سامانه اینترنتی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

GOL-768x768-1

۱۰ دی, ۱۴۰۴ ۰۰:۰۳

چهارشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۴ - ۰۰:۰۳

کودک‌همسری؛ خشونت آگاهانه علیه کودک
شهناز قراگزلو: کودک‌همسری مسئله‌ای شخصی یا صرفاً فرهنگی نیست؛ انتخابی آگاهانه در سطح قانون، سیاست و گفتمان رسمی است. جامعه‌ای که ازدواج کودک را قانونی می‌کند، برایش آواز می‌سازد و...
۹ دی, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
در سوگِ بیضایی و اندیشیدن در سرزمینی که حافظه را می‌سوزاند
سوگِ بهرام بیضایی، سوگِ یک فرد نیست؛ سوگِ اندیشیدن در زمانه‌ای است که اندیشه هزینه‌مند شده است. او نشان داد که هنر، اگر از پرسش تهی شود، به تزئین وضع...
۹ دی, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
بریژیت باردو: از ستارۀ سینما تا حامی حیوانات و سیاست‌های بحث‌برانگیز
باردو در خاطره‌ها باقی می‌ماند: زنی که به گفتۀ خودش جوانی و زیبایی خود را به مردان تقدیم کرد، اما زندگی و مواضعش نشان داد که او زنی مستقل، جسور،...
۹ دی, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: احمد باقری
نویسنده: احمد باقری
بیمۀ تکمیلی یا پرداخت دوباره برای حقی که پیش‌تر پرداخت شده است؟
درمان، حقی قانونی و پیشاپیش پرداخت‌شده برای کارگران و بازنشستگان است و سازمان تأمین اجتماعی موظف است این حق را به‌طور کامل اجرا کند. بیمۀ تکمیلی هرگز نباید جایگزین تعهد...
۸ دی, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار کارگری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار کارگری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
فروغ فرخزاد؛ تولد یک صدا
شهناز قراگزلو : در شعر فروغ، زن بودن نه یک نقش تحمیلی، که یک تجربه انسانی است. او "زن" را از حاشیه به متن آورد؛ زنی که عاشق می‌شود، می‌ترسد،...
۸ دی, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
با یادِ رفیق غلامشاه مهربان؛ آرمان‌خواهِ استوار و «پدر» کودکان کار
غلامشاه مهربان تا پایان عمر، با باوری ریشه‌دار به عدالت اجتماعی و آرمان سوسیالیسم، به فعالیت سیاسی - اجتماعی و حقوق بشری ادامه داد و همواره به‌عنوان مدافع عدالت اجتماعی،...
۸ دی, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
تحریم، حذف، اقتدارگرایی؛ چرا دو قطب متخاصم ایران هم‌منطق شده‌اند؟
محمد منظرپور | رسانه مستقل بن‌بست: در این گفت‌وگوی صریح و چالشی، با فرخ نگهدار درباره پدیده‌ای بحث‌برانگیز صحبت می‌کنیم: تشابهات رویکردی و عملی جناح رادیکال حاکمیت ایران و جناح...
۸ دی, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: محمد منظرپور | رسانه مستقل بن‌بست
نویسنده: محمد منظرپور | رسانه مستقل بن‌بست

از زندان تا چوبه‌دار؛ تاریخ سرکوب زنان کنشگر در ایران

شهناز قراگزلو: مقاومت و ایستادگی زینب جلالیان، مریم اکبری منفرد، پخشان عزیزی، ریشه مرادی، شریفه محمدی و دیگر زنان زندانی سیاسی نشان می‌دهد که حاکمیت در هدف اصلی‌اش، یعنی خاموش‌سازی صدای آنان، ناکام مانده است. این زنان به جای سکوت، به نمادهای پایداری و دادخواهی بدل شده‌اند.

تاریخ سیاسی معاصر ایران سرشار از نام زنانی است که به دلیل کنشگری اجتماعی، عقیدتی یا سیاسی، راهی زندان شده‌اند. از نخستین زنان زندانی سیاسی از آغاز دهه ۱۳۱۰ تا امروز، نزدیک به یک قرن است که «زن زندانی سیاسی» به بخشی از واقعیت حیات اجتماعی ایران بدل شده است؛ مفهومی که از دل تاریخ مشروطه زاده شد و همچنان در جامعه امروز حضور دارد.

یکی از نخستین روایت‌های ثبت‌شده به سال ۱۳۱۵ بازمی‌گردد؛ زمانی که جمیله صدیقی کسمائی و شوکت روستا، اعضای جمعیت «پیک سعادت نسوان» در رشت، به جرم فعالیت‌های ترقی‌خواهانه و گرایش‌های چپ بازداشت و چهار سال در حبس ماندند. آنان نخستین زنانی بودند که در تاریخ ایران به‌طور رسمی به عنوان زندانیان سیاسی شناخته شدند. از آن زمان تاکنون، چرخه سرکوب و زندان علیه زنان کنشگر در اشکال مختلف تداوم داشته است.

