انتخابات در امریکا
دونالد ترامپ در رایگیری از مردم امریکا، با اختلاف زیادی بهعنوان رئیس جمهوری امریکا برگزیده شد. رقیب آقای ترامپ در این رایگیری یک زن بود. خانم کامالا هریس هم چون خانم کلینتون و هشتسال پیشتر، مردانهبودن جامعهیی امریکا را تجربه کرد. بهتلخی. آقای ترامپ سوار بر موج پیروزی در سخنانی گفت، “مجوز بیسابقه و نیرومندی را برای حکومت از مردم دریافت کرده است”.
همزمان دوستان آقای ترامپ در حزب جمهوریخواه، اکثریت مجلس سنا را پس از چهارسال تسلط دموکراتها دوباره بهدست آوردند.
اکثریت در مجلس سنا، به قدرت سیاسی آقای ترامپ میافزاید. این اکثریت راه را برای انتصاب آسان مقامهای ارشد مورد نظر ترامپ، از جمله وزیران و قوه قضاییه که مستلرم تایید سنا است، هموار میکند.
برای اینکه آیا جمهوریخواهان اکثریت خود در مجلس نمایندگان را حفظ میکنند یا نه، چندروزی را باید بهانتظار نشست. آقای ترامپ اما میگوید که حزبش در مجلس نمایندگان نیز پیروز خواهد شد.
شکست خانم کامالا هریس و حزب دموکرات را آقای برنی سندرز، سناتور مستقل؛ بهگونهای دیگر دیده است. آقای سندرز میگوید، “در حالی که افراد بسیار ثروتمند به طرز خارق العادهای خوب زندگی می کنند، ۶۰ درصد از آمریکاییها چک حقوق به چک حقوق زندگی میکنند. ما، در امریکا؛ بیش از هر زمان دیگری نابرابری درآمد و ثروت داریم. باورنکردنی است که دستمزدهای هفتگی واقعی و تورم محاسبه شده برای میانگین کارگران امریکاییی، کمتر از ۵۰ سال پیشتر است. باوجود پیشرفت در فناوری و بهرهوری، بسیاری از جوانان استاندارد زندگی بدتری نسبت به پدر و مادرهای خود خواهند داشت.
امریکا باوجود ثروت هنگفت، مراقبتهای درمانی، بهداشتی را به عنوان یک حق انسانی برای همه تضمین نمیکند. علیرغم مخالفت شدید اکثریت آمریکاییها، ما همچنان میلیاردها دلار برای جنگ همه جانبه دولت افراطی نتانیاهو علیه مردم فلسطین هزینه میکنیم. جنگی که به فاجعه انسانی وحشتناک ناشی از سوء تغذیه گسترده و گرسنگی دادن هزاران کودک منجر شده است.
آیا رهبران حزب دموکرات درد و بیگانگی سیاسی را که ده ها میلیون آمریکایی تجربه می کنند، درک خواهند کرد؟ آیا آنها ایده ای دارند که چگونه م توانیم با الیگارشی قدرتمندی که این همه قدرت اقتصادی و سیاسی دارد مقابله کنیم؟”.
نهگمان کس بیشتر از نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل؛ از رئیس جمهور امریکا شدن ترامپ خوشحال شده باشد. نتانیاهو دست بازاش را در نسلکشی بازتر میبیند.و در ایران، گرچه، تقریبن؛ همهی حکومتیان ازین گفتهاند که این یا آن شخص رئیس جمهور امریکا تاثیری برا سیاستهای جمهوری اسلامی نخواهد داشت، اما؛ اینجا و آن آقای پزشکیان پند و اندرز میگیرد که این کند و آن نه و آن کند و این نه.
– جنگ غزه و گزارش به داماد ترامپ
گویا آقای نتانیاهو، دولت اسرائیل، به انتخاب آقای ترامپ به ریاست جمهور امریکا مطمئن بودهاند.
