تاریخ انتشار: ۱۵ آوریل ۲۰۲۴ ساعت ۱۱:۵۷ BST
نویسنده: دیوید هرست[i]
حملات آخر هفته نشان داد که اسرائیل به دیگران برای دفاع از خود نیاز دارد و در انتخاب نحوه پاسخ به آن آزاد نیست!
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، زمانی که دستور حمله دو هفته پیش به کنسولگری ایران در دمشق را صادر کرد و سردار سرتیپ محمدرضا زاهدی را در میان دیگر فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به قتل رساند، دقیقاً میدانست چه میکند.
این حمله بسیار فراتر از تاکتیکهای موجود در محدود کردن جریان تسلیحات به حزبالله، جنبش لبنان، یا عقب راندن گروههای مورد حمایت ایران از مرز شمالی آن بود. این تلاشی برای حذف رهبری استراتژیک ایران در سوریه بود.
بعد از شش ماه، جنگ غزه بد پیش می رود. نیروهای زمینی اسرائیل با مقاومت سرسختانه فلسطینی ها روبرو هستند که هیچ نشانه ای از تسلیم شدن یا فرار از خود نشان نمی دهد، در میان به مقیاس کتاب مقدس ویرانی و رنج واقعی مردم آن.
در غیر این صورت، روحیه در میان جنگجویان حماس سخت شده است. آنها احساس می کنند که از بدترین شرایط جان سالم به در برده اند و چیزی برای از دست دادن ندارند. مردم غزه علیه آنها مخالفت نکرده اند و آنها ادعا می کنند که اشغال رفح وسیله اسراییل هیچ تفاوتی برای آنها نخواهد داشت. آنها اسرائیل را تحقیر می کنند که قدرت حماس را در گردان هایش می شمارد. پس از چنین هجومی، آنها ذخیره بی حد و حصری از سربازگیری و سلاح دارند.
پیام های متعدد
با متوقف شدن حمله اسرائیل به غزه، مخالفت با رهبری نتانیاهو در حال افزایش است و فشار واقعی برای دستیابی به توافقی که بازگرداندن گروگانها را زنده آغاز کند، وجود دارد.
اختلافات نتانیاهو با حامی اصلی او، رئیس جمهور ایالات متحده، جو بایدن، اکنون آشکار است و او به سرعت در حال از دست دادن حمایت افکار عمومی جهانی است. اسرائیل، تحت نظارت نتانیاهو، به یک کشور منحوس تبدیل شده است.
یک بار دیگر، اسرائیل نیاز داشت که نقش قربانی را بازی کند تا این افسانه را حفظ کند که برای موجودیت خود می جنگد. چه زمانی بهتر برای نتانیاهو، قمارباز، که تاس بیندازد و به کنسولگری ایران حمله کند، در حالی که به خوبی می دانست معنی آن چیست؟
ایالات متحده همچنین می دانست که نتانیاهو چه می کند، یعنی تلاش برای کشاندن آمریکا به جنگ با ایران برای حداقل سومین بار در ۱۴ سال گذشته. به همین دلیل است که آمریکا مستقیماً به ایرانیها گفت که آنها هیچ ارتباطی با این حمله ندارند و فقط زمانی از آن مطلع شدند که هواپیماها در هوا بودند.
ایران از وقت استفاده کرد تا ببیند در شورای امنیت چه اتفاقی میافتد. صبر کرد تا زمانی که بیانیه ای که توسط روسیه در محکومیت حمله به کنسولگری تهیه شد توسط ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه وتو شد. سپس اعلام کرد که اگر آتش بس در غزه برقرار شود، به اسرائیل حمله نخواهد کرد. این نیز نادیده گرفته شد. بعد همه کشورهای غربی به ایران گفتند که به اسرائیل حمله نکند. بایدن یک توصیه به ایران داشت: «نکن»
زمانی که این حمله فرا رسید، با دقت طراحی شده بود تا تعدادی پیام به ایالات متحده، اسرائیل و اعراب منطقه برساند.
