دوشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۸

دوشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۸

هوش مصنوعی و جنبش اتحادیه‌های کارگری
مشکل واقعی، این نیست که آیا ما انکارکنندگان یا حامیان تکنولوژی هستیم. مشکل ما تکنولوژی نیست. مشکل ما روابط اقتصادی‌ست که که در آن توسعه یافته و بهره برداری می‌شود....
۴ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: برگردان: آمادور نویدی
نویسنده: برگردان: آمادور نویدی
پایان تاریخ یا ذبح انسانیت!
آیا این عجیب نیست که سازمان های بین المللی و رهبران کشورها و گروه‌های حقوق بشری و رهبران سازمان های مدنی و روسای ادیان و اقوام با مشاهده این تصاویر...
۴ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: رضا فانی یزدی
نویسنده: رضا فانی یزدی
آیا وجدان بشریت هنوز در مقابل این نسل کشی بیدار است؟
با آتش‌بس امیدی برای پایان جنگ و برداشتن سایه سنگین آن از سر مادران، کودکان، پیران و جوانان فلسطینی به وجود آمده بود، اما این امید با نقشه شوم جنایتکاران...
۳ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
یادی از برادرم منصور
اما امروز بعد از گذشت آن سال‌های دور، دریافته‌ام که قضیه فقط‌ این‌ها نبود و نمی‌توانست باشد. چیزی درآن پستوی‌های وجود یا آن روح و جان سرکش بی آرام بود،...
۳ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: عباس خاکسار
نویسنده: عباس خاکسار
کولبری، خشونت، گلوله و مرگ؛ ۱۸٣ کولبر کشته و زخمی در سال ۱۴۰۳
با استناد به آمار ثبت شده در کولبرنیوز، در سال ۱۴۰۳، جمعا ١۸۳ کولبر در مناطق مرزی و مسیرهای بین جاده‌ای استان‌های آذربایجان غربی، کوردستان و کرمانشاه بر اثر عواملی...
۳ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: کولبرنیوز
نویسنده: کولبرنیوز
مقابله با تلفیق نسل کشی، پاکسازی قومی و آپارتاید، عاجلترین مسئله کنونی بشریت
اکنون برای هر ناظر جدی آشکار است که همه تحولات یک سال و نیم اخیر در غرب آسیا، چیزی نبوده است جز پیش درآمد تکمیل نسل کشی و پاکسازی قومی...
۲ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: سهراب مبشری
نویسنده: سهراب مبشری
فمینیسم و ناسیونالیسم؛ در میانه‌ی نزاع و همبستگی
خلق همبستگی همواره موضوعی پیچیده و منازعه‌آمیز بوده است، به‏‌ویژه وقتی بحث تفاوت‌های سیاسی، اقتصادی، اتنیکی و غیره مطرح باشد. آیا و چطور می‌توان عاملیت جمعی را به‏‌رغم اختلافات و...
۲ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: مناظره نوشین احمدی خراسانی و ستاره هاشمی
نویسنده: مناظره نوشین احمدی خراسانی و ستاره هاشمی
نسل کشی، پاکسازی قومی و آپارتاید

مقابله با تلفیق نسل کشی، پاکسازی قومی و آپارتاید، عاجلترین مسئله کنونی بشریت

اکنون برای هر ناظر جدی آشکار است که همه تحولات یک سال و نیم اخیر در غرب آسیا، چیزی نبوده است جز پیش درآمد تکمیل نسل کشی و پاکسازی قومی در فلسطین. نخست وزیر اسرائیل هم بارها و آخرین بار پس از ازسرگیری کشتار در غزه در آخرین روزهای سال ۱۴۰۳، اعلام کرده است آنچه در یک سال و نیم اخیر دیده ایم، تازه آغاز کار است. برای همه ناظران جدی، تردیدی وجود ندارد که باز گذاشتن دست دولت ...

اسرائیل، کشتار جمعی مردم غزه را از سر گرفته است. تنها در طول یکی دو روز، صدها غیرنظامی توسط نیروهای مسلح اسرائیل به قتل رسیده اند. در ماه های اخیر، کشتن فلسطینی ها و نابودی خانه ها و محله های عرب نشین در کرانه غربی رود اردن نیز بدون وقفه چندانی ادامه یافته است. دولت دونالد ترامپ، حمایت کامل خود را از کشتار مردم فلسطین اعلام و به ارسال سلاح به قیمت میلیاردها دلار به اسرائیل اقدام کرده است. به دستور ترامپ و با حضور نمایشی او در اتاق فرمان کشتار، نیروهای مسلح آمریکا غیرنظامیان را در یمن به قتل رسانده اند. تنها گناه یمنی ها این است که پس از قطع ارسال مواد غذایی و پزشکی به غزه، انصارالله یمن نسبت به این لگدمال کردن توافق آتش بس از سوی اسرائیل، واکنش نشان داده و اعلام کرده بود خواهد کوشید کشتی رانی به مقصد یا از مبدأ اسرائیل را مختل کند. دونالد ترامپ در شبکه اجتماعی خود نوشته است انصارالله را نابود خواهد کرد.

