دوشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۴ - ۲۳:۳۱

دوشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۴ - ۲۳:۳۱

دیوار، هنگام ریزش، سخن خواهد گفت!
من در انباریِ سکوت، با چشم‌ها، گوش‌ها، و دهانی بسته، فریاد می‌کشم. ... و خوب می‌دانم: دیوار، هنگام ریزش، سخن خواهد گفت!
۳۰ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: زری
نویسنده: زری
مروری بر قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱
به‌هم‌پیوستگی قیام سی تیر ۱۳۳۱ با انقلاب بهمن ۱۳۵۷ و هر دوی آنها با جنبش­‌‌ها و قیام‌­های صورت گرفته در مقابل رژیم ولی فقیه برای ایجاد یک ساختار دموکراتیک را...
۳۰ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: عباد عموزاد
نویسنده: عباد عموزاد
قیام ملی ۳۰ تیر نشان داد که هیچ اراده ای بالا تراز اراده ملت نیست
جبهه ملی ایران: اما پیامی دیگر در قیام ملی ۳۰ تیر وجود دارد که حاکمان و مشخصا هیئت حاکمه‌ی جمهوری اسلامی را متوجه خود می‌دارد. آنکه دولت‌ها تنها به پشتوانه...
۳۰ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: جبهه ملی ایران
نویسنده: جبهه ملی ایران
بیانیه مجامع اسلامی ایرانیان بمناسبت قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱
در روز ۳۰ تیر ۱۳۳۱ یک سال و ۴ ماه پس از به ثمر نشستن نهضت ملی صنعت نفت. بعد از استعفای دکتر مصدق، ملت ایران استعفای دکتر مصدق را...
۳۰ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مجامع اسلامی ایرانیان
نویسنده: مجامع اسلامی ایرانیان
The expulsion of Afghan asylum seekers from our country is inhumane and contrary to Iranian culture and morality.
The Iranian People's Fadaian Organization (Majority), emphasizing on the universal principles of human rights, has warned against the documented and currently being implemented policy of forcible and violent expulsion of...
۳۰ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: The Political-Executive Committee of The Organization of Iranian People’s Fadaian (Majority)
نویسنده: The Political-Executive Committee of The Organization of Iranian People’s Fadaian (Majority)
طلوع یک ستاره: صعود تاریخی فوتبال زنان ایران به جام ملت‌های آسیا
این موفقیت، تنها یک افتخار ورزشی نیست، بلکه تجلی امید، اراده و مقاومت زن ایرانی در برابر محدودیت‌ها و نابرابری‌هاست. افتخاری که پیام روشنی به مردم ایران دارد: دختران این...
۳۰ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
چرا اسرائیل به سوریه حمله کرد؟ قدم بعدی چیست؟
اسرائیل تسلط خود را بر سوریه اعمال کرده است، با این دلیل که می‌تواند و هیچ رقیبی در منطقه ندارد که بخواهد در مقابلش بایستد. سوریه هیچ تهدید نظامی برای...
۲۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: دنیل لوی
نویسنده: دنیل لوی

مروری بر قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱

به‌هم‌پیوستگی قیام سی تیر ۱۳۳۱ با انقلاب بهمن ۱۳۵۷ و هر دوی آنها با جنبش­‌‌ها و قیام‌­های صورت گرفته در مقابل رژیم ولی فقیه برای ایجاد یک ساختار دموکراتیک را باید در مشخصات مشترک این جنبش­‌ها دانست.