به گفته دو مقام اسرائیلی در گفتوگو با نیویورک تایمز، مقامهای اسرائیلی چندین ماه است که جرد کوشنر، داماد دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب و مشاور پیشین او در امور “خاورمیانه” (باختر آسیا) را در جریان جنگ غزه میگذارند.
به گفته این مقامها، که نخواستند نامشان فاش شود، دیوید فریدمن، که در دوره پیشین ریاست جمهوری ترامپ در اسرائیل خدمت میکرد، نیز در جریان جنگ قرار میگرفت.
قطر و حماس
بر اساس گزارشها، درپی فرمان امریکا، قطر از اعضای برجسته حماس خواسته است تا این کشور را ترک کنند. قطر از سال ۲۰۱۲ میزبان دفتر سیاسی حماس در دوحه، پایتخت خود بوده است. این میزبانی بهدرخواست امریکا بود. امریکا میخواسته است امکان ارتباط با حماس را داشته باشد و اکنون این نیاز را نمیبیند. ایالات متحده بهدلیل نقش حماس در گروگانگیری و اعدام آمریکاییها و جنگ غزه، خواستار اتخاذ این تصمیم، از سوی قطر، شده است.
قطر پستر البت گفت، نیاز اگر باشد و همهی سوهای درگیر بخواهند، قطر نقش خود را بهعنوان میانجی پیمیگیرد.
نشست باکو
فردا، دوشنبه، کنفرانس تغییرات آب و هوایی سازمان ملل متحد COP29 در باکو، آذربایجان آغاز میشود.
با توجه به تأثیرات آب و هوایی که هزینه های انسانی و اقتصادی فزایندهای را به همهی کشورها تحمیل میکند، هر COP یک دستور کار حیاتی است که باید پیشرفت به همراه داشته باشد و COP29 نیز از این قاعده مستثنا نیست. دستآوردی بلندپروازانه در باکو حیاتی است.
تا زمانی که همه کشورها نتوانند انتشار گازهای گلخانهای را کاهش دهند و انعطاف پذیری بیشتری را از خود در این ارتباط نشان دهند، هیچ اقتصادی – از جمله گروه ۲۰ – از گرمایش بدون کنترل جهان، جان سالم به در نخواهد برد و هیچ خانواری از تأثیرات شدید آن در امان نخواهد ماند.
در نشستهای اینچنینی و در این سطح، در سطح روسای دولتها، متخصصینی در ارتباط با دستور نشست، نمایندهی ارشد یک کشور را همراهی میکنند. و؛ هیچ کجای جهان رئیسان دولتها بر همهی امور تسلط ندارند. ریاست دولت یک جایگاه سیاسیست.
باری؛ “دلسوزان” حکومت اسلامی چندیست که نگران “بیتجربگی” آقای پزشکیان شدهاند و به همین “دلیل” آقای پزشکیان را از حضور در چنین نشستهایی برحذر میدارند. انزوا و تمکین آقای پزشکیان را اینان آرزوست.
ماندهام کنجکاو، آقای پزشکیان چه خواهد کرد.
پزشکیان
آقای پزشکیان نقش خود را جدی گرفته است. روز سهشنبه با پارهای از جامعهشناسان دیدار داشت و روز جمعه با رهبران جبهه اصلاحات. از دیدار آقای پزشکیان با جامعهشناسان گزارشی، از زبان یکی از جامعهشناسان شرکتکننده در نشست؛ در کار داشتیم.
آقای جواد امام سخنگوی جبهه اصلاحات در گفتوگویی با کانال رسمی تگرام این جبهه گزارشی ازین دیدار داشته است.
گزارش شامل نکاتی درباره چالشها و پیشنهادات مطرحشده به رئیسجمهور در زمینههای مختلف نظیر سیاست داخلی و خارجی، انتخاب مدیران و استانداران، وضعیت آموزش و پرورش، و تحولات منطقهای است. برخی نکات مهم شامل:
– تأکید بر لزوم افزایش مشارکت مردمی و جذب آرای ۵۱ درصدی که در انتخابات قبلی شرکت نکردند.