تهران می خواست زمینه ای ایجاد کند که بتواند مستقیماً به اسرائیل ضربه بزند بدون اینکه جنگی تمام عیار آغاز شود. می خواست به اسرائیل بگوید که می تواند به آن ضربه بزند. می خواست به ایالات متحده بگوید که ایران قدرتی در خلیج فارس است که باید بماند و تنگه هرمز را کنترل می کند. می خواست به همه رژیم های عربی که قدم به قدم به اسرائیل نزدیک میشوند بگوید که ممکن است برای آنها هم همین اتفاق بیفتد.
فقط تعداد محدودی از موشک ها به هدف خود رسیدند، اما هر پیامی که آنها ارسال می کردند، تحویل داده می شد. بنابراین این حمله یک موفقیت استراتژیک برای ایران و یک عقبگرد برای شهرت اسرائیل به عنوان قلدر محله بود.
تحویل این پیام های متعدد با توقیف یک کشتی کانتینری با پرچم پرتغال توسط سپاه پاسداران ایران آغاز شد که به گزارش خبرگزاری دولتی (ایرنا) توسط شرکتی اداره می شود که رئیس آن میلیاردر اسرائیلی الاصل اَیال آفر است.
سپس گروهی از پهپادهای ارزان قیمت را به سمت اسرائیل پرتاب کرد و به همه گفت که هشت ساعت فرصت دارند تا آماده شوند. سرتیپ ریم آمینوآچ به وای نت نیوز گفت که فعال کردن سیستم های دفاع هوایی اسرائیل بیش از یک میلیارد دلار هزینه داشت.
پیام به آمریکا قوی است: ایران آماده حمله به اسرائیل با موشکهای بالستیک و سرپیچی از غرب، از جمله هشدار مستقیم به بایدن است که احتمالاً قسمت کوچکتر صورتحساب است.
تا جاییکه میدانیم حداقل چهار کشور بطور قطع به اسرائیل در سرنگونی پهپادها کمک کرده اند – ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه و اردن. پنجمین به احتمال زیاد عربستان سعودی بوده است زیرا در مسیر پرواز از جنوب عراق به اسرائیل بوده است و ششمین به احتمال زیاد مصر بوده است.
این یک تلاش هوایی دفاعی بزرگ بود که همانطور که برخی از اوکراینیها در روز یکشنبه به تلخی خاطرنشان کردند، همان کشورها ترجیح میدهند آن را به اکرائین ارائه ندهند. مطمئناً نمی شد این کار را به طور دائمی انجام داد.
در مقابل، ایران از ۱۷۰ پهپاد ارزان قیمت استفاده کرد، در حالی که ۲۵ موشک از ۳۰ موشک کروز توسط اسرائیل سرنگون شد. آنها فقط طعمه بودند. تسلیحات اصلی موشکهای بالستیک بودند و تعداد کمی از آنها از دفاع اسرائیل عبور کردند و پایگاه هوایی نواتیم در جنوب اسرائیل را مورد اصابت قرار دادند.
دانیل هاگاری، سخنگوی ارتش اسرائیل گفت که این موشک ها آسیب ساختاری سبکی به بار آورده است. ما هرگز نخواهیم دانست، اما این پیام به اسرائیل داده شد که ایران بدون نیاز به استفاده از حزبالله، انصارالله یمن یا متحدانش در عراق، این ظرفیت را دارد که اهداف خود را از راه دور بزند و به آنها ضربه وارد کند.
سلاح های مورد استفاده نمونه رایگان از قدرت آتش واقعی آن بود. پس از این حمله، ایران به آمریکا هشدار داد که اگر اسرائیل پاسخ مشابهی بدهد، پایگاههای آنها در آن سوی آبها در خلیج فارس و در سرتاسر عراق به هدف تبدیل میشوند، همانطور که پس از ترور قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس در۲۰۲۰ انجام داد.
