تولستوی نویسندهی سرشناس و ساده زیستی بود و تواناییاش در شخصیت پردازی بینظیر. او قادر بود با آشکارنماییاش، جهانی بینهایت گشوده را پیش چشم آورد. چندان گسترده که با تجربه ما از واقعیت، پهلو بزند…
۱۵۰سال از انتشارِ «آنا کارنینا»Anna Karenina شاهکار لئو تولستوی^ میگذرد. رمانی که داستان پوسیدگی یک سیستم را روایت میکند و ویرانیای که در قلب یک جامعه رخ میدهد. جامعهای اسیر سنت و نابرابریها، با شرایطی که میتواند مدتها به همین صورت ادامه دهد گرچه کُند؛ مدرنیته در شُرُف کنار زدن آن است…
تولستوی در ادبیات، به دنبال راهی بود برای مقابله با این فروپاشی… او شروع به انتقاد از جامعه خویش کرد. اما نتوانست راهی برای فرار از فرهنگِ گمراه پیدا کند. اما با قدرتی مقاومت ناپذیر پرسشی را مطرح نمود…
شمار زیادی از علاقهمندان به ادبیات با سطر نخست این شاهکار مشهور و اندوهآور «تولستوی» آشنایند. آنجا که نگاشته بود:«خانوادههای خوشبخت همه مثل هماند؛ اما خانوادههای بدبخت هر کدام بدبختیِ خاص خویش را دارند…»
تولستوی زندگی و خُلق و خوی «آنا» قهرمان رمان خود را با نشانههای جامعهای خلق کرد که نمیتواند دوام بیاورد و گواه مدعای او این که کمتر از نیم قرن بعد از نگاشتن «آنا کارنینا»، آن بخش از جامعه که در این شاهکارش به تصویر کشیدهبود؛ به طور کلی ناپدید گردید…
«فئودور داستایفسکی^^» کتاب «آنا کارنینا» را «یک اثر هنری بینقص» خواند و «ولادیمیر ناباکوف^^^» نیز به تحسین از «جادوی بینقص سبک نگارش تولستوی» پرداخت.
از دیگر جاذبههای داستان، آنکه هر انسانی ممکن است در زندگی هر قدر اندک یا گسترده با شخصیتهای بیشمار و بسیار گوناگونِ رمان همگونیهایی داشته باشد…آناکارنینا تجربه زندگی ست… زندگی روستایی که دیگر مولد نیست…، شهری راکد بدون کسب و کار، گسترش دلالی، هیاهو و خشم و داد مردم، رنجها و تفکرات عمیق روزمره انسانها و مبارزات و سفرها برای غلبه بر این تلاطمات درونی و بیرونی… همهی اینها در کنار شخصیتهایی که با آنها چرخه زندگی، هرچند معیوب میچرخد. وکیفیتی عجیب و غریب را مینمایاند. داستان «آنا کارنینا» همانند داستان رودیست شفاف و زلال که به آرامی جریان دارد و میتوان زخمها و رنجها را دید و خود را در آن شُست…
پایان رمان و سرنوشت«آنا کارنینا»؛ گویا پایان عمر یک جامعه کهنه و تباه شده است… ویلیام فاکنر^^^^ رماننویس آمریکایی و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات گفته بود: «رمان آناکارنینا بهترین رمانیست که تاکنون در رابطه با یک جامعه در حال غلیان نوشته شده…»
پینوشتها:
^.لیِو نیکلایِویچ تولستوی( ۹ سپتامبر ۱۸۲۸_۲۰ نوامبر ۱۹۱۰) فیلسوف و نویسنده روس. از بزرگترین رماننویسان جهان. تولستوی بارها نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات و جایزه صلح نوبل شد، اماهرگز به آنها دست نیافت! با این وجود، دو شاهکارش، «جنگ و صلح» و «آنا کارنینا» همواره از بهترین رمانهای جهاناند…او از نویسندگان بسیار محبوب کشورش بود، زمانی که در سال ۱۹۱۰ درگذشت؛ دانشجویان به یاد او راهپیماییهایی برگزار کردند و جمعی از کارگران به پاس احترام به او، دست به اعتصاب زدند.
^^.فیودور میخایلوویچ داستایفسکی زادهٔ ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱، درگذشتهٔ ۹ فوریهٔ ۱۸۸۱. بسیاری او را بزرگترین نویسنده روانشناختی جهان به حساب میآورند. سوررئالیستها، مانیفست خود را بر اساس نوشتههای داستایفسکی ارائه کردهاند…
^^^.ولادیمیر ولادیمیرویچ نابوکوف زاده ۲۲ آوریل۱۸۹۹، درگذشته ۲ ژوئیه ۱۹۷۷نویسندهٔ رمان وداستان کوتاه…
^^^^.ویلیام کاتبرت فاکنر زاده ۱۸۹۷، درگذشتهٔ ۱۹۶۲رماننویس و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات…
۱۰شهریور ۱۴۰۳ پهلوان