آن چه در ساعات پایانی روز انتخابات ریاست جمهوری در جامعۀ ما رخ داد، کودتائی ناتمام و یا نیمه کودتائی به “زعامت” خامنه ای و همدستی پاره ای از فرماندهان سپاه، با حمایت نیروهای راست افراطی بوده است. “چرا نیمه کودتا؟”، معلوم نیست. ممکن است تنیدگی عمیق مناسبات محافل قدرت در درون جمهوری اسلامی موجب پرهیز کودتاگران از انجام یک کودتای کامل بوده باشد. یک کودتای کامل با سرعت عمل خود در همان نخستین مرحلۀ وقوع مشخص می شود. در همان نخستین مرحله است که تمام امکانات خود را برای سرکوب هر حرکت اعتراضی به میدان می آورد، دست به دستگیریهای گسترده می زند، اول از همه رهبران و چهره های شاخص در طرف مقابل را خنثی می کند، از انحلال مجلس و نهادهای قانونی دیگری که ممکن است، ولو ناچیز، در برابرش مانعی ایجاد کنند، نمی پرهیزد یا حداقل می کوشد آنها را منکوب کند، و حسب ضرور خود قانون وضع می کند، خود آن را به اجرا می گذارد و خود به قضاوت می نشیند. انجام یک کودتای کامل در شرایط وجود کلاف پیچیدۀ مناسبات گرایشهای درون جمهوری اسلامی، که در انتخابات اخیر در برابر هم صف آرائی کرده بودند، دخالت کودتا را تا تاریکترین بیراهه های لابیرنت قدرت ایجاب می کند؛ پس ممکن است علت توسل به یک نیمه کودتا همین لابیرنت هزارتو بوده باشد. این نیز ممکن است که کودتاگران برای آن که اقدامشان کودتا تلقی نشود و بنابراین واکنشهای ضدکودتائی را برنیانگیزد، نعل وارونه زده و عامداً این روش را برگزیده باشند. علت توسل به نیمه کودتا هرچه بوده باشد، این اقدام ناگزیر به تکمیل خود بوده است و آنچه ما در روزهای پس از انتخابات دیده ایم، همه گامهائی بوده اند که نیمه کودتا برای تکمیل خود برداشته است. منظور از “گامهائی برای تکمیل خود” در این جا منحصراً اقداماتی چون برآمد خشونتبار “سخت افزاری”، یعنی با سپاهی و بسیجی و لباس شخصی و تفنگ و چاقو و گاز اشک آور و … علیه اعتراضات خیابانی، دستگیری ده ها و صدها تن از شخصیتهای سیاسی-فرهنگی کشورمان و نیز از میان شرکت کنندگان در اعتراضات خیابانی نیستند. البته نیمه کودتا به این اقدامات نیز دست زده است. برای اثبات خشونت، یک کشته هم بسیار است؛ حال آن که سرکوب اعتراضات مردم تاکنون ده ها کشته بجای گذاشته است. قرار این است که صدها و شاید بیش از هزار تن دستگیرشدگان تظاهرات خیابانی در دادگاهی ویژه محاکمه شوند و دادگاه های ویژه همیشه احکامشان خونبار بوده اند. انتصاب سعید مرتضوی در مقام مسئول تحقیق پرونده ها، انتساب دستگیرشدگان به مجاهدین و غرب، اظهارات ابراهیم رئیسی، معاون قوۀ قضائیه، دایر بر این که “با دستگیرشدگان چنان برخورد خواهد شد که سرمشق دیگران باشد”، … همگی حکایت از تداوم انتقامکشی خونبار نیمه کودتا از مردم را دارند. کودتای نیمه تمام ۲۲ خرداد اما تنها با این قبیل خشونت ورزیها نیست که در راه تکمیل خود گام برمی داشته است. حتی مؤکدتر از این می توان گفت که یک کودتا، اگرچه با تهدید به خشونت و نمایش آمادگی برای اعمال خشونت توأم است، اما بالضروره با اعمال خشونت توأم نیست. کودتاها نیز ترجیحاً بر سرکوب “نرم افزاری” تکیه می کنند: ترس می پراکنند، دروغ می گویند و می فریبند، اتوریته های “معنوی” زنده یا مرده را به میدان می آورند، شایعه می سازند و … در این چارچوب است که می توان نقش فعال خامنه ای را در تکمیل نیمه کودتا دریافت. سخنرانی خامنه ای در روز چهارشنبه گذشته برای نمایندگان مجلس سومین برآمد او در خلال ۱۰ روز پس از انتخابات بود. در سی سالۀ حیات جمهوری اسلامی نادر مقاطعی را بتوان یافت، و در دوران فقاهت خامنه ای شاید اصلاً نتوان یافت، که ولی فقیه در عرض ۱۰ روز چندین و چند بار به صحنه آمده باشد و “حرف