از سپیده رشنو مینویسم. راوی روایتی نو از ایستادن. او را به زندان افکندند. شکنجهاش کردند. سعی کردند با نشان دادن سیمای شکنجه شدهاش در بدسیمای حکومتیشان، چهرهای شکست خورده از او نشان ما بدهند. نتوانستند.
سپیده رشنو (متولد ۲۹ مهر ۱۳۷۳) نویسنده و شاعر اهل لرستان است. او در تیر ۱۴۰۱ در پی انتشار فیلم درگیری با یک زن دیگر با موضوع حجاب، در اتوبوس، بازداشت شد و به همین خاطر دادگاهی شد. او در دادگاه، به جرم «فراهم آوردن موجبات فساد و فحشاء» با سه عنوان اتهامی دیگر «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «بیحجابی در معابر» به حبس تعلیقی محکوم شد. از او در طول بازداشتش، اعترافهای اجباری تلویزیونی پخش شد. برای او دو پرونده قضایی دیگر نیز تشکیل شد که مجموعاً به تحمل ۳ سال و ۱۱ ماه حبس و ۱۱ میلیون ۵۰۰ هزار تومان جزای نقدی محکوم شد.
پنجم مرداد سال جاری سپیده رشنو در پیامی ویدئویی از مجازاتش به دلیل مخالفت با حجاب اجباری انتقاد کرد و از «تک تک افراد» خواست «پای فردیت و زندگی شخصیشان بایستند.» سپیده رشنو یک روز پیش از آغاز مجازات سه سال و هفت ماه حبس در زندان اوین، تاکید کرد:
کاری نکردم که به خاطرش مجرم شناخته شوم، از شهر و خیابان حذف شوم، از تحصیل محروم شوم و حتی زندانی شوم. اما دست و پای شر آنقدر در زندگی ما فرو رفته که بدن و فردیت و زندگی ما جرم است.
او خواستار پایان یافتن هرچه زودتر «این شر» شد و خاطرنشان کرد که «در این شر همه ما مجرم هستیم و فقط به نوبت مجرم شناخته میشویم.»
شماری از خانوادههای دادخواه و زندانیان سیاسی از او حمایت کردند و انجمن قلم آمریکا هم حبس او را «ناعادلانه» خواند.
تا اینکه یک روز بعد برادر او از تعلیق این حکم تا ۱۳ مرداد خبر داد. سامان رشنو در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «اعاده دادرسی دوم ثبت شده و امیدواریم با تغییر عنوان اتهامی پروندهی دوم، حبس تعلیقی پرونده اول به اجرا در نیاید.»
سپیده رشنو در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۴۰۲ در اینستاگرام کتاب شعر منتشرشدهاش را معرفی کرد. این کتاب با عنوان «درخت نام اوست» توسط انتشارات سرزمین اهورایی در سال ۱۴۰۱ منتشر شد. انتشارات سرزمین اهورایی مهر ۱۴۰۲ در اینستاگرام اعلام کرد که کتاب به چاپ هشتم رسیده است.
نسیم خاکسار، نویسنده سرشناس در حمایت از سپیده رشنو متنی نوشته که میخوانید:
از سپیده رشنو مینویسم. راوی روایتی نو از ایستادن. او را به زندان افکندند. شکنجهاش کردند. سعی کردند با نشان دادن سیمای شکنجه شدهاش در بدسیمای حکومتیشان، چهرهای شکست خورده از او نشان ما بدهند. نتوانستند. کبودیهای زیر چشمان او کبودی تن تازیانه خورده تمام مردان و زنانی شد که به زندانبانها و آمران شکنجه نه گفتند.
سپیده تا پیش از درگیریاش با زنی از هواداران آتش به اختیارِ نظامِ جمهوری اسلامی نام و چهرهای نداشت. او در همان عملِ ساده اعتراضیاش، پرچمی از آگاهی و داد علیه جهل و بیداد برافراشت. در درگیری بین آن دو نفر، نظام جمهوری اسلامی با همه ارکانِ سرکوبش، مامورانِ تفتیش عقاید و بازداشت، دادستان و قاضیانش تمام قد در پشتیبانی از هوادار آتش به اختیار خود برخاست تا سپیده را که از حقوق ساده شهروندیاش، حق آزادی پوشش زنان، دفاع کرده بود به تسلیم وادارد.
روند بازداشت و شکنجه سپیده رشنو سند محکمی است در رسوایی سیاست و رفتار حکومتی که پرونده قتل مهسا امینی و بسیاری از زنان آزاده ایرانی را در جنبش زن زندگی آزادی به گردن دارد. سپیده از راهی که برگزیده بود قدمی پا پس نکشید. در وجود او آگاهی چون خورشیدی طلوع کرد تا ما هرجا که هستیم و از هر سو که به او مینگریم طلوع این آگاهی را در وجود او و کلمات او ببینیم.
حکومت ترس نمیتواند با دیوارهای زندان مانع تابندگی چهره او شود. همچنان که نتوانسته است صدای نرگس محمدی، سپیده قلیان و بسیار زنان شجاع وطن مان را در پس دیوارها خاموش کند.
سپیده روایتی تازه است از جِد و جهد زنان برای آزادی. قصه گویی که روایتی نو در دهان دارد. سپیده، روشنایی است. در هر طلوع انوار زمرد گونهاش را بر خاک وطن میتاباند تا روزی نو را نوید دهد. هرجا که هستیم به پشتیبانی از سپیده رشنو و دیگر زنان آزادیخواه وطنمان شریفه محمدی و پخشان عزیزی برخیزیم.