پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۴ - ۱۸:۱۱

پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۴ - ۱۸:۱۱

به یاد فواد شمس
فواد از تنگ‌نظری‌ها و انحصارطلبی‌های حاکمیت کم آسیب ندید، اما هرگز این فشارها نتوانستند در باور عدالت‌خواهانه و میهن‌دوستانه‌اش خللی وارد کنند. عشق به میهن و باور به اندیشهٔ رهایی‌بخش...
۲۲ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مرتضی صادقی
نویسنده: مرتضی صادقی
پدیدۀ زهران ممدانی؟
حزب دموکرات از جنبش اشغال وال‌استریت به بعد، از اوباما به این سو ، برای پیروزی درانتخابات به اشکال مختلف از ائتلاف با جنبش‌های اجتماعی و برخی شعارهای چپ بهره...
۲۲ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: تقی روزبه
نویسنده: تقی روزبه
نسل‌کشی در سودان و سکوت سلطه‌گران
شهر فاشر (در سودان) نمادِ رهاشدگی بشر در عصر مجازی‌ست. عصری که درآن شهری در آتش می‌سوزد و مردمی سلاخی می‌شوند و جهانی که صرفاً نظاره‌گر است، انگشت ِ شصت...
۲۲ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
مرگ در سایۀ جنگ و اعدام
اگر امروز سخن از «تحول بنیادین» می‌گوییم، مقصود انقلابی خونین و سرنگونی کور نیست؛ بلکه دگرگونی‌ای است که از آگاهی، همبستگی و سازمان‌یابی نیروهای اجتماعی برخیزد.
۲۲ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: علی جنوبی
نویسنده: علی جنوبی
مكران؛ از كولبری زنان برای آب تا دلبری برای پايتخت!
محمد بلوچ‌زهي: چند وقت پیش، در یکی از گزارش‌های مربوط به کول‌بری آب که پزشکان و کارشناسان مربوطه پیامدها و عوارض جدی چنین پدیده‌ای را بررسی کرده بودند، آسیب‌های مفصلی...
۲۱ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: محمد بلوچ‌زهي
نویسنده: محمد بلوچ‌زهي
«جوانِ پارک بهجت‌آباد» و دشواری زیستن در زمانه دیکتاتوری
فواد شمس از همان میانۀ دهه ۸۰ عزمش را جزم کرد برای زندگی بجنگد. عاشق دانشگاه بود و کوشید به هر بهایی که لازم است بازگشتش به دانشگاه را تضمین...
۲۱ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: علی رسولی
نویسنده: علی رسولی
«از صدای سخن عشق ندیدم خوش‌تر»
سعید فراروی، آن‌چنان که در زیر لوگوی انجمن سخن لندن نوشته بود، صدای سخن عشق را از هر سخنی خوش‌تر می‌داشت و تا پایان راه، با عشق به انسان و...
۲۱ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: دبیرخانۀ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: دبیرخانۀ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

زیستن در دنیای متن!

ما زمانی  با یک متن ارتباط برقرار می‌کنیم که حداقل پرسش مشترکی بین ما وجود داشته باشد. ما در جامعۀ خودمان با ستم و ظلم مواجه‌ایم، در نتیجه، از خواندن داستان سیاوش لذت می‌بریم، داستان جوردانو برونو، ستارخان، مصدق، اسپارتاکوس و ابوذر را هم می‌خوانیم و لذت می بریم

انسان با هر متنی می‌تواند سه نوع ارتباط برقرار کند:

۱-ارتباط هم‌دلی و هم‌خانگی یعنی انگار هم‌خانه و هم‌خانوادۀ دنیای متن هستیم. مثلا شما بعضی مقالات را که می‌خوانید اساساً  گاردی مقابلش ندارید کتابی را که می‌خوانید یا واقعه‌ای را که می‌بینید دقیقاً دوستانه و صمیمانه و هم‌دلانه با آن مواجه می‌شوید. این موقعی است که افق‌های بسیار مشترکی بین شما و متن و دنیای آن وجود داشته باشد.