آنها می توانند علیه هر متحد ایالات متحده در منطقه خلیج فارس همین کار را انجام دهند. ایران خواهان جنگ نیست، اما قادر به پاسخگویی است.
بنابراین، اگر جنگ نمیخواهد، پیامی که به آمریکا میدهد این است که باید فرزند خودخواه و نوجوان خود، اسرائیل را مهار کند، کودکی که برای مدت طولانی توسط والدینش مورد ناز و نوازش قرار گرفته است، فکر میکند هر چه بخواهد میتواند برای منطقه انجام دهد.
اشتباهات سیاست خارجی
نتانیاهو اکنون در دوراهی است. او می توانست راست افراطی را راضی کند و یک ضدحمله کوبنده به ایران انجام دهد، اما از کمک آمریکا برای انجام این کار برخوردار نخواهد بود. و اگر این امر محقق نمی شد، ممکن بود برای او فضای هوایی بین تل آویو و تهران کمی دشوارتر باشد.
اگر نتانیاهو به ایران حمله کند، روابط متزلزل او با آمریکا از بد به بدتر تبدیل خواهد شد. او همچنین با مخالفت واقعی نهادهای دفاعی و امنیتی حمله بزرگی را آغاز خواهد کرد، که او را از انجام کار مشابه در سال ۲۰۱۰ متوقف کرد.
اگر کاری انجام ندهد، حتی ضعیفتر از آنچه که قبلاً انجام میداد به نظر میرسد که زمین را به بنی گانتز، رهبر اپوزیسیون و یکی از اعضای کابینه جنگ میسپارد که روز یکشنبه در مورد حمله دیپلماتیک علیه تهران صحبت کرد، دقیقاً همان فرمولی که کشورهای عربی استفاده کردند. زمانی که آنها شکست نظامی سختی را از اسرائیل دریافت کرده بودند.
ایالات متحده نیز به همین ترتیب دریافته است که برای پنجمین بار در سه دهه گذشته، یک میدان اصلی سیاست خارجی در دستانش فرو میریزد.
تصمیم برای سرنگونی طالبان در افغانستان، حمله به عراق، سرنگونی معمر قذافی لیبی، تلاش برای سرنگونی بشار اسد – همه این فاجعه های سیاست خارجی اکنون با یک پنجم پایان یافته است – تصمیم برای حمایت از حمله اسرائیل به غزه .
البته درک میزان قضاوت نادرستی که در حمایت از اسرائیل پس از حمله ۷ اکتبر توسط حماس انجام داد، کند است. اما همچنین برای درک ابعاد اشتباهی که در حمله به عراق مرتکب شد، زمان لازم بود.
لوید آستین، وزیر دفاع ایالات متحده به کنگره شهادت داد که ایالات متحده هیچ مدرکی دال بر اینکه اسرائیل در غزه نسل کشی کرده است، که یادآور سخنرانی کالین پاول در سازمان ملل است که در آن او گفت شواهدی از سلاح های کشتار جمعی صدام حسین در اختیار دارد. سخنرانی پاول در سال ۲۰۰۳ نقطه مهمی در از دست دادن اعتبار بین المللی ایالات متحده بود که از آن زمان هر سال سریعتر فرو می رود. پاول بعداً از آنچه گفت پشیمان شد. آستین نیز در آینده مقدر شده است که همین کار را انجام دهد.
یک چاله جهنمی
اسرائیل اکنون حامیان خود را به چاله ای جهنمی کشانده است که در آن هیچ صلح یا حتی چشم اندازی برای آن وجود ندارد، حماس شکست نخورده است، هیچ چشم اندازی برای یک دولت پس از جنگ وجود ندارد، قدرت بازدارندگی برای همه گروه های مسلح دیگر در منطقه در حال کاهش است، و چشم انداز یک جنگ منطقه ای سطح پایین در تمام مرزهای اسرائیل به طور همزمان وجود دارد.
