قتل یک دانشجو و اعتراضات دانشجویی
در شرایط انباشت بحران ها و تراکم نارضایتیها، هر رویدادی نظیر این حادثه که در شرایط عادی ممکن است چندان اعتراضی را برنیانگیزد، چه بسا بتواند تبدیل به جرقهای برای گسترش حریق اعتراضات در محیط های دانشگاهی یا حتی فضای عمومی گردد. چنان که زمانی رخدادقتل مهسا امینی در ابعادی بزرگتر و سراسری چنان شد و از قضا نقش جنبش دانشجویی در گسترش آن برجسته بود. اما باسرکوب های شدید حاکمیت، جنبش دانشجویی نیز همراه جنبش عمومی دستخوش افت گردید و رژیم به خیال خود درکنارحفظ اهرم سرکوب، برآن شد که پس از مرگ رئیسی با برکشیدن پزشکیان و القاء امیدهای کاذب بهاصطلاح آتش زیر خاکستر را خاموش کند. اما با گذشت چندماهی و روشن شدن سراب پزشکیان و وعدهایش، و تشدید و تعمیق همه جانبۀ بحران و مولفههای گوناگون و فراگیری سیاسی و اقتصادی آن، و زایل شدن تدریجی آن خوش خیالیهای اولیه، اینک مدتی است مجددا شاهد اشباع جامعه از نارضایتی و خشم گسترده عمومی هستیم.
همراه با چنین روندی و در بستر آن است که قتل دردناک یک دانشجو بهدست چندنفر به گفتۀ مسئولان و رسانهها، زورگیر شاهد بروز مجدد اعتراضات دانشجویی در کوی دانشگاه و نیز برخی دانشکدهها و دانشگاهها هستیم که رژیم را مقصر و مسبب اصلی آن میدانند. هم به لحاظ آن که مقامات دانشگاه و حراست و نیروهای انتظامی به دلیل کوتاهی و ناتوانی و عمل نکردن به وظیفه ذاتی خود در حفاظت از امنیت جامعه و مشخصاً کوی و محیطهای دانشگاهی، و هم حتی بهدلیل آن که به یمن فساد و ناکارآمدی سیستم، شاهد اشاعۀ زورگیری و کیفقابی و نظایر آن در سطح جامعه هستیم که خود محصول گسترش فقر و بیکاری و تباهی در میان جوانان است. بهخصوص مداخله و به میان آمدن نقش حراستیها و لباس شخصیها در این گونه رویدادها، مقامات دانشگاهی و غیردانشگاهی را سخت نگران تبدیل این خشم و نارضایتی از یک مسئلۀ مشخص به امری فراگیری علیه حاکمیت کرده است و حتی شاهدیم که بعضا لباس شخصی ها را مقصر نارضایتی معرفی می کنند. در هرصورت وقوع این رویداد در بستر نارضایتی عمومی و انباشته شده جامعه و البته دانشجویان، دست اندرکاران رژیم را بهدستوپا انداخته و مقامات و مسؤلین دانشگاهی و نیروی حراست و انتظامی و حتی شخص رییس جمهور را وادارساخته است که باتوجه به تجربه نقش جنبش دانشجویی در گسترش جنبش های اعتراضی سراسری ، سریعا همه تلاش خود را برای خاموش کردن شعلههای آغازین بکارگیرند.
در همین رابطه است که وزیر علوم درباره تجمعات پیرامون قتل یکی از دانشجویان دانشگاه تهران میگوید: اصلاً این ماجرا، سیاسی نیست؛ بعضی از دانشجویان نگران پروندهسازیها بودند که ما هم گفتیم اجازه این کار را نمیدهیم / آقای رییسجمهور به شدت پشت قضیه ایستادهاند / مسئله ربطی به غیر از دانشگاه و خارج از آن ندارد / هیچ کس برای دانشگاه جز خود دانشگاه تصمیم نمیگیرد. پس از بازگشت به کشور، مستقیم به محل حادثه رفتم و عمیقاً تحت تأثیر قرار گرفتم. به خانواده این دانشجو تسلیت عرض میکنم.
وی در ادامه با بیان اینکه از ملت شریف ایران، دانشجویان و بطور کلی جامعه علمی و دانشگاهی کشور عذرخواهی میکنم و موضوع را بهطور جدی پیگیری خواهم کرد، گفت، بر اساس ابلاغ رییسجمهور، وزیر علوم، مسئول پیگیری این موضوع شده است.
وزیر علوم افزود، اقدامات فوری برای ارتقای امنیت انجام شده است. امروز دو کیوسک در نقاط آسیبپذیر دانشگاه نصب خواهد شد و دوربینهایی برای تأمین امنیت معابر دانشگاه تعبیه میشود. همچنین در روند رسیدگی قضایی به این پرونده ورود خواهم کرد. مجدداً تسلیت عرض میکنم و امیدوارم دیگر شاهد چنین حوادثی نباشیم.