مردم ایران در مدتی کمتر از هشتاد سال چهار بار به‌خاطر کسب آزادی و استقلال برخاستند و شاهد روزهای پرافتخاری بوده‌‌‌اند. ولی ۳۰ تیر سال ۱۳۳۱ در تاریخ مبارزات ملی از اهمیت خاصی برخوردار است. در این روز مبارزان راه آزادی ثابت کردند که هرگاه مردم، متشکل در برابر زور و ارتجاع قد علم کنند سربلند و پیروز از میدان پیکار بیرون خواهند آمد. این تجربۀ گران‌‌بها سال‌ها بعد در بهمن ۵۷ نیز به آزمایش گذاشته شد. در واقع محتمل بتوان از سی تیر به‌عنوان تمرین انقلاب بهمن یاد کرد. به‌هم‌پیوستگی قیام سی تیر ۱۳۳۱ با انقلاب بهمن ۱۳۵۷ و هر دوی آنها با جنبش‌‌‌‌ها و قیام‌‌‌های صورت گرفته در مقابل رژیم ولی فقیه برای ایجاد یک ساختار دموکراتیک را باید در مشخصات مشترک این جنبش‌‌‌ها دانست. از خودگذشتگی، پس‌‌‌راندن رهبران خائن به امید مردم و همبستگی عمومی با تاکید بر حقوق ملی در نمودهای مختلف می‌توان بیان نمود.

نهضت ملی و آزادی‌خواهانۀ مردم ایران که در اوائل قرن گذشته با هدف برچیدن نظام استبدادی و سلطۀ بیگانه، طی انقلاب بزرگ مشروطیت توانسته بود گام‌‌‌های موثری را در این راه بردارد. متاسفانه پس از چندی از عوامل استبداد و استعمار شکست خورد و مردم ایران گرفتار دیکتاتوری رضاشاهی شد. پس از شروع جنگ جهانی دوم و برچیده شدن بساط دیکتاتوری، جنبش ملی ایران رفته رفته شکل گرفت، و بالاخره آمال مردم ایران درراه استقرار حاکمیت ملی و طرد استعمار و استثمار مردم در نهضت ملی شدن صنایع نفت متبلور گشت. این نهضت با کوشش مداوم مردم و رهبری دکتر مصدق بالاخره موفق شد که در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ صنعت نفت را ملی کند و در خرداد ۱۳۳۰ از شرکت نفت ایران و انگلیس خلع ید نماید. در سال ۱۳۳۱ نهضت ملی کردن صنایع نفت از میان توفان و حوادث داخلی گذشت، و در برخورد با قدرت‌‌‌های بیرونی، در مجامع بین‌المللی  پیروز و سرفراز بیرون آمد و قدرت‌‌‌های خارجی به‌ناچار آخرین مهره‌‌‌های خود را به حرکت درآوردند تا سد راه حقوق ملی مردم گردنند.

در میان این تبهکاران، دربار پهلوی و اعوان و انصارش سخت در تلاش بودند و می‌کوشیدند تا اهداف ضدملی خود را به دست عوامل وابسته ارتش عملی سازند. در تمام طول سلطنت پهلوی بر خلاف نص صریح قانون اساسی، وزیر جنگ توسط شاه تعیین می‌‌‌گردید و مطیع و سرسپرده او بود، در حالی که قانون اساسی شاه را از مسئولیت مبرا می‌‌دانست. بدین ترتیب ترتیب ارتش در اختیار شاه بود و از آن همواره جهت سرکوب مردم و توطئه علیه جنبش ملی استفاده می‌‌‌کرد. دکتر مصدق در دوران نخست‌وزیری‌‌‌اش می‌‌‌کوشید که ارتش را به خدمت ملت در‌‌آورد، و بدین منظور می‌‌‌بایست در گام اول، طبق قانون اساسی، وزیر جنگ را خود تعیین نماید اما چون دربار بحکم قانون تمکین نمی‌‌‌کرد، وی در ۲۶ تیر ماه سال ۱۳۳۱ از مقام نخست‌وزیری استعفا کرد و داوری را به مردم سپرد.

