کودتای مرداد سال ۳۲، حاصل تبانی مشترک دربار پهلوی و روحانیت شیعه (کاشانی)، مداخله امپریالیستهای انگلیس و آمریکا، در پیوند ارتش و اجامر و اوباش غارتگر!
در نقد آنانی که تکرار، وارسی و یادآوری خیانتبار کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ را یاد آوری “عاشورایی” مینامند تا گند سلطنت دودمانی را پاک کنند، باید نوشت: آن از ما بهترانی که با عناوین زینت بخش تاریخ نگاری، رویکرد تاریخی در بازپرداختن و افشای خباثت دربار و روحانیت و اجامر و اوباش و ارتش را «تکرار عاشورایی» می خوانند، کلب آستانهایی هستند که به میرزا بنویسی و کاسه لیسی دفتر فرح پهلوی و شازدهاش تنزل یافتهاند تا از این کوچ دودمانی برای خود کلاهی بدوزند!
هم اینان دو انگاره بُود شدگیشان را به شکل توأمان نمایندگی میکنند. هم درصدد به فراموشی کشاندن کرده های دربار سلطه پهلویاند و هم کاسه لیسی دستگاه روحانیت شیعه را به نوعی نمایندگی میکنند؛ حتی آنان که روزگاری بر پیشانی تحقیق تاریخیشان نوشته بودند: «تاریخ، شرح جنگها و عیاّشیها و بیان شکستها و ناکامیهای سلاطین و سرداران نیست؛ تاریخ- بعنوان یک علم – بمعنای بررسی، کشف و تبیین روابط علّیی حوادث وحرکتهای اجتماعی است وهم ازاین روست که درک تاریخ، درک چشماندازهای آینده نیزهست. چرا که آینده برآیند ناگزیر گذشته و حال است…»
باری امروز در هفتاد سالگی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲هستیم. کودتایی که بازشناسی آن به نسل جوان جامعه نشان خواهد داد که چگونه دربار سلطنتی و بیت روحانیت شیعه با همکاری تنگاتنگ دو سازمان جاسوسی ام آی ۶ و سیا و امرای مرتجع ارتش و لشکر اوباشان پری بلنده، شعبان جعفری (معروف به شعبان بی مُخ) و دارودستهی طیب صورت گرفت.
واقعیت تاریخ روشن است: محمدرضا پهلوی (شاه ایران) نخواست در روز کودتا، نگران حضور خود در ایران باشد و میخواست هنگام کودتا علیه دولت قانونی دکتر مصدق در کشور نباشد. در همین ایام توافق انگلستان و امریکا برای ساقط کردن حکومت مصدق که قبلاً طرحریزی شده بود به مرحله اجرا درآمد. محمدرضا پهلوی در ۲۲ مرداد حکم عزل مصدق و نخست وزیری سرلشکر زاهدی را صادر کرد و خود پس از صدور فرمان، به شمال ایران ( کلاردشت مازنداران) عزیمت کرد.
در ساعت ۲ بامداد فرمانده گارد شاهنشاهی فرمان را به مصدق ابلاغ کرد ولی وی هنگام خروج از منزل بازداشت شد و رادیو تهران این اقدام را کودتا خواند. در این هنگام شاه و همسرش با یک هواپیما از طریق عراق از ایران خارج شده و به ایتالیا رفتند. روزهای ۲۵ تا ۲۷ مرداد، در سراسر ایران اجتماعات بزرگی تشکیل شد و از دولت لغو نظام سلطنتی درخواست شد. خروج شاه از ایران بدون هیچ تشریفاتی و بدون تشکیل «شورای سلطنت» از نظر بسیاری «فرار شاه» تلقی شد. از جمله دکتر حسین فاطمی وزیر خارجهی وقت ایران که «خروج شاه بدون اطلاع قبلی» را «فرار» دانست و اعلام کرد این کار شاه به منزله استعفای اوست. پس از علنی شدن خبر فرار شاه از کشور، مردم به خیابانها ریختند، مجسمههای او و پدرش رضاشاه را پایین کشیدند و علیه سلطنت شعار دادند. گروهی نیز در نقاط مختلف تهران و همچنین میدان بهارستان تظاهرات کردند و خواستار «نظام جمهوری» و پایان سلطنت شدند، کاخهای سلطنتی بسته شد و برنامهی دعا به جان شاه از برنامهی پادگانها کنار رفت. شاه پیش از خروج، یکی از ضعیفترین شاهان تاریخ ایران بود، چرا که محمد مصدق با استفاده از وضعیت بحرانی کشور و فشارهای خارجی پس از ملی شدن صنعت نفت، قدرت بسیاری گرفته بود با دربار به مقابله برخاسته بود و در بسیاری موارد محمدرضا پهلوی چارهای جز کوتاه آمدن در برابر او نداشت. طنز قضیه در این است که شاه فراری ۳ روز پس از تاریخ ۲۸ مرداد، آنگاه که پیروزی کودتاچیان انگلیسی – آمریکایی و عوامل ارتش و دستگاه روحانیت و ارازل و اوباشش را قطعی دید، و از طرف اربابان غربیاش اجازه و اطمینان یافت، به کشور بازگشت.
همان گونه که آوردم: در سالگرد کودتای ۲۸ مرداد، یادآوری نقش این کودتا که با همکاری دو سازمان جاسوسی ام آی ۶ و سیا و روحانیت شیعه به زعامت آیت الله کاشانی و امرای مرتجع ارتش و لشکر همه سر اوباشان از پری بلنده بگیر تا طیب و شعبان بی مخ و کبادهکشهای او، همه و همه در قدرت گرفتن مقام و موقعیت روحانیت شیعه در ایران سهیم و بازپرداختن به آن ضروری و الزامی است.
