سیامک امینی از زندانیان سیاسی دهۀ ۶۰ است که طی سالهای ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۸ را در زندان سپری کرده است. او اوایل سال ۱۴۰۳ برای بار دوم دستگیر و توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران به اتهامات «اجتماع و تبانی» و «تبلیغ علیه نظام» مجموعاً به چهار سال و یک ماه و ۱۷ روز زندان محکوم شده است.
سیامک امینی در پیامی از زندان اوین در سالگرد فاجعه ملی کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ مینویسد:
“اگر تمام شعلههای چشمانم را خاموش کنی اگر تمام سرزمینم را با دشنام بیالایی و دردهایم را بیفزایی،
سکهام را به سندان بکوبی و خنده را از چهرۀ کودکانم بگیری، اگر هزار دیوار برافرازی و چشمهایم را به پستی چارمیخ کشانی،
دشمن انسان! سازش نمیکنم و تا پایان میجنگم.
ما زندانیان سیاسی چپ بند ۷ زندان اوین هر بار که به تابستان نزدیک میشویم و هر بار که شهریور ماه آفتاب گرمش را بر دیوارهای زندان میگسترد اندوهی به گسترۀ چوبهای دار است که چشمانمان را اشکآلود و دلها و قلبهایمان را مصممتر میکند برای دادخواهی، برای هدفی که آن عزیزان جانهایشان را از دست دادند.
ما زندانیان چپ زندان اوین هنوز سرود سلطانپور نجوای گوشهایمان است:
به پرنیان شفق
ز خون شراره دمید
ز سرخیاش شرری
به هر ستاره رسید
گلوله بارد که تا برآرد ز شط آتش و خون
ز صبح توده نوید
ز سرخی هر ستاره اکنون نشسته در تن شب نشان صبح سپید!
ما زندانیان سیاسی باور داریم یکی از بزرگترین جنایات جمهوری اسلامی این اعدامها و کشتارها بوده است و هنوز هم خانوادهها و دادخواهان آن در زیر بیشترین سرکوب و فشار هستند اما این رژیم دژخیم از ویرانههای خاوران و بهشتزهرا نیز میترسد بر یکی دیواری میکشد و نیرو گارد رو به رویش گسیل میکند و دیگری را به پارکینگ تبدیل میکند.
ما آمران و عاملان را نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم و تنها باور داریم با دادخواهی و عدالت در یک جمهوری دمکراتیک است که میتوان این خونهای ریخته شده، این نسلکشی و این کشتار بیرحمانه را به عدالت نزدیک کرد.
این اتفاق هیچگاه در تاریخ ایران از یاد نمیرود و عادیسازی نمیشود و تنها راه درهم شکستن این سیستم معیوب و نظام ددمنشانه آن است.
ما مانند شقایقی در میان گلدانی برعکس شده در خاوران دوباره دست در دستان هم و برای دادخواهی و عدالت جمع خواهیم شد و این جنایت هیچگاه از ذهن و جان ما جدا نخواهد شد.
سیامک امینی
بند هفت زندان اوین، شهریور ۱۴۰۴”