– بزرگترین رقیب دولت، عدم اعتماد مردم به انتخابات معرفی شد و برشماری کوششهای جبهه برای تشویق مشارکت مردم، علیرغم وجود جریانهای تحریمکننده انتخابات.
– انتقاداتی از جانب جبهه به ترکیب غیرهماهنگ کابینه و انتخاب برخی افراد با گرایش اصلاحطلبی که کنار گذاشته شدهاند.
– اشاره به تأثیرات منفی تحولات منطقهای و انتخاب دونالد ترامپ، همراه با تأکید بر لزوم مذاکره محدود و کنترلشده با آمریکا برای کاهش تحریمها و بهبود وضعیت کشور.
– پیشنهاد استفاده از دو سند جامع تهیهشده زیر نظر آقای خاتمی برای بهبود برنامههای آموزشی کشور.
فوتبال در آمستردام
باز خبرگزاریها در پیروی از دولتیان اروپایی چشم و گوش مرا پرکردند که هواداران تیم فوتبال مکابی تلآویو را در آمستردام کتک زدند و دولتیان اروپایی یکی پس از دیگری با نتانیاهو بیعت کردند. همان که پس از هفت اکتبر کردند.
من سهبار در ورزشگاهها، در ایران؛ کم مانده بود که، خوشبین باشم امروز؛ سر از بیمارستان درآورم.
یکبار خوانندهی “دختر آبادانی”، یکبار هفت، هشت، ده وزنهبردار و کشتیگیرانی که یک سکو یالاتر از من نشسته بودند و یکبار هم آن سرهنگ رئیس انتظامات ورزشگاه، ناجیام شدند.
من همچنان بازی و بهویژه بازی فوتبال را دوست دارم. بهورزشگاه نمیروم اما. پای تلهویزیون بهتماشای بازی مینشینم. و اما، هر از چند، میخوانم از بهجان هم افتادن تماشاگران، هواداران ورزش را. میبینم هم.
بازی فوتبالی بود میان آژاکس امستردام و مکابی تلآویو در امستردام. و تماشاگران، هوادارانی که شاخ به شاخ شدند. و سرخط خبرها شد این درگیریها. در رقابت با یکدیگر، رسانهها، رسمی؛ چنان نوشتند و گفتند که گویی یکسوی این درگیری، باز؛ مظلوم واقع شده است. و دولتیان اروپایی، باز؛ بهپشتیبانی از مظلومان بر صحنه آمدند و سخن راندند.
آنچه، اما؛ در گزارشها، بس کمرنگ؛ آمد و دولتیان اروپایی نخواستند ببینند، این بود که نه هلندیها بل هواداران تیم مکابی، از پیش بازی؛ بههلندیها، عربتباران هلندی، اعلام جنگ کرده بودند.
تماشاگران تیم فوتبال «مکابی تلآویو» در آمستردام پیش از شروع بازی یک راننده تاکسی را کتک زدند، پرچمهای فلسطین را بهآتش کشاندند و شعارها را سردادند:
“در غزه مدرسهای نیست، چون دیگر کودکی نمانده”، ” باشد که ارتش پیروز شود تا عربها را نابود کند”.
روشن است، بهگاهی که دولتهای امریکا و اروپایی نهتنها چشم به نسلکشی در غزه بستهاند بل با همهی توان از نتانیاهو و ارتش آدمکش و ویرانگر اسرائیل پشتیبانی میکنند، هواداران اسرائیلی فوتبال هم گستاخ و پررو میشوند، چنان که در آمستردام، پیشتر از بازی فوتبال، دیده شد. این گستاخی و پررویی را دولتمردان و دولتزنان اروپایی نمیخواهند ببینند.