هفت روز از اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری حکومت اسلامی در ایران گذشت. انتخاباتی که بس نگاهها بهخود متوجه کرد.
نام آقای مسعود پزشکیان که بهعنوان رئیس جمهور اعلام شد، بس نفسها که بیرون داده شد. و سپس شورای نگهبان حکومت درستی این انتخابات را تایید کرد. مانده است تایید رهبر حکومت. تایید خواهد کرد او هم این نتیجه را و حکومت باز رئیس جمهور خواهد داشت. موردی برای عدم تایید دیده نمیشود. آقای پزشکیان خود پستر این انتخابات گفت، گر رهبر حکومت نمیبود، نام او از صندوقهای رای بیرون نمیآمد. تاییدی بر سابقه؟ بر مهندسیهای انتخاباتی چند در گذشته؟
رقیب آقای پزشکیان، که بهگفته خود سالهاست دولتی موازی با دولت رسمی میراند؛ از همان آغاز به آقای پزشکیان چنگ و دندان نشان داد. او در میان جمعی از پیروانش با تکیه بر نقش خود، گفت، هر آنجا که او ببیند دولت تازه به کجراهه میرود، بهکمک دولت خواهد آمد تا بهراه راست هدایت شود.
نفس چاق نکرده بود آقای پزشکیان که در دفتر شرکت هواپیمایی توسط نیروهای انتظامی بسته شد. گویا عدم رعایت حجاب کارکنان زن این دفتر دلیل این کنش نیروهای انتظامی بود. مساله مهمی نبود! آقای وزیر کشور دولت گفت. فردا باز خواهد شد دفتر. افزود آقای وزیر.
باری؛ انتخابات در ایران ظاهرن با حاشیهی چندانی همراه نبود. در بیرون از ایران اما بس حاشیه داشت این انتخابات. مریدان شاهزاده رضا پهلوی و خانم مریم رجوی، یا که آقای مسعود رجوی؟؛ همان کردند که سالهاست بدان دلمشغولاند. بههر آن که در بیرون از ایران در انتخابات شرکت کرد، تاختند. بد گفتند و اینجا و آنجا به رایدهندگان دستدرازی هم کردند. همان که لباسشخصیها در ایران میکنند. از مریدان شاهزاده و مریم یا مسعود رجوی و لباسشخصیها همین برون میریزد که ریخت. و میشناسند همه. و اینجا و آنجا خبرنگاران آزاد تولیدات هنری – سینمایی خود را بهنمایش نهادند. و راستش کم هم بهبه و چهچه نشنیدند.
اما، پارهای از آزاردیدگان، نه مقابله بهمثل؛ که واکنش نشان دادند. از پارهای زین نیروهای فشار و سرکوب در بیرون از ایران عکس و فیلم گرفتند. و ناگهان این واکنش به قبای پارهای از منادیان آزادی خورد. جامه دراندند که وای آزادی و بر واکنشگران تاختند. بهشوخی میماند؟ از انتخابات بیرون آیم.
دور نمیشوم چندان اما. از آن شش تنی که شورای نگهبان حکومت اسلامی برای جایگاه نفردومی حکومت اسلامی در ایران، دارای صلاحیت دانست، یکی هم شهردار کنونی تهران بود.
برای برکناری او از جایگاه شهرداری تهران از آغاز سال جاری خورشیدی، کارزاری بهراه افتاده است. در آگاهی من نزدیک به یکسد و بیستهزار تهرانی این کارزار را امضا کردهاند. برای آقای شهردار این همه اما کشک است. او سه روز پیشتر گفت، محکمتر از پیشتر به صندلی چسبیده است. این کارزار درپی تصمیم آقای شهردار بهساخت مسجدی در پارک قیطریه بهراه افتاده است. آقای شهردار این گام مردمان تهران را غیرقانونی دانست. البت حامیان و مریدان آقای شهردار دست روی دست نگذاشتند. آستین برکشیدند و بهجمعآوری امضا در پشتیبانی از او بهراه افتادند. در چشمبههمزدنی یکسد و بیستهزار نفر بهپشتیبانی آقای شهردار بهگود ریختند.
ایرانیها، چه آنها که رای دادند و چه آنها که رای ندادند، سرگرم انتخابات و نتیجهی آن بودند و از جهان غافل که ناگهان ویگدور لیبرمن، عضو سابق کابینه ائتلافی دولت نتانیاهو گفت: “بدون شکست دادن ایران” بقای اسرائیل تضمین نمیشود. او گفت که اگر اسرائیل بتواند ایران را به شکست بکشاند، همه چیز درست خواهد شد و حتا گروگانها آزاد خواهند شد. باید ایران را از پای انداخت تا بشود حزبالئه و حماس را نابود کرد.
در هفتاد و پنجمین نشست سران کشورهای عضو ناتو در واشنگتن، حمله روسیه به اوکراین در دستور کار بود. سران کشورهای عضو ناتو در این نشست کمکهای کشورهای ایران، کره شمالی و چین به روسیه را نگرانکننده دانستند. ایران و چین این اتهام ناتو را بیپایه خواندند و کره شمالی بهاتهام واکنشی نشان نداد. رهبران ناتو در این نشست بهکشف تازهای رسیدند. چین بزرگترین تهدید است!
ناتو همچنان لای در را برای ورود اکراین بهگروه خود، نیمهباز نگهداشته است. ناتو میگوید، اکراین راه بازگشت ندارد و روزی، روزگاری در را کامل بر اکراین باز خواهد کرد. و جنگ روسیه و اکراین همچنان جانهای عزیزی را میگیرد. همچنان که در غزه. و اینجا یا آنجا. در دیدرس جهان.
اسرائیل باز به تمامی ساکنان شهر غزه فرمان داد که این شهر را ترک کنند. دومین دستور برای تخلیه بزرگترین شهر باریکه غزه همزمان با ازسرگیری مذاکرات آتشبس در دوحه صادر شد. همزمان اسرائیل به هرآنجا که بخواهد شلیک میکند. از هوا به زمین و یا از زمین به زمین. بیمارستان مراکز درمانی و یا آموزشی، به زبانی دیگر؛ جا، جای غزه، ساکنان غزه، هدفاند. و صاحبان قدرت را چه باک.
در انتخابات انگلیس محافظهکاران چنان شکستی خوردند که در تاریخ انتخابات انگلیس تنها یکبار پیشینه داشته است.
در فرانسه فراخوان حزبهای چپ، سندیکاهای کارگری و ورزشکاران، میدان را از راستها گرفت. خانم لوپن حسرت تشکیل دولت را از پدر بهارث دارد. و در امریکا آقای رئیس جمهور کنونی علیرغم بیماری و آن یک دیگر با همهی رسواییها افکار عمومی امریکا را بهخود مشغول میدارند. جنگ برای قدرت میان این دو، چشمهای آنان را بر آنچه بر غزه میگذرد، بسته است.
یا که خود چشم میبندند؟