست این حرکت اعتراضی به رهبری سندیکا کوشش می کنند تا نشان میدهند که وضعیت زندگی خود و مجموعه نیشکر هفت تپه به شدت مخاطرهآمیز شده است و دیگر نمیتوان با دستاویز قرار دادن اتهامات واهی اقدام علیه امنیت ملی کار و زندگی این مجموعه بزرگ را نادیده گرفت و آنها را به سکوت واداشت؛ سکوتی که پیامد آن نابودی تولید ملی و گسترش دامنه عدم امنیت شغلی و اجتماعی کارگران ورواج سیاهه ای از آسیب های اجتماعی خواهد بود.
آنچه از این رویداد ناگزیر میتوان درک کرد واقعیت ملموسی است که حضور آگاهانه و سازمان یافته کارگران در سازمان های صنفی که خود آزادانه برپا میکنند و ضرورت برپایی آنها برپایه انباشت مطالباتی است که وجود داشته است از یک سو تامین کننده امنیت شغلی و اجتماعی برای کارگران و جلوگیری از ادامه روند بیکارسازی نیروی کار است و از سوی دیگر تامین و تداوم تولیدات ملی است که ادامه حیات اقتصاد بدون بحران و متکی به توانمندی های داخلی در گرو این کوشش ها و مبارزات برحق استوار خواهد بود.