پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۱:۳۴

پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۱:۳۴

لوياتان
همين غلبه‌ی تام و تمام عنصر شرّ برگرفته از استيلای لوياتان است كه از زيرمتنِ اثر، سربرآورده است. قدرتی که در پيوند با نهاد كليساست... جهانِ فيلمِ زوياگينتسف برگرفته از...
۲۲ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
چهل خوانندهٔ زن ایرانیِ زیر چهل سال - بخش نخست
پادپخش «چهل خوانندهٔ زن ایرانیِ زیر چهل سال» مجموعه‌ای‌ست چندبخشی با پژوهش و نویسندگیِ امید احسانی و روایت شبنم طلوعی. در بخشِ نخستِ این مجموعه، پنج هنرمند معرفی شده‌اند: سارا...
۲۲ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: خبرنامه آسو
نویسنده: خبرنامه آسو
گزارشی از وضعیت کهن‌سال‌ترین زندانی سیاسی زن در زندان قرچک و وخامت حال او
این زندانی سیاسی در حالی دورۀ حبس ۵ سالۀ خود را می‌گذراند که از بیماری‌های متعددی نظیر تومور، افت فشار و البته مصائب مربوط به کهولت سن- آن هم در...
۲۲ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: امتداد
نویسنده: امتداد
مصاحبهٔ اکبرگنجی دربارهٔ شرایط پس از جنگ
طبق گزارش‌ها یک روزنامهٔ داخل ایران با آقای اکبر گنجی مصاحبه‌ای مفصل انجام داده است با این قول که مصاحبه را دقیقا و بدون سانسور منتشر کند. ولی مصاحبه سانسور...
۲۲ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: میز خبر
نویسنده: میز خبر
چرا افلاتون پیامبر نشد؟
گرچه اقشاری از یونانیان باستان در دوره های کوتاهی به نظرات و سخنان هومر و افلاتون نیز مانند یک پیامبر اهمیت میدادند. غربی ها فیلسوف ساختند، ولی شرقی ها، پیامبر...
۲۲ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: آرام بختیاری
نویسنده: آرام بختیاری
ضرورت پیروزی انقلاب دمکراتیک در مقطع کنونی.
با وجودِ تداومِ خفقان سیاسی و مذهبی، اکثریتِ مردم بطور مسالمت آمیز و پیوسته در جهت احقاق حقوق اولیه خود مانند دسترسی به آزادی هایِ بیان، تشکل یابی، پوشش و...
۲۲ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: فرامرز دادور
نویسنده: فرامرز دادور
سومین سالروز درگذشت امیر هوشنگ ابتهاج برگزار شد
سومین سال‌روز درگذشت امیر هوشنگ ابتهاج (سایه)، شاعر و ادیب برجستهٔ کشور باحضور جمع پرشمار علاقه‌مندان به شعر و ادب فارسی در باغ محتشم شهرستان رشت برگزار شد. سایه نه...
۲۱ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بازنشر از: خبرگزاری ایلنا
نویسنده: بازنشر از: خبرگزاری ایلنا

۱۶۰ نفر از اعضای خانواده‌ام را در غزه از دست داده‌ام اما امیدم را نه

احمد حلو: باور دارم که تنها همکاری بین‌المللی و مبارزه‌ی بدون خشونت است که می‌تواند اشغال را پایان دهد و صلح را محقق سازد. می‌دانم که تندروهای دو طرف می‌خواهند ما از یکدیگر متنفر باشیم، بترسیم و امید را از دست بدهیم. می‌خواهند باور کنیم که جنگ تنها راه است و بقای یک ملت تنها با نابودی دیگری ممکن است.

من، احمد حلو، این واژه‌ها را از ژرف‌ترین نقطه‌ی رنج انسانی می‌نویسم. در طول سال گذشته، ۱۶۰ نفر از اعضای خانواده‌ی گسترده‌ام را از دست داده‌ام؛ مردان، زنان و کودکان. همه‌ی آن‌ها غیرنظامی بودند، همه‌ی آن‌ها بی‌سلاح. در جریان جنگ در غزه، در حملات هوایی و تیراندازی‌ها کشته شدند. در عرض چند دقیقه، نسل‌های کاملی از خانواده‌ی حلو نابود شدند: عمه‌ها، دایی‌ها، خاله‌ها، عموها، دخترعموها، پسرعموها، خواهرزاده‌ها و برادرزاده‌ها؛ همه در خانه‌های خود کشته شدند.