عین همین واژه نابودی را نخست وزیر و وزیر جنگ اسرائیل در جدیدترین سخنان خود در مورد حماس نیز به کار برده اند. ممکن است در مورد ترامپ، اعلام قصد نابودی انصارالله یمن، نمونه ای از گنده گویی های معمول او باشد. اما در مورد دولت اسرائیل، قصد نابودی حماس، نزدیک به یک سال و نیم است که به هر وسیله دنبال شده است. نابودی یک نیروی سیاسی که طبق برخی گزارشها در همین هفته های اخیر از اهالی غزه شمار زیادی عضو جدید گرفته است، معنای دیگری جز تلفیق نسل کشی و پاکسازی قومی در غزه ندارد. غزه باید از فلسطینی ها خالی شود تا حضور حماس در این باریکه پایان یابد. اسرائیلی ها در سخنانشان خطاب به جهان، این حقیقت غیرقابل انکار را مسکوت می گذارند. اما بین خود اسرائیلی ها، گفتمان پاکسازی قومی بسیار بی پرده است. دونالد ترامپ هم با طرح انتقال فلسطینی ها به کشورهای همسایه مانند مصر و اردن، در مورد طرفداری اش از پاکسازی قومی فلسطین اشغالی تردیدی باقی نگذاشته است. از غزه شروع کرده اند، اما هدف مهمتر، کرانه غربی رود اردن است. بسیاری از مقامات بالای دولت ترامپ، از کرانه غربی رود اردن با ترجمه انگلیسی نام عبری یهودا و شومرون یعنی جودئا و ساماریا یاد می کنند، یعنی این منطقه را متعلق به اسرائیل می دانند. تردیدی نیست اگر طراحان پاکسازی قومی غزه موفق شوند، بلافاصله همین طرح را در کرانه غربی رود اردن نیز اجرا خواهند کرد.

اکنون برای هر ناظر جدی آشکار است که همه تحولات یک سال و نیم اخیر در غرب آسیا، چیزی نبوده است جز پیش درآمد تکمیل نسل کشی و پاکسازی قومی در فلسطین. نخست وزیر اسرائیل هم بارها و آخرین بار پس از ازسرگیری کشتار در غزه در آخرین روزهای سال ۱۴۰۳، اعلام کرده است آنچه در یک سال و نیم اخیر دیده ایم، تازه آغاز کار است.

برای همه ناظران جدی، تردیدی وجود ندارد که باز گذاشتن دست دولت ترکیه در دخالتش در سوریه که به سرنگونی بشار اسد انجامید نیز بخشی از طرح امپریالیسم آمریکا در تغییر نقشه سیاسی غرب آسیاست. این طرح از سوی دولت بایدن و با جدیت بیشتری توسط دولت ترامپ دنبال می شود. ابزار این طرح، اعمال قهر نظامی همراه با تهدید و تطمیع در مورد همه ساکنان، دولتها و بازیگران سیاسی در منطقه است. تغییرات سالهای اخیر، بعضا به طور مستقیم توسط نیروی نظامی امپریالیستی، متشکل از ارتشهای آمریکا و اسرائیل، و در مواردی دیگر به صورت نشان دادن چراغ سبز به دیگران اجرا شده اند. به دولت باکو اجازه دادند با عقب راندن ارمنستان بر قلمرو خود بیافزاید. ترکیه اجازه یافت دولت دست نشانده یا لااقل متحد خود در سوریه را روی کار آورد. جمهوری اسلامی را هر چه بیشتر تهدید می کنند تا هر گونه مخالفت و مقاومت آن در برابر بازترسیم نقشه سیاسی غرب آسیا را در هم شکنند. ایران بارها هدف حملات نظامی و تروریستی آشکار و پنهان اسرائیل قرار گرفته و ممکن است در هفته ها و ماه های آینده، هدف حملات نظامی مستقیم ارتش آمریکا نیز قرار بگیرد.