امروز، نام‌هایی چون زینب جلالیان و مریم اکبری منفرد بیش از هر کس یادآور تداوم این سنت سرکوب‌اند. جلالیان، زندانی سیاسی کرد، در سال ۱۳۸۶ بازداشت و دو سال بعد به اعدام محکوم شد؛ حکمی که بعدها به حبس ابد کاهش یافت. او اکنون در هجدهمین سال حبس، بدون حتی یک روز مرخصی، در زندان یزد نگهداری می‌شود. بیماری‌های چشمی، کلیوی و گوارشی، زندگی او را مختل کرده و گزارش‌های متعددی از «احتمال ابتلای او به سرطان رحم» منتشر شده است. با وجود این شرایط، او همچنان از درمان محروم است. بارها به جای اتاق جراحی، با دستبند و پابند به پزشکی قانونی برده شده و حتی با اسلحه تهدید شده است. همین مسئله نگرانی خانواده و نهادهای حقوق بشری را تشدید کرده و در بیانیه‌ای مشترک، ۳۵ نهاد و چهره سیاسی خواستار آزادی بی‌قید و شرط و رسیدگی فوری پزشکی به او شده‌اند. جلالیان در تماس تلفنی اخیر خود گفته بود: «مرگ یک مبارز زمانی است که از یادها برود، نه وقتی که اعدام یا کشته می‌شود.» جمله‌ای که نشان می‌دهد او بیش از فشارهای جسمی، نگران فراموش شدن و حذف تدریجی از حافظه عمومی است.

در کنار او، مریم اکبری منفرد نیز بیش از چهارده سال است که در زندان به سر می‌برد. او در دی ۱۳۸۸ بازداشت و به ۱۵ سال زندان محکوم شد. هیچ‌گاه مرخصی نداشته و از سال ۱۳۹۹ به زندان سمنان تبعید شده است. خانواده او قربانی موج اعدام‌های دهه شصت‌اند: دو برادرش در سال‌های ۶۰ و ۶۳ و یک برادر و خواهر دیگرش در تابستان ۶۷ اعدام شدند. با این حال مریم سکوت نکرده و از دل زندان دست به دادخواهی زده است. او با ارسال شکایت به سازمان ملل و نگارش نامه‌ای سرگشاده، خانواده‌های قربانیان اعدام‌های دهه شصت را به پیگیری عدالت فراخوانده است.

امروز این فهرست تنها به نام جلالیان و اکبری منفرد محدود نمی‌شود. زنانی چون پخشان عزیزی و ریشه مرادی، دو فعال کرد که به اعدام محکوم شده‌اند، و نیز شریفه محمدی، فعال کارگری که در دادگاه انقلاب به «بغی» متهم و حکم اعدام گرفته است، نماد ادامه همین سیاست سرکوب‌اند. پرونده این سه زن نشان می‌دهد که سرکوب تنها متوجه مخالفان سیاسی کلاسیک نیست، بلکه فعالان کارگری و اجتماعی را نیز دربر گرفته و از آنان «دشمن امنیت» می‌سازد.

این زنان تنها نمونه‌هایی از ده‌ها زن زندانی سیاسی‌اند که سال‌هاست با محکومیت‌های سنگین، بدون رعایت اصل تفکیک جرایم، در شرایط سخت جسمی و روحی به سر می‌برند. اعتصاب غذا، محرومیت از درمان، فشارهای امنیتی و تبعید به زندان‌های دورافتاده بخشی از زندگی روزمره آنان است.

حبس‌های طولانی زنان در ایران تنها تجربه‌ای فردی نیست، بلکه بازتاب سیاستی ساختاری است که زنِ فعال سیاسی را دو بار «تهدید» تلقی می‌کند: یک بار به دلیل کنشگری و بار دیگر به دلیل زن بودن. همین نگاه، برخورد حاکمیت با زنان زندانی را اغلب با تحقیر، فشارهای جنسیتی و محرومیت‌های مضاعف همراه کرده است؛ از شرط «اعتراف تلویزیونی» برای مرخصی استعلاجی گرفته تا قطع تماس‌ها، تبعید به زندان‌های دورافتاده و بی‌توجهی به درمان. مرور تاریخ از زندان‌های پهلوی تا جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که این الگو همواره تکرار شده است؛ الگویی که سرکوب را با جنسیت گره می‌زند و می‌کوشد صدای زن معترض را یا خاموش کند یا به انزوا بکشاند.