در اوائل تیر ماه سال ۱۳۳۱، مصدق و همکارانش پس از پیروزی در دادگاه بین‌المللی لاهه که به دعوای دو دولت ایران و انگلیس رسیدگی می‌‌کرد، به ایران بازگشتند و مصدق طبق سنن پارلمانی، روز ۱۴ تیر ماه، استعفای دولت خود را به مجلس هفدهم که تازه شروع به‌کار کرده بود تقدیم کرد و به این مناسبت پیامی برای مردم ایران فرستاد. مصدق در این پیام چنین گفت:

“هموطنان عزیز… اینکه دولت اینجانب پیشرفتی حاصل نمود و توانست ریشۀ درخت کهنسال استعمار را از این سرزمین برکند، هیچ نبود غیر از همراهی اکثریت قریب به اتفاق مردم مملکت. چنانچه همه می‌دانند، درآغاز کار، حتی عوامل شناخته شدۀ شرکت سابق نیز چاره‌ای جز آن ندیدند که به پیروی از افکار عمومی خود را با این نهضت ملی هماهنگ نشان دهند. اما یقین بود که این عده از پای نخواهند نشست و در نهان و به‌تدریج، زمینه را برای بازگشت اوضاع سابق فراهم خواهند ساخت. حریف ما هم با همۀ گذشت‌ها حاضر برای حل این مشکل نشد، به‌واسطه اطمینانی بود که این دسته از ایادی خود داشت. شما ملت ایران اکنون به چشم خود می‌بینید انحطاط اخلاقی این گروه‌ها رسیده‌‌ است که حاضرند آمال ملی ایران به نتیجه نرسد تا چند روزی بیشتر به بساط اهریمنی خود تکیه زنند. این بندۀ خدمت‌گزار اکنون پس از یک‌سال و چند ماه مبارزات شبانه‌روزی که خود با کمال میل و از روی رضا و رغبت وقف خدمت به این آب و خاک نموده‌ام، به‌حکم وظیفۀ قانونی استعفای خود را تقدیم می‌کنم. هموطنان عزیز همانطور که اینجانب با ایمان کامل به‌حصول نتیجۀ این مبارزه قدم پیش نهادم، با همان ایمان، بلکه صد چندان بیش از آنچه در آغاز کار بود، زمام کار را از دست می‌گذارم و میدان را برای دولت آینده که باید به‌موجب ارادۀ ملت بر سر کارآید، باز گشته و بدون آنکه ذره‌ای احساس خستگی کنم باز هم خود را در صورتی‌که مجلس بخواهد، برای ادامۀ این نهضت به اختیار ملت ایران می‌گذارم….”.

در ۱۵ تیرماه ۵۲ نفر از ۶۳ نماینده حاضر در مجلس شورای ملی، تمایل خود را به نخست‌‌وزیری مصدق اظهار داشتند ولی مجلس سنا از دادن رای تمایل طفره رفت و اعلام کرد که اول شاه باید به مصدق فرمان نخست‌‌وزیری دهد و سپس سنا نظر خود را به اطلاع عموم برساند. چنین اصلی برخلاف تمام اصول حکومت مشروطه بود. در هفدهم تیرماه دکتر مصدق خاطر نشان ساخت که تا مجلس سنا به وی رای تمایل ندهد، او نمی‌‌تواند نخست‌‌وزیری را بپذیرد. بالاخره مجلس سنا با اکثریت کمی با نخست‌‌وزیری مصدق موافقت کرد. اولین درخواست مصدق از مجلس کسب اختیارات شش‌ماهه بود تا بتواند برنامه‌‌های اقتصادی و اجتماعی خود را که به‌خاطر پیروزی مبارزۀ ملی تنظیم شده بود به‌مرحلۀ اجرا درآورد. ولی مجلس هفدهم، که به‌علت دخالت ارتش در انتخابات به‌طور قابل ملاحظه‌‌ای زیر نفوذ قدرت‌‌های بیرونی و دربار قرار داشت، در دادن اختیارات شروع به کار شکنی کرد.