آخر” را زده باشد. فردای روز اعلام نتایج انتخابات او به صحنه آمد و پیروزی احمدی نژاد را، که هنوز رسمیت نیافته بود و هنوز رسمیت نیافته است، مسجل نمایاند. امید این بود که هیبت ولایت صداهای اعتراض را، در آن حدود که پیش بینی کرده بودند، در همان روزهای نخست چه در گلوی مردم و چه در گلوی دیگر کاندیداها خفه کند. نه تنها چنین نشد، بلکه درست فردای آن روز جمعیتی میلیونی برای احقاق حق بدیهی و مقدماتی اش به خیابانهای تهران آمد. اعتراض بی شائبه و پرطنین مردم در آن روز و روزهای بعد، برآمد بعدی خامنه ای در نماز جمعۀ یک هفته پس از انتخابات را “ایجاب” کرد. صریحتر از این نمی شد “حرف آخر” را زد و تهدید کرد، رسواتر از این نمی شد فریبکاری کرد و خود را تقلیل داد. این برآمد چکیدۀ همۀ آنچه را که از آنها به عنوان سرکوب “نرم افزاری” یاد شد، در خود داشت. اما این بار هم “حرف آخر” کارگر نیافتاد. “حرف آخر” نه تنها به گوش مردم ننشست و اعتراضات ادامه یافتند، بلکه در درون اردوی “اصولگرایان” هم گوش بفرمانی تام و تمام نیافت. یکی از “ناگوشگیری”هائی که برآمد سوم خامنه ای را توضیح می دهد، از سوی لاریجانی، رئیس مجلس، بروز کرد. او تنها ۲ روز پس از صحبتهای خامنه ای و علیرغم تصریح خامنه ای بر سلامت انتخابات و پرهیز دادن از تشکیک در نتایج آن، از جمله اظهار داشت: “بخش عمده ای از مردم تصورشان در بارۀ نتیجۀ انتخابات با نتیجۀ رسمی متفاوت است. باید به این تصور احترام گذاشت.” بی سبب نیست که شاهد سومین برآمد خامنه ای در این مقطع کوتاه در دیدار با نمایندگان مجلس هستیم. آنچه در اظهارات خامنه ای در این دیدار اهمیت دارد، دیگر تکرار ادعای سلامت انتخابات و قانونگرائی و از این دست نیست؛ بلکه مطالبۀ او از مجلس است که آن را بی اختیارتر از همان هم که هست می خواهد. خامنه ای از نمایندگان مجلس می خواهد که “برای پیشبرد امور جامعه بنا را بر مماشات، مدارا و روح همکاری با دولت بگذارند…” از یک زاویه خاص اطلاق کلمۀ کودتا به آنچه در ۲ هفتۀ اخیر در ایران جاری بوده است، شاید چندان دقیق نباشد. کودتا در معنای فرهنگستانی آن اقدام سیاسی بخشی از هیئت حاکمۀ موجود برای بسط قدرت خویش با توسل به ابزارهای غیرقانونی است. اما در جمهوری اسلامی که قانون خود به ولایت فقیه به عنوان هویتی فراقانونی رسمیت داده است، رفتارهائی از این دست را دشوار بتوان غیرقانونی تلقی کرد. اطلاق کلمۀ کودتا به این رفتارها می تواند پردۀ ساتر بر اختیارات مخوفی باشد که قانون به ولایت فقیه سپرده است. بیهوده نیست که خامنه ای در این روزها مکرراً بر لزوم “انقیاد به قانون” تأکید دارد و مدعی است که “من در مسائل اخیر مربوط به انتخابات ریاست جمهوری، مصرّ به اجرای قانون بوده و خواهم بود.” چنان که پیشتر اشاره شد، یک کودتای کامل، حسب ضرور، خود قانون وضع می کند، خود آن را به اجرا می گذارد و خود به قضاوت می نشیند. اما این درست همان موقعیتی است که ولایت فقیه به موجب قانون در جمهوری اسلامی از آن برخوردار است. شاید به همین دلیل هم بوده است که نیمه کودتا لزومی به فرارفتن از حدودی که شاهد آن بوده ایم حس نمی کرده است و هنوز هم ترجیح می دهد و کافی می داند که به عوض دست زدن به انحلال مجلس فقط از آن بخواهد “بنا را بر روح همکاری با دولت بگذارد.” ممکن است نیمه کودتا چنین ترجیح دهد، اما از سوئی تغییری که در خلال همین دو هفته در مناسبات میان مردم و حکومت رخ داده است، و از سوی دیگر شکافهای بروزیافته در درون حاکمیت، چندان عمیق هستند که یک تعادل سیاسی جدید در جمهوری اسلامی، ولو تعادلی نسبی به سیاق مرسوم در آن، تنها بر اساس آنچه نیمه کودتا می پندارد و می خواهد و می کند، قطعاً شکل نخواهد گرفت.