احمقانه ترین کاری که منابع امنیتی اسرائیل در روز یکشنبه انجام دادند این بود که علناً درباره همکاری نیروی هوایی اردن که به آنها کمک کرد پهپادها و موشک های کروز را سرنگون کنند، حرف زدند. منابع اسرائیلی به خود می بالیدند که موشک هایی که به سمت اورشلیم حرکت می کردند در سمت شرق دره اردن و موشک های دیگر در نزدیکی مرز سوریه رهگیری و ساقط شدند.
پیامی که اسرائیل می خواست ارسال کند این بود که علیرغم آنچه ظاهر است، اسرائیل متحدانی در منطقه دارد که آماده دفاع از او هستند. اما این یک بازی شکست خورده است، اگر اسرائیل بخواهد یک سلطنت ضعیف مانند اردن را حفظ کند و با جریان جزر و مد افکار عمومی که مایل به هجوم به مرز هستند مبارزه کند.
اردن ممکن است در گذشته دو چهره داشته بوده باشد و ملک حسین اطلاعاتی را به دوست همکار خود، نخست وزیر سابق اسحاق رابین، منتقل کرده است. اما این اولین باری است که میتوانم به یاد بیاورم که ارتش اردن، که هنوز نام اصلی خود را از زمان آزادی از امپراتوری عثمانی به عنوان «ارتش عربی» بر خود دارد، در واقع برای محافظت از مرزهای اسرائیل به نبردی پیوسته باشد.
این یک اشتباه بزرگ است. در حالی که مردم اردن، چه فلسطینی ها و چه ساکنان ساحل شرقی، شلیک آن موشک ها را به سمت اهداف خود در اسراییل تشویق می کردند، ارتش اردن از طرف اسرائیل آنها را سرنگون کرد.
اسرائیل فقط با رهبران عرب رابطه دارد که خواست مردم خود را نادیده می گیرند و حکومت فاسد خود را بر آنها تحمیل می کنند. اقدام اردن در روز شنبه ممکن است کمک کوتاه مدت به اسرائیل باشد، اما در دراز مدت باعث ایجاد دردسر در طولانی ترین مرز اسرائیل می شود.
اسرائیل ممکن است این واقعیت را جشن بگیرد که متحدان واقعی دارد، اما با این کار مشروعیت دوستان خود را به طرز مهلکی تضعیف می کنند.
اسرائیل ضعیف تر شده است
ایران حرف خود را زده است و در نتیجه اسرائیل ضعیف تر شده است. این اولین باری است که اسراییل مستقیماً توسط ایران مورد حمله قرار گرفت و مانند حماس این تصور را به آن داد که علاقه ای به جنگ ندارد. همچنین این اولین باری است که بایدن به اسرائیل گفته است که پاسخی ندهد.
پس از چنین حملهای، تصاویر بصری بد به نظر میرسند: اسرائیل به دیگران برای دفاع از خود نیاز دارد و در انتخاب نحوه عکس العمل نیز آزاد نیست. این حمله اگر صورت گیرد باعث میشود که حامی اسراییل، ایالات متحده، گزینههای سیاسی دیگری را انتخاب کند.
همه این تصاویر در حال حاضر برای اسراییل بد به نظر می رسند.
***
[i] دیوید هرست یکی از بنیانگذاران و سردبیر میدل ایست آی(چشمان خاورمیانه) است. او مفسر و سخنران منطقه و تحلیلگر عربستان سعودی است. او نویسنده ارشد مسائل خارجی گاردین بود و در روسیه، اروپا و بلفاست خبرنگار بوده است. او ازاسکاتزمن، جایی که خبرنگار آموزش و پرورش بود، به گاردین پیوست. https://www.middleeasteye.net/users/david-hearst
نظرات بیان شده در این مقاله متعلق به نویسنده است و لزوماً منعکس کننده خط مشی سردبیری نشریه کار نیست.