در انتخابات مجلس هفدهم که در دوران زمامداری دکتر مصدق صورت گرفته بود از شهر‌‌های بزرگ مانند تهران که نیروهای مردمی قدرت‌مند داشتند، نمایندگان واقعی مردم به مجلس راه یافتند، ولی از شهرهای کوچک و نواحی روستایی، با اعمال نفوذ ارتش، فئودال‌‌ها و نزدیکان شاه انتخاب شدند. مثلا امام جمعۀ تهران که در انتخابات تهران شکست خورده بود ‌به‌‌کمک ارتش از صندوق مهاباد سردرآورد؛ ‌به‌‌همین ترتیب میراشرفی مدیر روزنامه آتش که خصومت خود را با نهضت ملی آشکارا نشان داده بود از صندوق مشکین شهر بیرون آمد و این حالت در بسیاری از شهرهای دیگر تکرار شد. چنانچه این جریان ادامه پیدا می‌‌کرد از طریق اعمال حیله و تزویر ولی با حفظ ظاهر قانونی، نیروهای ملی در اقلیت قرار می‌‌گرفتند. دولت که ارتش در اختیارش نبود و بنابرین نمی‌‌توانست از دخالت نامشروع آن در انتخابات جلوگیری کند، دو راه در مقابل خود داشت: یا دخالت در انتخابات به نفع خود یا جلوگیری از بقیۀ انتخابات. طبعاً شق دوم ‌به‌‌مورد اجرا گذاشته شد و انتخابات در بقیۀ حوزه‌‌ها ‌به‌‌تعویق افتاد تا پس از جلوگیری از اعمال نفوذ ارتش صورت پذیرد. اما چنانچه همه می‌‌دانند ‌به‌‌علت حوادث بعدی، هیچگاه امکان انجام نیافت.

مصدق ‌به‌‌درستی دریافته بود که اگر قرار است قدرت سیاسی در اختیار ملت باشد، ارتش بایستی تحت نظارت دولت منتخب قرار گیرد و در دست شاه باقی نماند. از این‌رو با ملاقاتی که در روز ۲۵ تیر با شاه انجام داد، درخواست داد که پست وزارت جنگ را از این پس خود ‌به‌‌عهده بگیرد. شاه زیر بار نرفت و چنین عنوان کرد که چون او فرمانده کل قوا است، کارهای لشکری باید در اختیار او باشد. مصدق متوجه شد که با این ترتیب نمی‌‌شود کاری انجام داد استعفای خود را به شاه تسلیم کرد.

در واقع عوامل بیرونی از چندی قبل در صدد بودند که از پیشروی نهضت ملی جلوگیری کنند و ‌به‌‌وسیلۀ رخنه در پارلمان توسط عمال خود (ارتش و بزرک مالکان) حکومت مصدق را ساقط نمایند و فرد مورد اطمینانی را به نخست‌‌وزیری بگمارند. از نظر آنها هیچ‌‌کس برای این‌کار بهتر از قوام‌‌السلطنه نبود. ‌به‌‌همین جهت هندرسن، سفیر آمریکا در ایران، با قوام ملاقاتی فوری ‌به‌‌عمل آورد. در واقع برنامه سرکار آمدن قوام از مدت‌‌ها پیش برنامه‌‌ریزی شده بود. اما استعفای مصدق ‌هیئت حاکمه را غافلگیر کرد. زیرا سبب برافروختن خشم و احساسات ملت گردید و آنها هنوز خود را برای ریشه‌‌کن کردن نیروی ملت آماده نکرده بودند.