پیکرهایشان زیر آوار پیدا شد؛ گاه در حالی که هنوز همدیگر را در آغوش داشتند، گاه پراکنده. بعضی‌شان روزها ناشناخته ماندند. خانواده‌ای که پیش‌تر در مناسبت‌های مذهبی گرد یک سفره جمع می‌شد، اکنون به فهرستی از اسامی کشته‌شدگان بدل شده است. ۱۶۰ نفر. ۱۶۰ زندگی. ۱۶۰ آینده‌ای که هرگز تحقق نخواهد یافت.

اندوهم بی‌انتهاست. گاه حتی نفس کشیدن دشوار می‌شود. اما حتی در این جایگاه – جایی که گویی همه چیز از دست رفته – تصمیم گرفته‌ام برخیزم و بگویم: نباید تسلیم شویم. نباید خود را به نفرت، فقدان یا انتقام بسپاریم. اکنون، بیش از هر زمان دیگر، از هر دو ملت، فلسطینی و اسرائیلی، می‌خواهم که راه دیگری را انتخاب کنند؛ راهی نه از خون، بلکه از زندگی؛ نه از انتقام، بلکه از امید.

از خشم تا تغییر

من فلسطینی‌ام، اهل اریحا. اگرچه در اریحا زاده شده‌ام، ریشه‌هایم در غزه و بئرالسبع است. پدربزرگ و مادربزرگم در غزه به دنیا آمدند و اوایل قرن بیستم برای گسترش کسب‌وکارشان به بئرالسبع مهاجرت کردند. پدر و مادرم نیز در همانجا بزرگ شدند. طی جنگ ۱۹۴۸، تلاش کردند به غزه بازگردند اما در نهایت به اریحا گریختند، به امید اینکه نزدیکی به مرز اردن در صورت بدتر شدن اوضاع راه فراری برایشان باشد. در سال ۱۹۶۷، بار دیگر مجبور به فرار شدند، این بار به اردن؛ جایی که شاهد خشونت و مرگ بیشتری بودند.

از کودکی قصه‌های ترس، فرار و قتل را شنیدم. خشمگین شدم. خواستم انتقام بگیرم. در ده سالگی، در جریان جنگ ۱۹۸۲ اسرائیل علیه لبنان، برای تظاهرات لاستیک به خیابان می‌کشیدم. باور داشتم باید بجنگم. در پانزده سالگی به جنبش محلی حماس پیوستم. سنگ پرتاب می‌کردم. پرچم‌های فلسطین می‌دوختم، کاری که آن زمان غیرقانونی بود و می‌دانستم ممکن است به زندان بیفتم، که همین هم شد. سال ۱۹۹۲ به‌عنوان زندانی سیاسی به هفت ماه زندان نظامی اسرائیل محکوم شدم.

اما زندان چیزی دیگر هم با خود آورد: دیدار با کسانی که افقی متفاوت برای آینده داشتند. در دوره‌ی حبسم، روند صلح اسلو آغاز شد. وقتی خانواده‌ام به ملاقاتم آمدند، از پیمان جدید صلح با اسرائیل گفتند، از دو دولت و از اینکه حالا پرچم فلسطین قانونی شده است. این حرف‌ها در من بذر کوچکی کاشت؛ بذر امکانی که تا آن زمان به خود اجازه نداده بودم به آن بیندیشم.

پس از آزادی، تمرکزم را بر بازسازی جامعه‌ام گذاشتم. یک گروه جوانان در اریحا تأسیس کردیم. در مدارس، بیمارستان‌ها و خانه سالمندان داوطلبانه کار کردیم. دوره کمک‌های اولیه گذراندم و به عنوان امدادگر هلال احمر فلسطین فعالیت کردم.

زخمی که ماند، راهی که باز شد

در جریان درگیری‌های ۱۹۹۶ در شرق اورشلیم، هنگام کمک‌رسانی به زخمی‌ها، به دوستی برخوردم که بیهوش افتاده بود: فیراس. هنگامی که داشتم او را به آمبولانس می‌رساندم، سربازی اسرائیلی از پشت به من شلیک کرد. بر زمین افتادم. در راه بیمارستان، شنیدم دکتر به امدادگر گفت کمک به دوست دیگرم را متوقف کند؛ او مرده بود.