سلطنت طلبان آبرو باختهای که امروزه کاسه و کوزهی روی کار آمدن دارو دسته خمینی در ایران در سال ۱۳۵۷ را بر سر چپها و دمکراتهای انقلابی میشکنند، اگر تاریخ را کمی به عقب ورق بزنند، درخواهند یافت که این کودتا چه عامل موثری در قدرت گرفتن روحانیت شیعه در ایران بوده است. اگر این کودتا اتفاق نمیافتاد و اسب جنبش دمکراتیک از نفس نمیافتاد، تاریخ معاصر ایران به گونهای دیگر رقم میخورد. تخم و ترکهی فکری باقی ماندگان کودتای ۲۸مرداد که حالا نقش اپوزیسیون بازی میکنند، با مقصر دانستن انقلابیون ۵۷ که خود از جمله قربانیان روی کار آمدن رژیم اسلامی بودند، همواره میخواهند آثار جنایات پدران فکریشان را در این کودتا محو کنند.
میتوانیم امیدوار باشیم که نسل جنگندهای که امروز در خیابانهای ایران، رژیم جمهوری اسلامی را به چالش طلبیده است با درک دقیق از عوامل موثر در کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲ و فاجعهای که ایران را به آن دچار ساخت، تلاشهای مذبوحانهی هواداران سلطنت و کودتاچیهای ۳۲ را عقیم بگذارند و در آستانهی سالروز قتل عمد حکومتی مهسا “ژینا” امینی و سالگرد جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی جنبش پرقدرت و توفندهی دیگری را با سازماندهی و قدرت یابی فزونتر سراسری فاعل اجتماعی ما یعنی توده عظیم زنان و مردان و جوانان پیکارگر، این چرخ وامانده را به ثمر بنشانند.
جمعه ۲۷ مرداد ۱۴۰۲ برابر با ۱۸ اگوست ۲۰۲۳
1 Comment
غربیها کودتای بیست و هشت مرداد را یک کودتای ضد کمونیستی میدانند و حقیقت نیز اینگونه است .
کودتایی که همه عوامل و اراذل و اوباش و اخوندها و پهلوی در آن منفعت داشتند کودتایی که بزرگترین حزب کمونیست خاورمیانه را از پای دراورد .
حزب توده (خوب یا بد و یا هرچه که بود) قویترین، تشکیلاتی ترین ، منسجم ترین و پرنفوذترین نیروی سیاسی زمانه خود بود و از پشتیبانی اتحادیه های کارگران و زحمتکشان ، زنان ، هنرمندان ، صلح دوستان و دانش اموزان و دانشجویان و تقریبا بیشتر اقشار اجتماعی ایران برخوردار بود اما بهترین ، ورزیده ترین و پرنفوذترین و خطرناک ترین بخش آن سازمان نظامی افسران حزب توده بود که شامل چندین هزارنفر میشد (رقم کاملا تخمینی است )که ششصد نفر از انان در فردای کودتا دستگیر و بتدریج پس از شکنجه های فراوان اعدام شدند.
پروژه کودتا در انگلیس و امریکا از بسیار پیش تصمیم گیری شده بود و تنها مانع آن حضور استالین و سازمان نظامی افسران حزب توده بود.
کتاب سیاه تیمور بختیار نمایانگر عمق وحشت امپریالیستها از حضور گسترده و عمیق کمونیستها در ارتش و نظام ایران بود .
تنها پنج ماه پس از درگذشت استالین و نبود رهبری قاطع در اردوی چپ و بالطبع سردرگمی حزب توده در تصمیم گیری بهترین موقعیت را برای امریکایی ها فراهم آورد تا با پروژه کودتای TP AJAX دولت قانونی و ملی دکتر محمد مصدق را سرنگون نمایند و هزاران نفر از طرفداران او و حزب توده را بازداشت نمایند و در سفره ایران سهیم شوند و بقیه ماجرا .
باید توجه داشت که امریکا به معنای المان و هلند است و استمرار استعمار ژرمنی که با عنوان نامفهوم امریکایی ارایه میشود .
حروف TP دقیقا اشاره به حزب توده است و AJAX نوعی شوینده و زداینده میباشد .
بزرگترین قربانی فیزیکی و تشکیلاتی کودتای امریکایی بیست و هشت مرداد حزب توده و سازمان نظامی آن بود و مردار خواران انان همان اراذل و اوباش و اخوندها و پهلوی و بقیه ماجرا بودند.
من گمان میکنم هدف اصلی کودتا گران پس از سرنگونی دولت ملی دکتر محمد مصدق نابودی کامل حزب توده و سازمان نظامی آن بود که به هیچ وسیله دیگری به جز کودتا میسر نبود و تنها مانع حقیقی انان وجود استالین بود .
خود دکتر مصدق ، احسان طبری و تنی دیگر، از مرگ استالین بسیار نگران و مضطرب شده بودند و فقدان استالین برایشان ضعف جبهه شرق و تقویت جبهه غرب محسوب میشد که حقیقتا هم همینگونه بود استالین یک استوانه قابل اتکا در برابر غرب به حساب میامد و ملیون و کمونیستهای ایران به بهترین شکل از آن بهره میبردند و کارشان نیز کاملا درست بود .
فقدان استالین اعتماد به نفس جنبش ملی ایران و حزب توده را تحت تاثیر حقیقی خود قرار داد و امپریالیستها در بهترین فرصت ممکن از آن بهره بردند .