استعفای مصدق توسط علاء وزیر دربار در روز ۲۶ تیرماه به اطلاع مجلس رسید و نمایندگان طرفدار شاه در جلسه‌‌ای که با حضور ۴۲ نفر تشکیل شده بود و از حد نصاب قانونی برخوردار نبود، با چهل رای موافق به نخست‌‌وزیری قوام اظهار تمایل نمودند، ولی قوام، کار خود را طبق نقشۀ پیش‌‌گفته قبل از گرفتن رای تمایل شروع کرده بود. نمایندگان جبهه ملی در جلسه مذبور حاضر نبودند زیرا قبل از اخذ رای تمایل، خواستار تشکیل جلسه خصوصی شده بودند تا اهمیت قانون اساسی و رویۀ قانونی تعیین وزرا را به سایر نمایندگان گوشزد کنند. این نمایندگان بعد طی اعلامیه‌‌ای پشتیبانی خود را از مصدق اعلام کردند.

به‌محض پخش استعفای رسمی مصدق در روز بیست و ششم تیر، بازار و همۀ مغازه‌‌های تهران بسته شد و تظاهرات مردم در اطراف بازار و بهارستان آغار گردید. مردم که شعار “مصدق پیروز است” سر می‌‌داند خود را با ارتش رودررو یافتند. در خیابان ناصرخسرو زد و خورد شدیدی بین نظامیان سرنیزه ‌به‌‌دست و مردم صورت گرفت. قوام در نقش رئیس دولت مقتدر کار خود را شروع کرد. او در اعلامیه‌‌ای که در ۲۷ تیر صادر نمود متذکر شد که مصدق اگرچه فکر ملی کردن صنعت نفت را با سرسختی تعقیب کرد اما بی‌‌تدبیری او باعث شده است که هدف فدای وسیله شود و کار نفت به بن‌‌بست بکشد. او سپس سعی در تهدید و ارعاب مردم کرده و چنین داد سخن داده بود: “… وای به‌حال کسانی که در اقدامات مصلحانۀ من اخلال نمایند و در راهی که در پیش دارم مانع بتراشند یا نظم عمومی را برهم بزنند. این‌گونه آشویگران با شدیدترین عکس‌‌العمل از طرف من رو به رو خواهند شد و چنانچه در گذشته نشان داده‌‌ام، بدون ملاحظه از احدی و بدون توجه به مقام و موقعیت مخالفین، کیفر اعمالشان را در کنارشان می‌‌گذارم. حتی ممکن است تا جایی بروم که با تصویب اکثریت پارلمان دست به تشکیل محاکم انقلابی زده روزی صدها تبهکار را از هر طبقه به موجب حکم خشک و بی‌‌شفقت قانون قرین تیره‌‌روزی سازم. به عموم اخطار می‌‌کنم که دوره عصیان سپری شده و روز اطاعت از اوامر و نواهی حکومت فرارسیده است. کشتی‌‌بان را سیاستی دگر آمد. تهران ۲۷ تیر ۱۳۳۱، رئیس‌‌الوزرا قوام‌‌السلطنه”.

مردم که معنی اعلامیۀ قوام را خوب درک می‌‌کردند و منظور قوام را از عدم تدبیر مصدق، بازگشت ثروت ملی ایرانیان ‌به‌‌دست عوامل بیرونی می‌دانستند، از تهدیدات او نهراسیدند. این اعلامیه نه تنها مردم را از شور نینداخت بلکه بر تصمیم آنها در پاسداری از دستاوردهای ملی افزود. روز ۲۷ تیر تظاهرات مردم شدیدتر از روز پیش بود. احزاب وابسته به جبهه ملی نیروهای خود را بسیج کردند و نمایندگان جبهه ملی در مجلس، روز سی‌‌ام تیر را روز تعطیل عمومی اعلام نمودند و از مردم خواستند که به تظاهرات خویش در نجات مملکت بکوشند. مردم از صبح همان روز تظاهرات خود را در میدان بهارستان و سایر نقاط شهر شروع کردند و دفاتر روزنامه‌‌های ارتجاعی مانند اطلاعات و آتش را مورد حمله قرار دادند. در شهرستانها نیز مردم دست به تظاهرات زدند و عده‌‌ای برای دفاع از نهضت ملی عازم تهران شدند.