خواستهای آمریکا از جمهوری اسلامی در مورد پرونده هسته ای نیز در وهله اول، چیزی نیست جز تضمین درازمدت تسلط نظامی کامل بر منطقه ای از مدیترانه گرفته تا مرزهای غربی هند و چین. فراموش نکنیم که چین و هند، رقبای اصلی آمریکا در جهان قرن بیست و یکم خواهند بود. اسرائیل چیزی نیست جز یک دژ نظامی امپریالیسم آمریکا در غرب آسیا. عمق استراتژیک اسرائیل یعنی عمق استراتژیک آمریکا. سخن گفتن از این که یک لابی بیگانه با منافع ملی آمریکا، حمایت بی چون و چرا از اسرائیل را به ایالات متحده تحمیل می کند، گمراه کننده و یک فریب است. لابی اسرائیل در آمریکا یعنی یک نیرو و گرایش غالب در درون ایالات متحده، که اتفاقا بسیار منطبق و هماهنگ با منافع استراتژیک امپریالیسم آمریکا، می خواهد دژ نظامی خود به نام اسرائیل را حفظ و تثبیت کند و گسترش دهد.

امپریالیسم آمریکا و اسرائیل، نه تنها تسلیح اتمی هیچ کشوری در شعاع دوهزار کیلومتری دور اسرائیل یعنی تیررس موشکهای میان برد، که غنی سازی اورانیوم یا صنایع پلوتونیوم را هم در چنین دایره ای تحمل نخواهند کرد. هر گونه برنامه انرژی هسته ای صلح آمیز در این محدوده نیز برای آمریکا و اسرائیل تنها به شرطی قابل تحمل است که تحت کنترل کامل خودشان باشد، و مثلا سوخت اتمی آن از سوی آمریکا تامین شود. حتی نیروگاه های هسته ای هم در لیست تأسیساتی نیست که دولت آمریکا مشوق صادرات آن از سوی شرکتهای آمریکایی به غرب آسیا باشد. به گفته اکبر اعتماد، معاون نخست وزیر شاه، بنیانگذار برنامه هسته ای ایران و شاهد زنده تاریخ این برنامه، رژیم شاه به علت کارشکنی دولت آمریکا برای کمک به برنامه هسته ای ایران به اروپا روی آورد.

اگر گزارشها مبنی بر اولتیماتوم ترامپ به جمهوری اسلامی برای توقف کامل برنامه غنی سازی هسته ای صحت داشته باشد، طرح چنین خواستی تعجب آور نیست. زمانی بود که آمریکا در برجام به غنی سازی محدود و تحت نظارت در ایران رضایت داد. آن زمان دیگر گذشته است. در شرایط تصعیف موقعیت داخلی و منطقه ای جمهوری اسلامی، سطح انتظار امپریالیسم آمریکا هم بالاتر رفته است.

می توان مثلا با در نظر گرفتن منابع فسیلی و نیز منابع تجدیدپذیر مانند باد و به ویژه نور خورشید در مساحت بزرگ ایران، مخالف هرگونه برنامه هسته ای در ایران بود. اما صرفنظر از این که موضع ما در مورد انرژی هسته ای در ایران چیست، نباید در تشخیص اختلاف اصلی در مورد پرونده هسته ای ایران تردید کنیم. از موضع آمریکا و اسرائیل، نه تنها ایران، که هیچ کشور دیگری در حد فاصل مرزهای شرقی ایران تا شمال آفریقا، نباید اجازه داشتن تکنولوژی هسته ای مستقل بیابد. در این منطقه، اسرائیل و آمریکا به چیزی کمتر از انحصار کامل اتمی رضایت نخواهند داد. چرا می گویم دو موضوع انرژی هسته ای و کشاکش اتمی ایران و آمریکا را باید جدا کرد؟ زیرا معتقدم باج خواهی آمریکا از جمهوری اسلامی و هر رژیم دیگر جانشین جمهوری اسلامی، حتی یک رژیم سلطنتی فرضی طرفدار آمریکا، محدود به برنامه هسته ای نیست. همه کشورهای غرب آسیا باید به مثابه منطقه عمق استراتژیک آمریکا و دژ نظامی آن اسرائیل، در همه اموری که به نحوی به منافع استراتژیک امپریالیسم مربوط باشد، مطیع و فرمانبردار باشند. بیهوده نیست که قطع روابط جمهوری اسلامی با سایر نیروهای نافرمان مانند حزب الله لبنان، انصارالله یمن و حشدالشعبی عراق نیز در لیست خواستهای دولت ترامپ از ایران است. در بحبوحه نسل کشی در غزه، نخست وزیر اسرائیل گفت دارد در هفت جبهه می جنگد: غزه، کرانه غربی، لبنان، سوریه، عراق، یمن و ایران. برنامه برای غزه و کرانه غربی آشکار است: نسل کشی و پاکسازی قومی. در لبنان، هزاران تن از اعضای حزب الله و نیز مردم غیرنظامی قتل عام شده اند. کار سوریه را یکسره کرده اند و این کشور تحت کنترل نظامی مشترک اسرائیل و ترکیه است. اکنون نوبت حشدالشعبی و انصارالله و جمهوری اسلامی رسیده است.