وقتی به اریحا بازگشتم و سراغ فیراس را گرفتم، برادرم مرا به قبرستان برد. چهار قبر آنجا بود: یکی برای فیراس، دانشجوی ۲۱ ساله‌ی حقوق؛ یکی برای پسری ۱۷ ساله؛ یکی برای یک افسر پلیس فلسطینی. از برادرم پرسیدم قبر چهارمی برای چه کسی است؟ گفت: «این یکی برای تو بود. فکر می‌کردیم می‌میری.» من زنده ماندم، اما گلوله هنوز نزدیک ستون فقراتم مانده است.

گام‌های کوچک صلح

سال ۲۰۰۴، دوستی مرا به کارگاهی دعوت کرد که قرار بود در آن با اسرائیلی‌ها دیدار کنیم. خشمگین شدم. فریاد زدم: «چطور می‌توانی از من بخواهی با دشمن دیدار کنم؟ با کسانی که مردمم را کشتند، سرزمینم را گرفتند، آواره‌ام کردند؟»

اما رفتم. روز اول سکوت کردم. روز دوم حرف زدم. روز سوم با آنها قهوه نوشیدم. روز چهارم با ناباوری پرسیدم: «تو واقعاً یهودی هستی؟ واقعاً اسرائیلی؟» تا آن زمان تنها چهره‌ای که از یهودیان دیده بودم، سربازانی با اسلحه بودند، نه انسان‌هایی که از صلح و آینده حرف بزنند.

کم‌کم به این کارگاه‌ها بیشتر رفتم. بعدها به آلمان سفر کردم برای سمیناری با اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها. سال ۲۰۰۶، «مبارزان برای صلح» از من دعوت کردند در اریحا با آنان دیدار کنم. ابتدا آمادگی نداشتم، اما به یادگیری ادامه دادم. سال ۲۰۱۳ در مراسم مشترک روز یادبود اسرائیلی–فلسطینی سخنرانی کردم. از آن پس، به عضوی فعال در مبارزه‌ی مسالمت‌آمیز علیه اشغال بدل شدم.

امروز، پس از همه‌ی این دردها

در سی سالگی با هیبا ازدواج کردم؛ او هم اصالتاً از غزه است. سال‌هاست که نتوانسته‌ایم خانواده‌ی او را ببینیم. حتی پیش از جنگ اخیر، هشت سال بود که چهار فرزندمان اجازه دیدار با پدربزرگ و مادربزرگشان در غزه را نداشتند. و حالا، از ۷ اکتبر تاکنون، بیش از ۱۶۰ نفر از بستگانمان را از دست داده‌ایم.

اما باور دارم که تنها همکاری بین‌المللی و مبارزه‌ی بدون خشونت است که می‌تواند اشغال را پایان دهد و صلح را محقق سازد. می‌دانم که تندروهای دو طرف می‌خواهند ما از یکدیگر متنفر باشیم، بترسیم و امید را از دست بدهیم. می‌خواهند باور کنیم که جنگ تنها راه است و بقای یک ملت تنها با نابودی دیگری ممکن است.

من این روایت را نمی‌پذیرم. صلح، ضعف نیست؛ شجاعت است. شجاعت برای انتخاب راهی دشوارتر: شنیدن درد دیگری، به رسمیت شناختن رنج او، و ساختن پلی بر فراز رودخانه‌های خون.

در اسرائیل، بارها شنیده‌ام که می‌گویند: «شریکی برای صلح وجود ندارد.» اما این درست نیست. ما اینجا هستیم: فلسطینی‌هایی که به برابری، همزیستی و عدالت برای هر دو ملت باور داریم. اندکیم، اما مصمیم: برای زندگی، نه مرگ؛ برای ساختن، نه ویران کردن. حتی پس از از دست دادن همه چیز.

من تصمیم گرفته‌ام زندگیم را وقف صلح و مبارزه‌ی بدون خشونت با بی‌عدالتی، اشغال و افراط‌گرایی کنم، هم در میان خودمان، هم در میان شما. تنها راه باقیمانده همین است: آینده‌ای مشترک، بر پایه‌ی شناخت متقابل و باور به اینکه صلح هنوز ممکن است

احمد حلو – هاآرتص – ۲۹ آوریل ۲۰۲۵
باز نشر از کانال تلکرامی محمود فرجامی

https://t.me/FarjamiMahmud

تاریخ انتشار : ۲۹ اردیبهشت, ۱۴۰۴ ۱۱:۱۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

هم‌سو با تمام جهان، مخالفت قاطع خود با اشغال غزه از سوی جنایت‌کاران اسراییل را اعلام می‌کنیم!