زندان‌هایی چون قرچک امروز نماد همین الگو هستند. سال‌هاست قرچک به‌عنوان یکی از کانون‌های بحران در نظام قضایی ایران شناخته می‌شود؛ جایی که بی‌توجهی به سلامت زندانی به رویه‌ای دائمی بدل شده است. مرگ اخیر زندانیان، مانند سمیه رشیدی، در این زندان، در شرایطی که مقامات قضایی و مسئولان زندان سکوت کرده‌اند، بار دیگر عمق بحران را نشان می‌دهد. پس از انتقال زنان زندانی سیاسی از اوین به قرچک در پی حمله اسرائیل به زندان اوین، گزارش‌های مربوط به شرایط نابسامان و برخوردهای غیرانسانی بیش از پیش نگرانی‌ها را برانگیخته و این زندان را به نماد برخورد امنیتی و تنبیهی با زنان معترض بدل کرده است.

با این حال، مقاومت و ایستادگی جلالیان، اکبری منفرد، عزیزی، مرادی، محمدی و دیگر زنان زندانی سیاسی نشان می‌دهد که حاکمیت در هدف اصلی‌اش، یعنی خاموش‌سازی صدای آنان، ناکام مانده است. این زنان به جای سکوت، به نمادهای پایداری و دادخواهی بدل شده‌اند. روایت‌های ماندگار از زندان ـ از نامه‌های سرگشاده و پیام‌های کوتاه تا مقاومت در برابر فشارها ـ همه گواه آن است که آنان نه تنها خاموش نشده‌اند، بلکه به نمادهایی از ایستادگی و مطالبه‌گری در تاریخ ایران تبدیل شده‌اند. تاریخ پسامشروطه نشان داده است که هر بار صدای زنان به بند کشیده شده، دیر یا زود راهی تازه برای شنیده شدن پیدا کرده است.

تاریخ انتشار : ۱۲ مهر, ۱۴۰۴ ۴:۰۷ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

اعدام‌ها را متوقف کنید، حق حیات انسان‌ها را سلب و کرامت آنان را پایمال نکنید!

حق زندگی حق ذاتی، بنیادی و غیر قابل تعلیق انسان است. اعدام نقض این حق جهان‌شمول بشری و پایمال کردن ارزش و کرامت انسان است. مخالفت گروه‌ها، احزاب، نهادهای مدنی و نیروها و شهروندان مترقی ایران با اعدام سرمایهٔ عظیمی برای مقابله با این حکم غیرانسانی‌ست. همبستگی مجموعهٔ این نیروها در اعتراضات مسالمت‌آمیز به حکم اعدام، آن را به خواسته‌ای مشترک و غیرقابل اغماض تبدیل کرده است. ما به سهم خود با تأکید بر این ضرورت، حضور خود در کنار تمامی نیروهای سیاسی، نهادها و کنشگران راستین و مترقی عرصۀ حقوق بشر برای مشارکت در یک جنبش فراگیر ملی و میهنی برای لغو کامل مجازات اعدام در ایران را اعلام می‌کنیم.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

«بخوان که شهر سرود زن شود، که این وطن وطن شود»

این مستند حاصل هم‌نشینی دو نگاه زنانه است که هر یک از جایگاه خود، تصویری روشن از زن پیشتاز ایرانی، تحولات فرهنگی جامعه و برداشت و تحلیل خود را از ماهیت جنبش «زن، زندگی، آزادی» ارائه می‌دهند. استقبال گسترده از این اثر را می‌توان نشانه‌ای از نیاز جامعه به چنین روایت‌هایی دانست؛ روایت‌هایی که نه قهرمان می‌سازند و نه اسطوره، بلکه واقعیت را در پیوند با تاریخ و تجربۀ زیسته به تصویر می‌کشند.

مطالعه »

انقلاب آمریکایی: پیروزی دموکرات‌های سوسیالیست از نیویورک تا سیاتل…

گودرز اقتداری: با توجه به اینکه خانم ویلسون، شهردار سابق را ابزاری در دست تشکیلات حاکم بر حزب معرفی می‌کرد، به نظر می‌رسد کمک‌های مالی از طرف مولتی میلیونرهای سرمایه‌داری دیجیتالی در شهر که عمده ترین آنها آمازون، گوگل و مایکروسافت هستند و فهرست طولانی حمایت‌های سنتی حزبی در دید توده کارگران و کارکنانی‌که مجبور به زندگی در شهری هستند که عمیقا با مشکل مسکن و گرانی اجاره ها روبرو است، به ضرر او عمل کرده است.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

کودک‌همسری؛ خشونت آگاهانه علیه کودک

در سوگِ بیضایی و اندیشیدن در سرزمینی که حافظه را می‌سوزاند

بریژیت باردو: از ستارۀ سینما تا حامی حیوانات و سیاست‌های بحث‌برانگیز

بیمۀ تکمیلی یا پرداخت دوباره برای حقی که پیش‌تر پرداخت شده است؟

فروغ فرخزاد؛ تولد یک صدا

با یادِ رفیق غلامشاه مهربان؛ آرمان‌خواهِ استوار و «پدر» کودکان کار