این پیش بینی که تهاجم نظامی و نسل کشی و پاکسازی قومی و تهدید و باج خواهی مشترک آمریکا و اسرائیل در هفت جبهه تا کجا پیش خواهد رفت و کجا با برخورد به موانع سخت، متوقف یا کند خواهد شد، دشوار است. هیچ نیرویی در جهان قادر مطلق نیست.

تکلیف مردم جهان با آمیزه نسل کشی، پاکسازی قومی و آپارتاید در غرب آسیا چیست؟

از نظر من، طرح تغییر نقشه سیاسی غرب آسیا، عاجل ترین مسئله کنونی بشریت است. عاجلترین مسئله، الزاما بزرگترین مسئله نیست. بشریت با مصایب بسیاری دست به گریبان است که اغلب آنها ریشه در بحران سرمایه داری جهانی دارند. احتمالا بحران اقلیمی ناشی از صدها سال توسعه کنترل نشده مناسبات سرمایه داری، بیشترین تاثیر را بر زندگی میلیاردها انسان دارد. منظور من از عاجلترین مسئله، آن مصیبتی است که تاثیر بسیار کوتاه مدت دارد و در مقایسه با مصایب دارای تاثیر کوتاه مدت، از همه فاجعه آمیزتر است.

مردم جهان باید دریابند – و میلیونها نفر دریافته اند – که اختلاف بر سر نسل کشی و پاکسازی قومی و آپارتاید در فلسطین اشغالی، تبلور یک پرسش محوری است: پرسشی متضمن انتخاب بین زندگی انسانی و وحشت بزرگ. می نویسم وحشت و نه توحش. از نظر من جانورانی که به وحشی معروفند، زندگی انسانی را غنا می بخشند. برای احتراز از هر گونه تداعی، از واژه وحشت در مورد سناریوی تاریکی استفاده می کنم که قدرت غالب در جهان، اگر به حال خود گذاشته شود، به بشریت تحمیل می کند، کما اینکه کرده است. این نخستین بار در تاریخ سرمایه داری نیست که بشریت باید بین وحشت و زندگی انسانی، یکی را انتخاب بکند. صد سال پیش مردم روسیه میان دوگانه ای که رزا لوکزامبورگ در آلمان آن را سوسیالیسم یا بربریت نامید، سوسیالیسم را برگزیدند. سوسیالیسم واقعا موجود که به دلایل خارج از موضوع این مقاله، پس از هفتاد سال شکست خورد، در دهه های اخیر حیات خود، تا حدی مانع از یکه تازی امپریالیسم آمریکا در غرب آسیا شد. زمانی که ارتش اسرائیل برای نابودی سازمان آزادیبخش فلسطین به مقر آن زمان این سازمان یعنی بیروت حمله کرد، فلسطینی ها عقب نشینی نظامی و بیروت را به مقصد تونس ترک کردند. اما در جنگ ۱۹۸۲ لبنان، فلسطین پیروز سیاسی و اخلاقی بود، بدان نشان که تیم ملی فوتبال ایتالیا، قهرمان آن سال جهان، در یک اقدام نمادین، جام را به فلسطینی ها تقدیم کرد. تشکیلات خودگردان فلسطین، چیزی نبود جز دستاورد این پیروزی، که البته در فقدان اتحاد شوروی، به گونه ای ناقص و محکوم به شکست ایجاد شد.

