یادداشت آقای عمادالدین باقی در مورد وقایع تابستان ۱۳۶۷ و مسئله خاوران با عنوان «خاوران: چالشی که باید بر آن غلبه کرد» ارزشمند است، زیرا تلاش میکند زخمی کهنه را در فضای عمومی بازگو کرده و بررسی کند و در عین حال از منظری ملی و آشتیجویانه به آن بپردازد. در شرایطی که بسیاری ترجیح میدهند در مورد این موضوع سکوت کنند، طرح مجدد آن و دعوت به بازگشایی خاوران برای خانوادهها، شجاعانه و قابل تقدیر است. این دیدگاه که میتوان با یک تصمیم ساده و انسانی، بار سنگین رنج خانوادهها را کاهش داد و سرمایه اجتماعی کشور را تقویت کرد، نکتهای است که باید جدی گرفته شود. این دیدگاه شایسته احترام است.
با این همه، برای تکمیل این روایت، توجه به یک بُعد حقوقی و اخلاقی ضروری است. این ماجرا صرفاً یک اختلاف سیاسی یا مسئله تدفین نبود، بلکه پیش از آن با واقعیت تلختری روبرو بودیم: اعدام اسرای جنگی و زندانیانی که سالها پیش حکمشان صادر شده بود. طبق کنوانسیونهای ژنو، اسرای جنگی در هر شرایطی حق حیات و رفتار انسانی دارند. حتی اگر آنها در عملیات فروغ جاویدان در کنار ارتش صدام علیه ایران جنگیده بودند، کشتن آنها پس از اسارت به هیچ وجه قابل توجیه نبود و در تعریف حقوقی جنایت جنگی محسوب میشود.
علاوه بر این، گروه بزرگی از اعدامشدگان، زندانیانی بودند که قبلاً محاکمه شده و در حال گذراندن دوران محکومیت خود در زندان بودند. آنها هیچ نقشی در عملیات فروغ نداشتند. اعدام ناگهانی آنها بر اساس سوالات عقیدتی یا سیاسی، نه تنها هیچ مبنای قانونی نداشت، بلکه به قول آیتالله منتظری در آن زمان، رنگ «انتقام جویی» به خود گرفت و همین امر زخم را عمیقتر کرد.
نکته مثبت یادداشت آقای باقی این است که یک راه حل عملی و کم هزینه را پیشنهاد میدهد: بازگشایی خاوران به روی خانوادهها. این خواسته نه تهدیدی برای امنیت ملی است و نه زمینهای برای آشوب، بلکه یک حق انسانی است که تحقق آن میتواند فرصتی برای التیام و بازسازی اعتماد باشد. در عین حال، برای اینکه این التیام واقعی باشد، باید ریشه ماجرا نیز صادقانه شناخته شود؛ یعنی باید پذیرفت که اعدام زندانیان و بازداشتشدگان سابق عملی غیرقابل دفاع بوده است.