این وضع در ۲۸ تیر نیز ادامه یافت و سراسر کشور را فراگرفت. مردم از کشته شدن باکی نداشتند و عزم‌‌شان سخت‌‌تر می‌‌گردید. حزب توده در روز‌‌های ۲۶، ۲۷، ۲۸ تیر در هیچ فعالیتی شرکت نداشت. در روز ۲۹ تیر در اعلامیه‌‌ای که “جمعیت مبارزه با استعمار” وابسته به این حزب نشر داد و لحنی معترضانه به مصدق داشت مردم را به مبارزه علیه قوام و پیوستن به تظاهرات ملی دعوت کرده بود. ولی در واقع حزب توده نیروهای وسیع کارگری را که در اختیار داشت برای قیام ۳۰ تیر بسیج نکرد و در این قیام شرکت فعالی نداشت.

با گسترش تظاهرات مردم، گروه‌‌هایی از ‌هیئت حاکمه بیمناک شدند زیرا ‌به‌‌روشنی می‌‌دیدند که اگر تمام نیروهای خود را اکنون برای حفظ قوام ‌به‌‌کار نیاندازند و موفق به سرکوب ملت نشوند، با رفتن قوام آنها نیز با دستگاه قدرت وداع نمایند. قوام که هستی خود را در نابودی نیروهای مردمی می‌‌دید، می‌‌خواست به‌شدت سرکوب را بیافزاید. از این‌رو از شاه درخواست کرد که مجلس را ببندد و نمایندگان ملی را بازداشت کند و جنبش را توسط نیروهای نظامی مقهور نماید. اما دربار که حاضر نبود به‌خاطر قوام خود را به‌طور کامل به مخاطره بیاندازد، زیر بار نمی‌‌رفت. بدین ترتیب دربار، درحالی‌که توسط قوام به سرکوب مشغول بود، تصمیم گرفت تا باب مذاکره با نمایندگان جبهه ملی را باز نگه دارد و تمام راه‌‌های آشتی با مردم خود را نبندد. هدف دیگر دربار از این مذاکره استفاده از نمایندگان جبهه ملی برای کاهش دادن حرکت انقلابی مردم و تبدیل آن به حرکتی کم اثر بود.

باید گفت که برخی نمایندگان جبهه ملی نیز از روحیه سازشکاری بی‌‌بهره نبودند و نمی‌‌خواستند که تمام راه‌‌های آشتی با ‌هیئت حاکمه را بر روی خود مسدود نمایند. بدین ترتیب بود که در روز ۲۹ تیر، فرماندهان ارتش قوام را قانع کردند که اعلامیه نمایندگان جبهه ملی در مجلس از رادیو خوانده شود. متن آن اعلامیه از این قرار بود: “چون ممکن است در تعطیل عمومی فردا که بنا بر تقاضای اینجانبان انجام می‌‌گیرد دشمنان ایران بخواهند از ابراز احساسات ملی هموطنان عزیز سوء استفاده نمایند تمنا داریم با کمال متانت و آرامش، بدون تجمع با تعطیل عمومی و اجتناب از هرگونه تصادم با مامورین انتظامی، بار دیگر رشد ملی خود را به جهانیان ثابت نمایید. با توکل به خداوند متعال”.

اگر مردم محتوای این اعلامیه را می‌‌پذیرفتند قیام سی تیر صورت نمی‌گرفت. پس در واقع این مردم و سازمان‌های متشکل‌‌کننده آنها بودند که به خیابان‌‌ها ریختند تا مصدق را از نو به نخست‌‌وزیری برسانند و حاکمیت ملی را تضمین نمایند. در روز ۲۹ تیر تظاهرات در تهران، حالت جنگ و گریز پلیس را پیدا کرده بود. طی این تظاهرات و زد و خوردهایی که صورت گرفت، تعداد زیادی از پاسبان‌ها خلع سلاح شدند و گروهی از مردم را بازداشت کردند. مردم از صبح روز ۳۰ تیر در خیابانها به‌حرکت درآمدند، دکان‌ها را همه بستند و حالت اعتصاب عمومی برقرار شد. اتوبوس‌‌ها هم اعتصاب کرده بودند. زن و مرد و خرد وکلان هم به‌سوی مرکز شهر روان بودند و فریاد “یا مرگ یا مصدق” در همه جا طنین‌‌افکن بود.