در شرایطی که جای اتحاد شوروی را حکومت فاسد و جنگ افروز کنونی روسیه گرفته است، حکومتی که تنها در ظاهر از حقوق فلسطینی ها دفاع می کند، تنها کسانی که در یک سال و نیم گذشته علیه نسل کشی در غزه اقدام عملی کردند، حزب الله لبنان و انصارالله یمن بودند. رهبری حزب الله لبنان، بهای این دخالت را با جان خود پرداخت. صرفنظر از ماهیت حزب الله لبنان و انصارالله یمن و تاریک اندیشی این دو گروه، هیچ ناظر منصفی نمی تواند بر این حقیقت چشم بکوشد که مردم غزه، در هفده ماه اخیر تنها از جانب لبنان و یمن حمایتی عملی دیدند. این حمایت هر چه بود، بالاخره چند صباحی بخشی از نیروی آتش اسرائیل را متوجه خود کرد و شاید جانهایی را در غزه نجات داد. این را من نمی گویم. از جان میرشایمر استاد دانشگاه شیکاگو نقل می کنم که نه تنها چپ نیست، بلکه به عنوان افسر پیشین نیروهای مسلح آمریکا، مثلا اقدام نظامی علیه چین را تحت عنوان اجتناب ناپذیر بودن، توجیه می کند. میرشایمر در یکی از اظهارنظرهای اخیرش، مخاطبانش را به تأمل در این حقیقت فرا خواند: نسل کشی در غزه توسط اسرائیل و با حمایت آمریکا و اروپا صورت می گیرد، و تنها مورد دخالت بشردوستانه در حمایت از غزه، از جانب حزب الله و انصارالله انجام شده است. تعبیر دخالت بشردوستانه عین کلمات میرشایمر است و از من نیست. اما من هیچ واهمه ای از این که انگ طرفداری از حزب الله و انصارالله بخورم، ندارم. همان گونه که حمایت تاکنونی آمریکا از تشکیلات دمکراتیک شمال و شرق سوریه را مغتنم می شمارم، با حکم وجدان خود ناسازگار می دانم که چشم به روی اقدام شجاعانه تنها نیروهای مقاومت عملی در برابر نسل کشی ببندم.

این روزها، بسیاری به درستی از رفتار توهین آمیز ترامپ و معاونش با زلنسکی که هر که باشد بالاخره میلیونها نفر در کشورش او را نماینده خود می دانند، به خشم آمده اند. بسیاری در برابر حملات و اهانتهای ترامپ، با کانادا و دانمارک و پاناما و مکزیک همدلی دارند. اما دهان دریدگی ترامپ علیه اوکرایین و کانادا و دانمارک و پاناما و مکزیک، در قیاس با بلایی که امپریالیسم آمریکا بر سر مردم فلسطین آورده، هیچ است. امروز موضعی که در قبال نسل کشی می گیریم، یک موضع کلیدی است. جایگاه ما را در دوگانه وحشت از یک سو، و زندگی انسانی از سوی دیگر، تعیین می کند. مشخص می کند که کجا ایستاده ایم و انتخاب ما چیست. می خواهیم بر جهان حق با کسی باشد که زور و پول بیشتر دارد یا صدای انسانیت و مروت باشیم. انتخاب، به همین سادگی و صراحت است. در هیچ بحران سیاسی جهان کنونی، مسئله به این سادگی و روشنی نیست.

تاریخ معاصر بشر از این دوگانه های ساده و در عین حال مهم، پیش از این نیز دیده است. گاه ننگ عدم مقاومت در برابر تاریکی، بر دامن بشریت مانده است، مثلا در مورد نسل کشی علیه بومیان آمریکای شمالی که سفیدپوستان جنایتکار از اروپا آمده، مرتکب شدند. گاه بشر توانسته بر فضاحت آغازین، غلبه کند و سیاهی را به عقب براند، مثلا در مورد هولوکاست و در پایان دادن به آپارتاید در جنوب آفریقا، شامل آفریقای جنوبی، زیمبابوه و نامیبیا. تاریخ در مورد نسل کنونی بشر نیز داوری خواهد کرد، بسته به این که در مقابله با نسل کشی در فلسطین چه کند.

در این است اهمیت درک موضوع عاجلترین مسئله کنونی بشریت. انتخاب، روشن تر از آنست که حتی نهادهای نظم جهانی لیبرال مانند دادگاه کیفری بین المللی، بتوانند از آن طفره روند. موضوع، ربطی هم به این ندارد که سرمایه داری را حرف آخر تاریخ بدانیم یا افق دیدمان از آن فراتر رود. قضیه روشن تر از آنست که نهادهای قضایی نظام نابرابر جهانی بتوانند از صدور حکم جلب لااقل برای نخست وزیر و وزیر جنگ وقت اسرائیل، سر باز زنند – هر چند برای آنکه نه سیخ بسوزد نه کباب، به لیست خود یک مقام مقتول حماس را هم افزودند. موضع غربی ها در مورد حکم دادگاهی را که خود ساخته اند، می دانیم. آمریکایی ها علیه مقامات این دادگاه به تحریم متوسل می شوند، و صدراعظم آینده آلمان می خواهد برای دهن کجی به دادگاه لاهه، میزبان نتانیاهو شود. صف ها مشخص است.