ما فداییان خلق ایران، همراه و هم‌صدا با آزادی‌خواهان جهان، ضمن محکوم کردن مصوبۀ دولت نتانیاهو برای اشغال غزه، از سازمان‌های بین‌المللی می‌خواهیم هرآن‌چه در توان دارند را به کار گیرند تا راه کشتار بیشتر مردم فلسطین را سد کنند. ما باور داریم که جنبش پرقدرت صلح قادر خواهد شد ماشین جنگی دولت اسراییل و حامیان قدرقدرت آن، نسل‌کشی و جنایات وحشیانهٔ آنان در حق فلسطینی‌ها را متوقف کند.

ادامه »

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »

بازگشت لاریجانی؛ تناقض یا توازن؟

مسئله فقط به شخص لاریجانی محدود نمی‌شود؛ بلکه به الگویی تکراری در سیاست ایران بازمی‌گردد: حذف و بازگرداندن چهره‌ها، بر اساس ملاحظاتی که نه شفاف‌اند و نه برای افکار عمومی قابل درک. جامعه وقتی می‌بیند فردی بدون تغییر در مواضع یا عملکرد، در یک موقعیت رد و در موقعیتی دیگر تأیید می‌شود، به‌درستی نسبت به منطق تصمیم‌گیری‌ها دچار تردید می‌شود. این فرآیندهای مبهم، زمینه‌ساز بی‌اعتمادی عمومی به نهادهای تصمیم‌گیرنده است.

مطالعه »

مشروطه، روایتی از رؤیای ناتمام مردم‌سالاری در چنبره سلطنت و شریعت

تجربه مشروطه در ایران، برخلاف مدل‌های غربی که با تفکیک نهاد دین از دولت و نهادینه‌سازی حقوق شهروندی همراه بود، نتوانست به الگویی برای تحقق سکولاریسم، پاسخ‌گویی و دموکراسی بدل شود. ساختار قدرت در ایران، به‌جای گذار به مردم‌سالاری، با مقاومت سنت‌های استبدادی و مذهبی، مسیر را به سوی تثبیت دوباره قدرت در شکل جدید هموار کرد.

مطالعه »
بیانیه ها

هم‌سو با تمام جهان، مخالفت قاطع خود با اشغال غزه از سوی جنایت‌کاران اسراییل را اعلام می‌کنیم!

ما فداییان خلق ایران، همراه و هم‌صدا با آزادی‌خواهان جهان، ضمن محکوم کردن مصوبۀ دولت نتانیاهو برای اشغال غزه، از سازمان‌های بین‌المللی می‌خواهیم هرآن‌چه در توان دارند را به کار گیرند تا راه کشتار بیشتر مردم فلسطین را سد کنند. ما باور داریم که جنبش پرقدرت صلح قادر خواهد شد ماشین جنگی دولت اسراییل و حامیان قدرقدرت آن، نسل‌کشی و جنایات وحشیانهٔ آنان در حق فلسطینی‌ها را متوقف کند.

مطالعه »
پيام ها

«مرا بلند کن و بر شانه‌ات بنشان» رفیق حسن صانعی درگذشت!

حسن چهل سال پس از فاجعۀ پرپر شدن گل نورسیدۀ دخترش میترا به دست کوردلان، از دخترش، از گل دوست‌داشتنی زندگی‌اش، در پیوند با سرود انترناسیونال یاد می‌کند. آری فلسفۀ زندگی شخصی و سیاسی حسن در یک راستا قرار داشتند.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

لویاتان

چهل خوانندهٔ زن ایرانیِ زیر چهل سال – بخش نخست

گزارشی از وضعیت کهن‌سال‌ترین زندانی سیاسی زن در زندان قرچک و وخامت حال او

مصاحبهٔ اکبرگنجی دربارهٔ شرایط پس از جنگ

چرا افلاتون پیامبر نشد؟

ضرورت پیروزی انقلاب دمکراتیک در مقطع کنونی.