چند روز قبل از روز جھانی زبان مادری در شھرستان سقز “گروه زبان فارسی” کتاب ” درس کردی ” منتشتر کردە و در اختیار مدرسە صلاح الدین ایوبی قرار دادە است. این کتاب کردی گویا امکان اموزش بە زبان کردی را برای دانش اموزان دورە راھنمایی کە خواستار یادگیری زبان کردی ھستند رافراھم میسازد.
گویا طی یک توافق نانوشتە از طرف “مسئولان مربوطە ” مسئولانی کە حتی نام انھا درج نشدە است بە معلمان مدرسە راھنمایی صلاح الدین اجازە دادە شدە است کە در این آموزشگاە یک ساعت در ھفتە برای آن دستە از دانش اموزان کە خواھان یادگیری زبان کردی ھستند این کتاب را را تدریس نمایند. ھمچنین طی این طوافقنامە نانوشتە و نامشخص امدە است کە این ساعت تدریس جز کلاسھای درسی محسوب نمی شود و معلم ھا حق درخواست حقوق برای این یک ساعت کار در ھفتە را از اموزشگاە ندارند.
لازم بە ذکر است کە این خبر در ھیچیک از سایتھای رسمی دولتی بە مانند سایت استانداری کردستان ، فرمانداری سقز، اموزش و پرورش سقز، شورای اسلامی شهر سقز و یا ھیچیک از رسانەھا و روزنامەھای دولتی دیگر انتشار دادە نشدە است. سالھاست کە در مناطق کرد نشین بە ھمت معلمان و فعالان فرھنگی کلاسھای اموزش زبان کردی را در خانەھا، مغازەھا، سالنھای ورزشی و فرھنگی و گاھی در پارکھا برگزار کردەاند نمونەی بارز ان انستیتوی احمد خانی در ارومیە است کە سال پیش توسط دستگاە انتظامی دولت ایران بستە شد.
اما رنج آورتر از تبعیضات دولتی این است کە وقتی برادر بزرگ ” گروه زبان فارسی” این ھمت را بخرج میدھد و برای کردھا کتاب منتشر میکند و بە انھا اھدا میکند، ھیاھوی این خبر گوش اسمان را پارە میکند و چنان وانمود میکنند کە گویا کردھا دیگر مطالباتی ندارند و تبعیضات دارد از بین میرود و در این میان بعضی از فعالان مدنی و سیاسی بە دام این تبلیغات دروغین و پر از ریا میافتند و ھمصدای بوق و سرنای آنھا میشوند.
حق آموزش به زبان مادری، در بسیاری از اسناد و معاهدات حقوقبشری مانند منشور زبان مادری، اعلامیه جهانی حقوق زبانی، ماده ۳۰ کنوانسیون حقوق کودک، ماده ۲۷ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، بندهای ۳ و ۴ ماده ۴ اعلامیه حقوق اشخاص متعلق به اقلیتهای ساکن یک کشور، ملی، زبانی و مذهبی، مورد تاکید قرار گرفته است.
در قانون اساسی ایران دراصل پانزدهم امدە است کە «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتب و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفادە از زبانھای محلی و قومی در مطبوعات و رسانەھای گروھی و تدریس ادبیات ” انھا ” در مدارس در کنار زبان فارسی ازاد است.» اگر بە متن دقت کردە باشید متوجە میشوید کە کردھا، بلوجھا، عربھا، ترکمن، اذری، تالشی، لر بختیاری، لر قشقایی، ترک قشقایی، مازندرانی و دیگر ملتھای ساکن جغرافیای سیاسی ایران کە در حال حاضر به استناد آمارهای مختلف بین ۴۰ تا ۵۰ درصد جمعیت این جغرافیا را تشکیل میدهد بە عنوان ” آنھا” معرفی شدەاند. کلمە ” آنھا ” بەخوبی تداعی سیاستھای ” خودی ھا ” را مینامید. اما خودیھا چە کسانی بودند کە این قانون را تصویب کردند؟
اصل پانزە یکی از اصول مندرج در پیش نویس قانون اساسی ایران بود کە قرار شد مجلس خبرگان کە از ۷۵ نمایندە تشکیل شدە بود بررسی و بە تصویب برسد. ۶ نفر از آنھا کە بیشتر نمایندگی خواستھای ملتھای جغرافیای سیاسی ایران را بە عھدە داشتند از ھمان ابتدا از لیست حذف شدند ازجملە کسانی کە قرار بود در این مجلس حضور داشتە باشند دکتر عبدلرحمان قاسملو بە نمایندگی مردم اذربایجان بود.
