نقطهای در خاوران به یاد همسر، برادر، پدر و شاید فرزند، زیرا مادران تقریبا دیگر همگی از پا افتادهاند… شاید فردا همسر، برادر، خواهر یا فرزند هم به مادر پیوستند، شاید آن دوربینها و آن حقوقبگیرانی که بر مردگان و خاک تفتیده گماردهاند این نقطه خونین را یافتند، میوههای کاج را که خانه کوچک شهید را دیوار کشیدهاند لگدکوب و برگهای گل داغدار را، که پیراهنی شدهاند بر پیکر او، له کردند و آن نهال جوان را که با چشمی نگران بیرقی شده است بر آرمان سبز او کندند… فردا که ایران، این تکه خاک را به پاس تمامی عاشقان به خون خفته آزادی و عدالت و مطرودان استبداد و ستم به زیر بال و پر گرفت و زیباترین معماریها را برای آن برگزید و پرچم آزادی را بر فراز آن برافراشت و دیوارهایش را به یاد همیشه آزادیخواهان این سرزمین، از همه نحله و آیین، آراست، بر چهره بیعدالتی و ظلم چه خواهند ماند؟