۲-ارتباط همسایگی: یک موقع است که ما همسایۀ یک متن هستیم یعنی همه‌اش را نمی‌پذیریم. بعضی حرف‌هایش را می‌پذیریم و برخی دیگر را نمی‌پذیریم. مثلاً قبل از انقلاب بچه‌های مذهبی که مارکسیسم را می‌خواندند از اول با آن گارد داشتند ولی مثلاً به کتاب‌های گلزاده غفوری، حبیب‌الله پیمان یا شریعتی از  همان ابتدا صمیمانه نگاه می‌کردند و با دید پیدا کردن اشکال‌‌ها و تناقضات، این‌گونه کتاب‌ها را نمی‌خواندند.  با برخی متون هم نسبت همسایگی داشتند مثل کتاب‌های بنی‌صدر و … .

همین حالا هم هر کسی به یک جایگاهی نگاه می‌کند، هر کسی «امامی» دارد. شاید این کلمه امروز دل‌چسب نباشد ولی هر کسی به یک سویی نگاه می‌کند. اگر آن متن در آن سمت‌وسو باشد، هم‌دلانه خوانده می‌شود. مثلاً ممکن است وقتی شما برنامه‌های اعلام شده از ائتلاف‌های برخی نویسندگان با روشنفکران دینی برای موضوع خاصی را بخوانید، تا آنجا که در مورد آزادی‌ها یا جدایی دین و دولت است با آن ارتباط هم‌دلانه داشته باشید اما وقتی صحبت  از سرمایه‌داری می‌‌کند ممکن است دیگر آن ارتباط قبلی را نداشته باشید و بگویید این دیگر چیست این وسط آورده‌اند! اینجا دیگر ارتباط هم‌دلانه برقرار نمی‌شود. ولی آن‌که  خودش همان‌طور فکر می‌کند، همان قسمت متن را هم هم‌دلانه می‌خواند. به عنوان مثال، نشریه‌ای را هم‌دلانه می‌خوانیم و دیگری را چالش‌گرانه؛ که نوع سوم برخورد است.

۳-برخورد و چالش‌گری و به تعبیری نقادی منفی. در این نوع ارتباط ما افق‌های‌مان معارض متن است. شما وقتی مطلبی در دفاع از مثلا نظارت استصوابی و یا حجاب اجباری و … می‌خوانید از ابتدا با آن مسئله دارید و با جمله به جملۀ آن و با ذهن و وجودتان چالش می‌کنید.

پس ما سه نوع ارتباط با متن می‌توانیم برقرار کنیم: ۱-هم‌دلی و هم‌خانگی که به تعبیری آن متن را “استماع” می کنیم یعنی سراپا گوش می‌دهیم؛ گویی می‌خواهیم متن را سربکشیم و عطش ارتباط با متن را داریم. ۲-همسایگی، اگر در نوع اول افق‌های مشترکی داشتیم در نوع دوم افق‌های‌مان با هم، هم‌پوشانی دارند و بخشی از افق‌های‌مان با افق‌های متن هم‌خوانی دارد. ۳-برخورد و چالش‌گرانه و به تعبیری نقادانۀ منفی با متن داریم.

از یک زاویۀ دیگر ارتباط با متن یا با رویکردی خنثی و انفعالی و یا با رویکردی فعال است. مثلا شما می‌خواهید درسی را بخوانید و امتحان بدهید. یعنی نه از درس خوشتان می‌آید و نه گاردی دارید و نه شیفته‌اش هستید. این یک ارتباط خنثی است. مانند کسی که دغدغه‌اش فقط دغدغۀ فلسفی است و از روی کنجکاوی دارد متنی را می‌خواند. او فقط می‌خواهد مسئله را بفهمد و در ذهن خود قدری جلوتر برود و قاره‌های جدیدی را در عالم ذهن کشف کند. در اینجا ما بدون ارتباط حسی مثبت یا منفی، فقط می‌خواهیم متن را بفهمیم، اما گاهی اوقات رویکرد فعال داریم یعنی برخوردمان کنش‌گرانه است البته ممکن است پذیرشی یا انتقادی باشد.