این حقیقت ساده را میلیونها تن در سراسر جهان می دانند. از این روست که میلیونها نفر در دفاع از فلسطینی ها تظاهرات می کنند، و در مجمع عمومی سازمان ملل، تعداد دولتهایی که به نفع اسرائیل رأی می دهند از انگشتان دو دست و گاه از انگشتان یک دست تجاوز نمی کند. اما تعهد دولتها در قبال آینده ای انسانی تر برای جهان، از حد حمایت لفظی فراتر نمی رود. این لفاظی بدون نتیجه عملی، بار مسئولیت را بر دوش همه ما انسان هایی می گذارد که پول و زور نداریم، اما صدایی داریم.

در طول بیش از چهل و شش سال، جمهوری اسلامی در ایران جنایات بسیار مرتکب شده است. این جنایات، شعار نه غزه نه لبنان را توضیح می دهد اما توجیه نمی کند. حق با کسانی نیست که به خاطر نزدیک به نیم قرن جنایات جمهوری اسلامی، چشم بر روی قتل عام فلسطینی ها می بندند که ابعاد آن با حداقل ۶۰ هزار کشته تنها ظرف هفده ماه، فجایع چهل ساله در ایران را تحت الشعاع قرار داده است. ما باید درک کنیم برای دادخواهی باید صلاحیت اخلاقی داشت، و این صلاحیت را کسی که بر جنایت علیه بشریت چشم می پوشد، از دست می دهد.

تاریخ انتشار : ۲ فروردین, ۱۴۰۴ ۷:۲۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

آیا وجدان بشریت هنوز در مقابل این نسل کشی بیدار است؟

با آتش‌بس امیدی برای پایان جنگ و برداشتن سایه سنگین آن از سر مادران، کودکان، پیران و جوانان فلسطینی به وجود آمده بود، اما این امید با نقشه شوم جنایتکاران از بین رفت، نقشه‌ای که فراتر از یک جنگ معمولی بوده و هدف نهایی آن نابودی و آواره‌سازی یک ملت کهن از سرزمینش و تصرف باقی‌مانده خاک فلسطین است.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

آیا وجدان بشریت هنوز در مقابل این نسل کشی بیدار است؟

با آتش‌بس امیدی برای پایان جنگ و برداشتن سایه سنگین آن از سر مادران، کودکان، پیران و جوانان فلسطینی به وجود آمده بود، اما این امید با نقشه شوم جنایتکاران از بین رفت، نقشه‌ای که فراتر از یک جنگ معمولی بوده و هدف نهایی آن نابودی و آواره‌سازی یک ملت کهن از سرزمینش و تصرف باقی‌مانده خاک فلسطین است.

مطالعه »
پيام ها
٨ مارس گروه کار زنان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

روز جهانی زن: مبارزه برای برابری در سایه تحولات سیاسی

زنان ایرانی سال‌هاست که در صف مقدم مبارزات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای حقوق برابر ایستاده‌اند. آن‌ها با وجود محدودیت‌های شدید، علیه تبعیض جنسیتی، فقر زنانه ، زن‌کشی، کودک‌همسری و نابرابری‌های ساختاری مبارزه کرده‌اند. تاریخ مبارزات زنان، حکایت گام‌های استوار و دل‌های امیدواری است که در برابر ناملایمات ایستاده‌اند. آنان چراغ فردایی روشن را برافروخته‌اند، جایی که عدالت و برابری طنین‌انداز خواهد شد.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

هوش مصنوعی و جنبش اتحادیه‌های کارگری

پایان تاریخ یا ذبح انسانیت!

آیا وجدان بشریت هنوز در مقابل این نسل کشی بیدار است؟

یادی از برادرم منصور

کولبری، خشونت، گلوله و مرگ؛ ۱۸۳ کولبر کشته و زخمی در سال ۱۴۰۳

مقابله با تلفیق نسل کشی، پاکسازی قومی و آپارتاید، عاجلترین مسئله کنونی بشریت