تظاهرات و برخورد با پلیس و ارتش بیشتر در حوالی میدان بهارستان و خیابان‌‌های اطراف صورت می‌‌گرفت و مردم به‌جنگ و گریز می‌‌پرداختند. نیروهای مسلح ابتدا از گاز اشک‌‌آور برای متفرق کردن مردم استفاده می‌‌کردند، سپس با سرنیزه حمله کردند و سرانجام در پاره‌‌ای نقاط بروی مردم آتش گشودند و تعداد زیادی از مردم را کشتند. بزرگ‌‌ترین برخورد در خیابان اکباتان صورت گرفت. انبوه مردم کوشش داشتند تا از این خیابان وارد میدان بهارستان شوند و هر بار که نظامیان با تانک و مسلسل بر آنان می‌‌تاختند آنها مصممانه‌‌تر به تلاش خود ادامه می‌‌دادند. در این برخورد تعداد زیادی جان باختند. حادثۀ حماسه‌‌واری که در این خیابان رخ داد یکی از یادگاری‌‌های مردم در قیام ۳۰ تیر است: جوانی که تیر خورده بود با خون خود بر دیوار نوشت “این خون زحمتکشان ملت ایران است. زنده باد دکتر مصدق” و سپس جان سپرد.

پایداری و مقاومت مردم عده‌‌ای از نظامیان را به سرپیچی از دستورات مافوق واداشت و گروهی از نظامیان به مردم پیوستند. افسری از سر تانک خویش بیرون آمد و با چشمان گریان ‌به‌‌مردم اعلام پیوستگی نمود و مردم فوراً او را در آغوش گرفتند و غرق بوسه ساختند. بدین ترتیب بود که بر اثر مقاومت ملت، ‌هیئت حاکمه تاب مقاومت نیاورد و تسلیم ارادۀ ملی گردید، قوام معزول شد و مصدق از نو به نخست‌‌وزیری رسید. نمایندگان جبهه ملی مژده پیروزی را به مردم دادند و عده‌‌ای از مردم به‌طرف خانه مصدق رفتند و او از بالکن منزل خویش با صدایی که از شدت احساسات می‌‌لرزید گفت: “ایکاش مرده بودم و شما را به این روز نمی‌‌دیدم”. بدین ترتیب قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱حاکمیت ملی را از نو برقرار کرد.

پیروزی سی تیر سرآغاز جنبش‌‌‌های ضداستعماری در آفریقا و آسیا بود. این قیام الهام‌بخش نهضت ضداستعماری مصر و بعدها الجزایر گردید. اگرچه سال بعد در نتیجۀ کودتای ۲۸ مرداد ارتجاع توانست بر ارادۀ ترقی‌خواهی مردم فائق آید. ولی در دل مردم ایران آتش عشق به آزادی و استقلال هیچ‌گاه خاموش نشد و هنوز هم تا فرا رسیدن پیروزی و در هم‌‌‌شکستن لانۀ جهل و ستم رژیم ملاتاریا، مشتعل است.

بخش : تاریخ
تاریخ انتشار : ۳۰ تیر, ۱۴۰۴ ۳:۵۵ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

میرحسین موسوی و تحول‌طلبی در راه تأمین حق حاکمیت مردم!

