علیرغم همه اقدامات جنگ طلبانه ای که اسرائیل پس از بی اعتبار قلمداد کردن قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل و جنایات گسترده ای که علیه مردم لبنان بخصوص شیعیان آن کشور سازمان داد ، نتوانست به اهداف ازپیش اعلام شده اش مبنی بر نابود کردن کامل قدرت نظامی حزب الله ، خلع سلاح این ارتش قدرتمند جبهه مقاومت و تاراندن آن از جنوب لبنان دست یابد . طی همین مدت نه تنها ارتش اسرائیل متحمل خسارات کم سابقه جانی و نظامی شد، بلکه آوارگی اشغالگران شهرک های یهودی نشین تشدید گردید، حملات موشکی حزب الله به بزرگترین شهرهای اسرائیل از جمله حیفا و تل آویو نشان داد که اگرچه حزب الئه در اثر این جنگ متحمل خسارات جدی بخصوص در ازدست دادن بخشی از بهترین کادرها و نیروهایش شد اما همچنان قدرتمند است . اسرائیل با پذیرش آتش بس و قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل عملآ به موضع قبل از جنگ بازگشت و هیچکدام از اهدافش متحقق نشد و مطابق این قرارداد آتش بس تا ۶۰ روز دیگر ارتش اسرائیل باید از لبنان خارج گردد.
با خنثی شدن این پروژه رژیم صهیونیستی اسرائیل و نتانیاهو برای مشتعل نگاهداشتن جنگ تا ریاست جمهوری ترامپ و کشاندن امریکا به درگیری نظامی مستقیم، اینبار بدنبال آتش افروزی جدید در جائیست که بزعمش از استعداد بیشتری برای پیگیری این استراتژی برخورداراست ، همان کاری که دولت بایدن در آخرین هفته های اقامتش در کاخ سفید به اتفاق دولت های انگلیس و فرانسه درحال پیش بردنش در ارتباط با اکراین هستند .
پروژه جدید با کمک دولت ترکیه در سوریه کلید خورد ، ترکیه کشوری با بیش از ۵۰۰ میلیارد بدهی به بانک جهانی ، صندوق بین المللی پول و ….همکار مناسبی برای انجام این توطئه در خاورمیانه است، همان طرح مشابه ای که دولت السیسی در مصر از پذیرش آن خودداری کرده بود . نتانیاهو به مصر پیشنهاد کرده بود که در صورت پذیرفتن آواره گان فلسطینی مستقر در عزه و استقرار آنها در صحرای سینای مصر از یک بخشودگی ۹۰ میلیارد دلاری از سوی بانک جهانی برخوردار خواهد شد ، که السیسی این پیشنهاد را رد کرد .
دولت ترکیه تحت رهبری رجب طیب اردوغان که در همکاری با دولت آذربایجان اصلی ترین تآمین کننده گان انرژی برای ماشین جنگی اسرائیل است، نه تنها به اهداف توسعه طلبانه تاریخی خود چشم دوخته بلکه قطعآ از سوی اسرائیل در مورد بدهی هایش وعده های چرب و نرمی دریافت کرده است .
اهداف و محرک ها به وضوح روشن هستند ، هدف قراردادن ترامپ در مقابل عمل انجام شده و درگیری مستقیم بین ایران و امریکاست ، سفر یک هیئت بلندپایه دیپلماتیک تل آویو به روسیه که فقط میتوانست به منظور مجاب کردن روسیه به عدم ممانعت از انجام این توطئه صورت گرفته باشد، خوشبختانه با شکست مواجه شد و جنگنده های روسیه همراه با نیروهای هوائی سوریه از روز دوم حملات شورشیان سلفی و بنیادگرا به همراه ” ارتش آزاد سوریه” به شهرهای حلب و ادلب، مواضع انها را بشدت بمباران کردند و هم اکنون نیز از هوا و زمین همراه با رزمنده گان ایرانی و عراقی در حال در هم کوفتن این توطئه هستند ، جنگ در همه جبهه ها جاریست ، هدف اصلی این توطئه سرزمین ما است. شکست اسرائیل اینبار نیز چون لبنان باید در سوریه تکرار شود و این امر در درجه اول مستلزم همکاری نظامی گسترده بین ایران ، روسیه و سایر نیروهای جبهه مقاومت در منطقه است.
علاوه براین در عین حال بکارگیری تمهیدات گسترده امنیتی -نظامی در کشور از جمله در استان سیستان و بلوچستان ضروریست و بخصوص دیگر قابل پذیرش نیست که همچنان رنجبران، زحمتکشان و مرزنشینان و فرزندانشان پرداخت کننده هزینه های جانی و مالی این مبارزه سرنوشت ساز شوند، الیگارشی مالی اینکشور که طی چند دهه سیادت نئولیبرالیسم بر اقتصاد کشورمان و با استفاده از رانت و فساد به چپاول این سرزمین پرداخته اند باید به محاسبه کشیده شوند ، تجربه موفق روسیه در مقابله با الیگارشی مالی آنکشور پیش روی ماست! کاربست یک سلسله از تمهیدات و در رآس آن آمادگی برای کنارنهادن تابوهای دست وپاگیر در ارتباط با داشتن تسلیحات غیرمتعارف ، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است .
مقالات منتشر شده در ستون «نظرات شما» تنها دیدگاه نویسنده مطلب است و به هیچ وجه انعکاس دهنده نظرات سازمان فداییان خلق ایران(اکثریت) و یا نشریه کار نیست!
1 Comment
بشار اسد،مهره ی پنهان و مجریِ مرموزِ سیاستهای اسراییل ست،ترور نیروهای امنیتی و نظامی ایران و باصطلاح جبهه ی مقاومت،مستقیماً با گرادهیِ این خائن صورت پذیرفته ست،درست مثل حسن نصرالله که به باور ما،عین اسد همدست و مجری طرح و برنامه های صهیونی بوده،و قویاً مرگش مشکوک،و بنظر ما،در تل آویو به خوشگذرانی مشغول ست.زمان آموزگار بزرگی ست،و این حقیقت بزرگ،روزی افشاء خواهد شد.