عبدالعزیز ملازاده معروف به مولانا عبدالعزیز نمایندە بلوچستان در آن مجلس در زمان بررسی اصول قانون پیشنھادی در این مجلس در مورد اصل ۱۵ قانون اساسی سوال میکند کە « اگر کسی بخواهد عربی بخواند آیا دولت برای او معلم عربی استخدام میکند؟ یا خیر؟ یا اگر کسی بخواهد زبان بلوچی بخواند آیا دولت ملزم است برای او معلم بلوچی بگیرد یا خیر؟»
محمد بهشتی پاسخ میدھد « بله دولت موظف است چیزی را که آنها حق دارند برایشان تهیه کند، اینجا مساله حق و تکلیف مطرح میشود. اگر کسی حقی داشته باشد تکلیف دولت یا هر حقگذار دیگر این است که برای او زمینه انجام آن حق را فراهم کند”. در اینجا مولوی عبدالعزیز سوال میکند « یعنی هم کتاب هم معلم باید تهیه کند؟» بهشتی پاسخ میدهد: «بله من متن را یکبار دیگر میخوانم تا نسبت به آن رای گرفته شود.» بعد از قرائت این اصل با حضور 67 نفر از حاضرین این مجلس از مجموع 69 نفر با نظر 62 نفر موافق، بدون مخالف و با ۵ رای ممتنع تصویب میگردد.
قانون اساسی ایران بر اساس کارشناسان حقوق بشر با اکثر مفاد کنوانسیونھا ، اعلامیەھا ، منشورھای حقوق بشری مغایرت دارد اما با وجود این در تمام کشورھای دنیا ، کسانی کە قانون را رعایت نمیکنند مجازات و تحت پیگرد قانونی قرار میگیرند. در ایران بر عکس تمام ممالک دنیا کسانی کە میخواھند قانون رعایت شود تحت تعقیب قرار میگیرند ، زندانی شکنجە و اعدام میشوند.
با تمام این تفاسیر دولتھای ایران در طول کمتر از یک قرن گذشتە خواھان بە رسمت شناختن حقوق ملتھای غیز فارس نبودە و نیستند ھمچنان کە تاریخ گواە ان است رژیم سلطنت پھلوی پایە گذار سیستم اموزشی ترویج زبان فارسی به جای دیگر زبانهای میلتھای ساکن فلات ایران بود. در دورە جھموری اسلامی شاھدیم کە چگونە بارھا و بارھا به معلمان کُرد در مدارس هشدار داده شده است که برای حفظ و گسترش زبان فارسی، از صحبت کردن به زبان کُردی خودداری کنند و در بسیاری موارد مدرسینی کە بە این ھشدارھا اعتنایی نکردەاند اعدام ، زندانی و یا در خوشبینانەترین حالت از شغلشان اخراج شدەاند.
بعد از حدود یک قرن جلوگیری از اموزش زبان مادری نیمی از ملتھای ساکن جغرافیای سیاسی ایران ، حامیان ھمان فرھنگ یکسان سازی بە فکر این افتادەاند کە کتابی را منتشر کنند و ان را بە صورت غیر رسمی اما پرھیاھو در یکی از مدارس سقز، بزرگ وارانە این نعمت را بە ما کردھا ھدیە بخشیدند چنانکە ابلیس نیز در مقابل این نیرنگ ھمیشگی سجدە برد.
بە یاد جملەای زیبا از ھفتەنامەی ” دراشپیگل” المانی در مورد کورش ھخامنشی افتادم کە نوشتە بود “کورش شاە شمشیر و شراب”. امروز ھم نوادەگان کورش ھمان سیاست کورش را بر ما روا میدارند کە کورش بر سرزمینھای مجاور مناطق تحت فرمانروایی خود روا میداش، در نوشتار و گفتار بە مانند خدایگان مھر در عمل و رفتار بە مانند دژخیمان خونخوار.