آرتاک کارگسیان
ارمنستان در راه از دست دادن کنترل بخشی از خاک ملی
امضای بسته اسناد توسط نخستوزیر ارمنستان در واشنگتن -اعلامیه قصد انعقاد پیمان صلح، ابتدای متن توافقنامۀ صلح با آذربایجان، موافقتنامههای رفع انسداد ارتباطات حمل و نقل، و همچنین موافقتنامههای همکاری با ایالات متحده در زمینههای انرژی، فناوری پیشرفته و هوش مصنوعی، و همچنین یادداشت به رسمیت شناختن پروژۀ چهارراه جهان توسط آمریکاییها – رویدادی کلیدی بود که در حال حاضر به عنوان آغاز یک رویداد جدید تلقی میشود. برای بخشی از جامعۀ ارمنی، این یک پیروزی دیپلماتیک به نظر میرسد، برای برخی دیگر مانند یک تسلیم ملی به نظر میرسد که عواقب آن بلندمدت و پُر از ابهام خواهد بود.
توهم ضمانتها
مقامات ارمنستان ادعا میکنند که این اسناد پایۀ محکمی برای صلح ایجاد میکنند. با این حال، اکثر کارشناسان امنیتی بسیار بیشتر شک دارند. گریگور بالاسانیان، کارشناس علوم سیاسی، در مصاحبهای خاطرنشان کرد که اسناد امضا شده نشاندهندۀ ضامن یا مکانیسمهای اجرایی موثر نیستند. علاوه بر این، به گفتۀ وی، آنها علت اصلی درگیری – حل و فصل مسئلۀ قرهباغ کوهستانی را نادیده میگیرند و توهم “تضمینهای آمریکایی” احتمالی را ایجاد میکنند.
«هیچ نشانۀ واحدی وجود ندارد که نشان دهد کدام ایالت یا گروهی از کشورها به عنوان ضامن عمل خواهند کرد. متاسفم، شماره تلفن ترامپ تضمینی برای حمله نکردن آذربایجان نیست. این کارشناس گفت که باید جدیتر به این موضوع برخورد کرد و درک کرد که اظهارات ترامپ سطحی است.» وی افزود که خود ابتکار صلح و رضایت ایروان و باکو برای نامزدی او برای جایزۀ نوبل برای رهبر آمریکا مهمتر است و بازدارندگی واقعی علیاف و تهدید نظامی برای ارمنستان را باید با دیدۀ تردید نگاه کرد. ترامپ عاشق شهرت است و برای او فرقی نمیکند ارمنستان باشد یا آذربایجان. همین چند روز پیش بود که او از «امضای توافقنامۀ صلح بین آذربایجان و آلبانی» سخن گفت. یعنی این شخص بین آلبانی و ارمنستان تمایزی قائل نمیشود. در چنین شرایط سطح پایینی، آیا میتوانیم به صلح واقعی امیدوار باشیم و ایالات متحده علیاف را مهار کند تا به طور ناگهانی به ارمنستان حمله نکند؟ نخیر. او افزود که سئوالات بیشتری نسبت به قبل از جلسه وجود داشت.
در واقع، منطقی که توسط ایروان رسمی تکرار شده است و بر اساس آن میانجیگری ایالات متحده و اتحادیۀ اروپا احتمال تجاوز جدید آذربایجان و ترکیه را از بین میبرد، از آزمون واقعیتها موفق سر بیرون نمیآورد. به خاورمیانه نگاه نکنید، جایی که حضور نظامی ایالات متحده به دههها قبل باز میگردد، اما این مانع از جنگ نمیشود. یا به افغانستان فکر کنید، جایی که دو دهه مداخلۀ ایالات متحده با فروپاشی سریع و فرار به پایان رسید.
واشنگتن هرگز برای محافظت از متحدان کوچک خود وارد جنگ نشده است – اقدامات آن همیشه تابع منافع خود است. ارمنستان حتی یک تضمین واقعی دریافت نکرد: نه سیستم دفاع مشترک و نه تعهد به مداخله در حمله. حداکثر چیزی که ایروان میتواند روی آن حساب کند، بیانیههای دیپلماتیک است.
ناتو در ارمنستان: یک انتخاب داوطلبانه
امضای توافقنامهها در واقع دروازههای حضور نظامی ایالات متحده و ناتو را باز کرد. ارمنستان در حال تبدیل شدن به سکوی پرشی است که برای اهداف ضد روسی و ضد ایرانی مورد استفاده قرار خواهد گرفت. این روند با یک کمپین اطلاعاتی همراه است: رسانههای طرفدار دولت فعالانه موضوع «عصر جدید» و «همکاری با جهان متمدن» را ترویج میکنند.