هر سه نوع ارتباطی که مطرح شد را می‌توان به تعبیری کنش‌گرانه خواند. یعنی شما که در حال گفت‌وگو با متن هستید ممکن است آن را هم‌دلانه بخوانید و همۀ متن را قبول داشته باشید یا همۀ حرف‌هایش برای‌تان قابل قبول نباشد و از اول با آن مسئله داشته باشید یا بخشی را قبول کنید و بخشی دیگر را نپذیرید، ولی با دید دوربین خنثی که فقط فیلم‌برداری می‌کند و برایش مهم نیست که چه اتفاقی می‌افتد، با متن مواجه نمی‌شوید. برای دوربین مهم نیست این تیم گل می‌زند یا آن تیم؛ دوربین خنثی است. پس گاهی برخوردمان با متن یک برخورد خنثی است و گاهی کنش‌گرانه؛ حالا یا مثبت یا منفی.

نکتۀ دیگری که در همین مقولۀ ارتباط با متن وجود دارد، ارتباط انفرادی و ارتباط غیر انفرادی با متن است. ما گاهی اوقات رویکردی انفرادی با یک متن داریم. مثل اینکه کتابی را گوشۀ خانه‌مان می‌خوانیم. یک رویکرد من و متن داریم. گویی که اصلا نمی‌خواهیم این بحث را با دیگران مطرح کنیم. داریم داستانی را برای دل خودمان می‌خوانیم. اما گاهی رویکردمان نسبت به متن جمعی و غیر انفرادی است. مثلا  وقتی دارید یک متن دینی را می‌خوانید، می‌دانید که روی این متن دینی و برداشت از آن بعداً باید وارد چالش بشوید؛ بعضی نظرات را نقد کنید و بگویید برخی نظرات متولیان دینی درست نیستند. در این نوع رویکرد برخوردتان اساساً برخورد و رابطۀ خصوصی با متن نیست، رابطه‌ای است که بعداً وارد کنش اجتماعی با رابطۀ بین‌الاذهانی می‌شود. برداشت شما برداشتی خصوصی و شخصی از متن نیست که تنها در ذهن شما بماند، بلکه وارد گفت‌وگو می شوید.

مهم‌ترین نکته در رابطه با ارتباط‌گیری با متن این است که اصلا ما چگونه با یک متن ارتباط برقرار کنیم. مثلا الان می گویند کتاب‌های جماعت‌گرایان قدیمی شده است. این نظرها مال دورۀ استقرار بود. مال دورۀ تاسیس نیست و مربوط به دورۀ تاریخی خاصی بوده است. در عین حال ما می‌بینیم برخی متون مانند دفتر شعر مولوی که مربوط به چندصد سال پیش هستند، الان هم نیازمندانه خوانده می‌شوند و یا مواردی دیگر.

این ارتباط مستمر با متن چگونه اتفاق می‌افتد؟ چه دغدغه‌ای باعث می‌شود که ما بتوانیم پس از سالیان و سده‌ها باز هم با یک متن ارتباط برقرار کنیم. به نظر می‌رسد در اینجا دو پایۀ اساسی وجود دارد که باعث می‌شود متن‌ها مرتب بازخوانی شوند و ما بتوانیم با آن‌ها ارتباط برقرار کنیم. یکی همان “گفتارهای مشترک انسانی” و “نیارهای جاودانه” است که همیشه در انسان‌ها بوده‌اند. انسان‌ها به دنبال معنا در هستی، معنا و جاودانگی در زندگی و فرجام تاریخ بوده‌اند. نیازها، کنش‌ها و موقعیت‌هایی مانند زندگی، محبت، خشم، دوستی و خانواده و …عناصر ثابتی هستند که ربطی به انسان ماقبل و ماورا مدرن ندارد. متن‌ها هم در برخورد با همین مسائل ماندگار می‌شوند.