وزیر علوم با نگرانی از گسترش اعتراضات معتقد است مسائل دانشگاه نباید به خارج از محیط دانشگاه کشیده شود. کسانی که خودسرانه ورود کنند و به بهانۀ احساس مسئولیت، نقشی ایفا کنند، قطعاً با برخورد قاطع مواجه خواهند شد و هیچ مماشاتی در این زمینه صورت نخواهد گرفت.
در پلیس آگاهی، تیم ویژهای برای پیگیری و دستگیری قاتلان تشکیل شده و بازپرس ویژه نیز به این پرونده رسیدگی میکند. مدیریت خوابگاه دانشگاه تهران نیز امروز استعفا داده است.
پزشکیان دستور بررسی قتل دانشجو را داده و اینکه از ورود نیروهای خودسر به دانشگاه تهران جلوگیری شود. نیروهای انتظامی از دستگیری افراد دخیل در این قتل اطلاع میدهند. قوه قضاییه نیز از رسیدگی سریع به این جنایت سخن میگوید. بههرحال همه برای خاموش کردن سریع این شعلهها به میدان آمدهاند.
و البته در حاشیه آن مقامات پلیس و امنیتی مثل همیشه، ادعای دست داشتن دشمنان و اغیار در میان دانشجویان را مطرح می کنند – ادعای وجود یک «منافق» میان دانشجویان کوی را- تا به تصور خود هم بهاصطلاح اصالت اعتراضات را شبههناک جلوه دهند و هم اگر سرکوب مستقیمی لازم شد دستاویز لازم را از قبل تدارک دیده باشند.
بههرحال بازار «تسلیت و پوزش خواهی و ابراز شرمندگی» از این قصور و رویداد و نیز وعده انجام اقدامات سریع برای تامین امنیت دانشجویان توسط مقامات دانشگاهی فعلا داغ است! بهخصوص که اعتراضات به کشته شدن امیرمحمد خالقی، درمیان دانشجوی دانشگاه تهران، همچنان ادامه دارد. شماری از دانشجویان معترض، شنبه ۲۷ بهمن مقابل کتابخانه مرکزی این دانشگاه تجمع کردند و دانشجویان دانشگاه تهران روز جمعه اقدام به برگزاری تجمع و «بستنشینی» روی زمین حیاط کوی دانشگاه تهران کردند.
نیروهای امنیتی و لباس شخصیها نیز دانشگاه تهران را محاصره کردند که در پی آن، چهار نفر از دانشجویان بازداشت شدند. گزارشها همچنین حاکی از حضور گسترده نیروهای حراست در پردیس مرکزی دانشگاه است.
خبرنامه دانشگاه امیرکبیر گزارش داد که با پافشاری دانشجویان دانشگاه تهران، هر چهار دانشجوی بازداشتی آزاد شدند.
بنا براین گزارشها، بینی یک دانشجوی معترض نیز از سوی ماموران امنیتی شکسته شده است.
چگونگی توازن نیرو؟
مجموعه تحولات فوق هم بیانگر پتانسیل نارضایتی گسترده در میان دانشجویان است و هم بیانگر نگرانی حاکمیت از گسترش جرقه اعتراضات در دانشگاه و نقش آن به مثابه یک چاشنی انفجاری در سطح جامعه انباشته از خشم و نارضایتی.
پاسخ قطعی به این پرسش را که آیا رژیم در لحظۀ کنونی قادر به کنترل و مدیریت این اعتراضات در محیطهای دانشگاهی خواهد بود یا نه را سیرتحولات روشن خواهد کرد. اما آنچه که روشن است، و نهایتاً رژیم را غافلگیرخواهد کرد همانا وجود پتانسیل اعتراضی در دانشجویان و نقش این جنبش در زدن جرقه اعتراضات عمومی در شرایطی که پتانسیل اعتراضی در جو جامعه نیز به سرعت رو به افزایش است. بهطورکلی به لحاظ وضعیت توازن نیرو، حاکمیت از نظر استراتژیک و تمامی مؤلفههای معطوف بهآن در حالت تدافعی قراردارد، اما به لحاظ تاکتیکی هنوز در وضعیت تعرضی است. بدیهی است که چنین معادلهای و چنین شکافی بهطورکلی شکننده و ناپایدار است و میتوان رژیم را درمجموع خود به حالت تدافعی راند. و لی در این میان پرسش و نکتۀ مهم آن است که بهویژه معترضان میدانی و پیشروان جامعه چگونه و با چه تاکتیکهایی میتوانند این رخداد مهم را متحقق سازند بهگونهای که رژیم را ناتوان از بهکارگیری خشونت برهنه کرده و فلج سازد.
تقی روزبه ۱۶.۰۲.۲۰۲۵