در طول حیات جمهوری اسلامی، بارها شاهد بوده‌ایم که هر وقت جامعه به صحنه آمده است، توانسته تغییراتی را به حکومت تحمیل کند اما پایداری این تغییرات منوط به تداوم حضور مردم در صحنه بوده است. هم‌اینک نیز با توجه به روبه‌رو شدن کشور با یک تجاوز نظامی می‌توان انتظار فراروییدن تغییرات مشابهی را داشت. در چنین شرایطی رهبرانی نظیر آقای موسوی که مورد اعتماد و وثوق ملی باشند، می‌توانند در پایداری خواست‌های مردمی نقشی حیاتی بازی کنند.

ادامه »

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »

لحظات اصابت موشک تجاوزگران جنایت‌کار اسراییل به میدان قدس تجریش در تهران

فیلم لحظهٔ اصابت پرتابهٔ متجاوزان به میدان قدس در حین تکاپوی روزمرّهٔ زندگی هم‌میهنان ما، نشانهٔ مستند دیگری از جنایات جنگی اسراییل و جنایات آنان علیه بشریّت است. هرگونه حمایت از تجاوز اسراییل به سرزمین کهن ما، مایهٔ سرافنکدگی و شرمساری است، به ویژه آن‌گاه که زادهٔ این آب‌وخاک باشی. هر گونه جانب‌داری یا سکوت حمایت‌گرانهٔ غرب عیان‌گر پوچی ادعای پای‌بندی به قانونیّت در تنظیم روابط جهانی و متعهّد بودن به حقوق جهان‌شمول بشر است.

مطالعه »

طلوع یک ستاره: صعود تاریخی فوتبال زنان ایران به جام ملت‌های آسیا

این موفقیت، تنها یک افتخار ورزشی نیست، بلکه تجلی امید، اراده و مقاومت زن ایرانی در برابر محدودیت‌ها و نابرابری‌هاست. افتخاری که پیام روشنی به مردم ایران دارد: دختران این سرزمین، حتی در سخت‌ترین شرایط نیز می‌درخشند و جهانیان را به تحسین وامی‌دارند.

مطالعه »
بیانیه ها

میرحسین موسوی و تحول‌طلبی در راه تأمین حق حاکمیت مردم!

در طول حیات جمهوری اسلامی، بارها شاهد بوده‌ایم که هر وقت جامعه به صحنه آمده است، توانسته تغییراتی را به حکومت تحمیل کند اما پایداری این تغییرات منوط به تداوم حضور مردم در صحنه بوده است. هم‌اینک نیز با توجه به روبه‌رو شدن کشور با یک تجاوز نظامی می‌توان انتظار فراروییدن تغییرات مشابهی را داشت. در چنین شرایطی رهبرانی نظیر آقای موسوی که مورد اعتماد و وثوق ملی باشند، می‌توانند در پایداری خواست‌های مردمی نقشی حیاتی بازی کنند.

مطالعه »
پيام ها

کرامت کارگران افغانستانی را پاس بدارید؛ آنان پناهنده‌اند نه جاسوس!

کارگران افغانستانی مانند بسیاری دیگر از کارگران مهاجر غیرقانونی، قربانی سیاست‌های غلط مهاجرتی دولت میزبان، به مثابه یک نیروی کار ارزان، از سوی سرمایه‌داران در شرایطی به کار گرفته می‌شوند که از کم‌ترین حقوق برخوردارند و نماد بهره‌کشی عریان سیستم سرمایه‌داری‌اند.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

دیوار، هنگام ریزش، سخن خواهد گفت!

مروری بر قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱

قیام ملی ۳۰ تیر نشان داد که هیچ اراده ای بالا تراز اراده ملت نیست

بیانیه مجامع اسلامی ایرانیان بمناسبت قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱

The expulsion of Afghan asylum seekers from our country is inhumane and contrary to Iranian culture and morality.

طلوع یک ستاره: صعود تاریخی فوتبال زنان ایران به جام ملت‌های آسیا