یک بخش هم “گفتارهای مشترک اجتماعی” است. همان‌گونه که انسان پرسش‌ها و نیازهای مشترکی دارد که گفتارهای مشترک و جاودانۀ انسان را می‌سازد، به همین شکل چون انسان در اجتماع زندگی می کند، اجتماع هم الزاماتی دارد که این الزامات هم جاودانه‌اند و هم نیاز به کنترل، انسجام و تطبیق دارند. این مسئله در همۀ جوامع وجود دارد. جامعه‌ای که همه با هم بجنگند، از هم فرو می‌پاشد. جوامع بالاخره نیاز به انسجام، قوام، تعادل و کنترلی دارند که اموری جاودانه‌اند. اگر در آن متون مسائلی باشند که به این امور هم جواب دهند یعنی جدا از نیازهای انسانی و جاودانه به نیازهای مستمر اجتماعی هم پاسخ بدهند، با  آن متون ارتباط برقرار می‌کنیم. یعنی زمانی  با یک متن ارتباط برقرار می کنیم که حداقل پرسش مشترکی بین ما وجود داشته باشد. ما در جامعۀ خودمان با ستم و ظلم مواجه‌ایم، در نتیجه، از خواندن داستان سیاوش لذت می‌بریم، داستان جوردانو برونو، ستارخان، مصدق، اسپارتاکوس و ابوذر را هم می‌خوانیم و لذت می بریم؛ یا این‌که چون ما با پرسش‌های جاودانۀ فلسفی مواجه‌ایم، این متون را می‌خوانیم و خوشمان می‌آید چون حداقل نیاز و پرسشی بین ما و متن مشترک است.

 

 

 

تاریخ انتشار : ۱۸ شهریور, ۱۴۰۳ ۱:۳۹ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

احضار و بازداشت کنشگران و کارشناسان مترقی، آزادی‌خواه، عدالت‌جو و میهن‌دوست کشورمان را به شدت محکوم می‌کنیم

احضار و بازداشت این روشنفکران هراس از گسترش و تعمیق نظرات عدالت‌خواهانۀ چپ و نیرویی میهن‌دوست، آزادی‌خواه و عدالت‌جو را نشان می‌دهد که به عنوان بخشی از جامعۀ مدنی ایران، روز به روز از مقبولیت بیشتری برخوردار می‌شوند.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

جامعهٔ مدنی ایران و دفاع از حقوق دگراندیشان

جامعۀ مدنی امروز ایران آگاه‌تر و هوشیارتر از آن است که در برابر چنین یورش‌هایی سکوت اختیار کند. موج بازداشت اندیشمندان چپ‌گرا طیف وسیعی از آزاداندیشان و میهن‌دوستان ایران با افکار و اندیشه‌های متفاوت را به واکنش واداشته است

مطالعه »

هیچ انقلابی از تلویزیون پخش نخواهد شد!

گودرز اقتداری: اکنون رییس جمهور ترامپ با حمایت اخلاقی که کمیته نروژی صلح نوبل به رهبر جدید اپوزیسیون ونزوئلا هدیه کرد، نیروی دریایی ایالات متحده را به دریای کارائیب گسیل داشته و حلقه محاصره نظامی حول تنها کشور نفت‌خیز منطقه را تنگ کرده است. در جهان یک قطبی قاره آمریکا نیروهای نظامی ایالات متحده بدنبال پا پس کشیدن اتحاد جماهیر شوروی از کوبا در ۱۹۶۳ هفت دهه است که رقیبی ندارند.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
WP Twitter Auto Publish Powered By : XYZScripts.com
آخرین مطالب

به یاد فواد شمس

پدیدۀ زهران ممدانی؟

نسل‌کشی در سودان و سکوت سلطه‌گران

مرگ در سایۀ جنگ و اعدام

مکران؛ از کولبری زنان برای آب تا دلبری برای پایتخت!

«جوانِ پارک بهجت‌آباد» و دشواری زیستن در زمانه دیکتاتوری