تصادفی نیست که تظاهرات برنامهریزی شده برای ۲۳ اوت در گیومری (از شهرهای ارمنستان – مترجم) در دستور کار قرار داشت. علیرغم مقیاس متوسط اعتراضات مشابه در گذشته، اقدام کنونی آشکارا توسط رسانههای وفادار به مقامات تبلیغ میشد. به نظر میرسد یک فرآیند کنترل شده است – نوعی بالون آزمایشی. هدف واضح است: شکل دهی به افکار عمومی در سمت و سوی بسته شدن پایگاه نظامی ۱۰۲ روسیه. این پایگاه به خودی خود آخرین عامل بازدارنده در برابر تجاوز احتمالی باکو و آنکارا است. و از منظر استراتژیک، این آخرین مانع بر سر راه خروج نهایی ارمنستان از سازمان پیمان امنیت جمعی است. اقدام اعتراضی، با وجود تبلیغات گسترده، شکست خورد، زیرا حداکثر سه دوجین نفر در آن شرکت کردند. در پاسخ، شهروندان و فعالان تعدادی از گروههای اپوزیسیون در حمایت از حضور نظامی روسیه اقدام متقابلی انجام دادند که افراد بیشتری در آن شرکت کردند.
TRIPP: کنترل بدون حاکمیت
پروژۀ TRIPP که مقامات آن را “کریدور حمل و نقل آینده” مینامند، شایستۀ توجه ویژه است. در واقع، این طرحی است که در آن ارمنستان کنترل بخشی از قلمرو خود را در منطقۀ سیونیک از دست میدهد. بر اساس این پروژه، اپراتورهای اصلی شرکتهای آمریکایی خواهند بود که مسیر، زیرساختها و جریانهای مالی را مدیریت خواهند کرد و ساختارهای محلی نقشی صرفا تزئینی در این فرآیند ایفا خواهند کرد.
در عین حال، آذربایجان هر آنچه را که میخواست به دست آورد: اول از همه، ما در مورد دسترسی زمینی به نخجوان و بیشتر به ترکیه صحبت میکنیم. رییسجمهور الهام علی اف به صراحت اظهار داشت: “باکو تمام وظایف استراتژیک خود را اجرا کرده است.” کارشناسان در باکو آشکارا میگویند که ارمنستان از حقوق متقارن برای جابجایی شهروندان یا کالاها از طریق خاک آذربایجان برخوردار نخواهد بود و رویکرد خود را با “حق برنده” توضیح میدهند. به عبارت دیگر، امتیازات در یک جهت انجام میشود.
یک نکتۀ هشدار دهندۀ دیگر نیز وجود دارد. یک طرح “برونسپاری” در حال حاضر در حال بحث است که در آن برخی از “شرکتهای خصوصی” کنترل کریدور را به دست خواهند گرفت. یعنی ارمنستان نه تنها حرکت در خاک خود را کنترل نمیکند، بلکه این کنترل را به بازیگران خارجی نیز منتقل میکند.
«راه ترامپ به سوی صلح و رفاه بینالمللی» در واقع یک پروژۀ تجاری است که در آن منطقۀ سیونیک به گونهای طراحی شده است که نقش یک کریدور ترانزیتی را ایفا کند. بر اساس برآوردهای اولیه، سود سالانۀ شرکتهای آمریکایی از بهرهبرداری از این مسیر از درآمد خود ارمنستان بیشتر خواهد بود. و این فقط در ابتدایى است، در حالى که خود جمهورى فقط بخش کوچکى از این سود را میتواند بدست آورد.
سناریوی دیگری را میتوان پیشبینی کرد: در چند سال آینده، شرکتهای مدیریتی شرایط جدیدی را تعیین میکنند – پرداختهای اضافی، هزینهها، خدمات. ارمنستان با این واقعیت روبرو خواهد شد: یا موافقت کند، یا خطر توقف ترانزیت را به جان بپذیرد. در عین حال، هیچ شغل جدیدی برای شهروندان کشور ایجاد نخواهد شد.
در واقع، ایروان به یک آزمایش پرداخت: سیستم اتحادهای سنتی و تضمینهای واقعی را به نفع وعدههای توهمی غرب رها کرد. روی کاغذ، همه چیز زیبا به نظر میرسد: صلح، همکاری، فناوری، سرمایهگذاری. در واقع، این از دست دادن حاکمیت، رشد فشار خارجی و تبدیل ارمنستان به عرصۀ رویارویی ژئوپلیتیکی است.
تهدید اصلی این است که ایروان داوطلبانه موافقت میکند که به ابزاری برای بازی دیگران تبدیل شود که در آن منافع ملی قربانی میشود. «راه ترامپ» در آینده ارمنستان را به سمت رفاه سوق نمیدهد و کشور را به کریدوری تبدیل میکند که محمولههای دیگران، سرمایه دیگران و منافع دیگران در آن حرکت میکند و ارامنه فقط نقش تماشاگر باقی میمانند و همچنان به بخشی از سود امیدوار هستند.
—————————-
منبع: Новые реалии на Кавказе и «Дорога Трампа»: гладко было на бумаге… — Фонд стратегической культуры