به نام زن که نوید زندگی است و
به نام زن که پلی به سمت آزادی است؛
زن، واژهای آشنا اما غریب،
همچون فرزندی که برای چند لحظه دستش را از دست مادر رها کرده و برای یک عمر سرگردان و در حال مبارزه است.
ما زنان ایرانی از کودکی می آموزیم برای زنده ماندن باید جنگید و ایستاده مُرد اما تسلیم نشد و زیر بار ظلم نرفت.
ما همیشه میجنگیم،
برای رهایی از پدری که سرمان را با داس میبُرّد،
برادری که خود را مالک جان و روح و بدن ما میداند
و همسری که آتشمان میزند.
بله… ما زن وهستیم همیشه زیر چتر ظلم کلمۀ ناموس به دست مردسالارهای ضد زن، با لمپنیسم به سبک جنسی و فکری که در حصر مام وطن و حراست از بدن به اجبار گیرافتادهایم تا حاصل تفکر یک مرد را از زنانگی به فرای خانهداری و فرزندآوری و اطاعت از بردگی جنسی ، به خودمان و دنیا ثابت کنیم و ثمرهی جنبش زن زندگی آزادی را با افتخار فریاد بزنیم.
به راستی چه بر سرمان آوردند که نجابتمان را تشبیه به فاحشگی و زیباییمان را به استثمار حجاب در آوردند تا همیشه در زیر چادری مشکی بدنهای مرواریدمان را مخفی کنند و حقوق انسانیمان را حلقآویز شهوت خود کنند و طنین زنانگیمان را در نطفه خفه کنند.
همۀ اینها را گفتم که بگویم ما انسانهای بدی نیستیم، فقط دچار حاکمیتی اشتباه شدهایم که به مرض استراتژی مخرب دچار است و استاد است در تخریب تفاوتها درمقابل یکدیگر؛ قوم در برابر قوم، نژاد در برابر نژاد، مذهب در مقابل مذهب ، … و زن درمقابل مرد که با سیاستهای کثیف خود، به راستی که نظام کثیف مرد سالاری را به خورد جامعه داده است!
و اما اینبار ما زنان ایرانی با همراهی مردان و تمامی اقلیتها و اکثریتهای نیکپندار ، استوار کنار هم ایستادهایم و مطالبات خود را فریاد خواهیم زد، امروز روز رهایی از بردگی است، جنبشی که مزین به نام زن، زندگی، آزادی استخوانهای اهریمنان را خُرد میکند و پرچم همدلی و صلح را در بالاترین قلۀ رشادت به اهتزاز درمیآورد.
ما همچنان با قامتی بلندتر از سایۀ دیوار در برابر جمهوری تروریستی اسلامی قلد علم کردیم و با افتخار زن بودنمان را جشن خواهیم گرفت و وطن عزیز خود را دوباره پس خواهیم گرفت؛
به امید روزی که دوباره ملت شریف ایران لبخند بر لب بگیرند و زن بودن جرم نباشد