مردمان افغانستان از دیرباز برای کار و تجارت به ایران میآمدهاند. در سالهای دههی پنجاه خورشیدی اما اندازۀ مهاجرت افغانستانیها به ایران افزایش یافت. در این دهه و با گسترش طرحهای صنعتی در ایران، بازار کار در ایران با کمبود نیروی کار روبهرو شده بود.
از ویژگیهای یک جامعۀ رو به رشد یکی هم رشد تجربه و تخصص در میان کارگران بومی است. کارگران بومی تمایل خود را به انجام کارهای پیشپاافتاده از دست میدهند. امتیاز بومیبودن به آنها امکان این رشد را میدهد. جایگزین آنان در این مرحله نیروی کار بیرونیست. در آن سالها (دهۀ پنجاه خورشیدی) شرکتهای خارجیِ پروژهها حتی نیروی کار برای کارهای پیش پا افتاده، بیلزنی، خاکبرداری، را بههمراه داشتند.
پارهای از مهاجران افغانستانی که به ایران میآمدند عمدتاً به کارهای ساختمانی، خدماتی، کشاورزی و از این دست گمارده میشدند. حضور این نیروی کار مهاجر افغانستانی در شهرهای بزرگ ایران چشمگیر بود.
اینکه آغاز مهاجرت افغانستانیها به ایران، همزمان با «انقلاب» افغانستان و ورود نیروهای ارتش سرخ به افغانستان نامیده شود، اگر نگوییم دروغ، دستکم اشتباهی روشن در تاریخنویسی است. البته، «انقلاب» در افغانستان، حضور نظامی شوروی و ظهور مجاهدین زیر پناه دولتهای غربی، بر تعداد مهاجران افغانستانی در ایران افزود.
مردان افغانستانی که به نیروهای دفاعی ایران در جنگ علیه عراق صدام حسین پیوستند، تازه از راه نیامده بودند. اینان از سالیان پیش در ایران، با هویت افغانستانی میزیستند.
فراموش نشود تظاهرات چهل هزاری ایرانیها در روزهای پایانی حکومت شاه علیه افغانستانیهای در ایران و قول شاپور بختیار به رسیدگی به «مسئلۀ» افغانستانیها در ایران.
در سالهای دهۀ شصت خورشیدی در افغانستان مردمانی زندگی میکردند که با سرمایهی اندوخته از کار در ایران، مغازه، تاکسی و بنگاههای دادوستد به راه انداخته بودند. هیچ کارگری نمیتواند با یکی، دو سال کار، چنین اندوختهای داشته باشد. کارگر افغانستانی در ایران اما از چند سال پیشتر کار میکرد و میاندوخت. تفاوت ارزش تومن و افغانی در آن سالها، همراه با زندگی بس صرفهجویانۀ آنان در ایران این مهم را عملی میساخت.
بسیاری از افغانستانیها اما با توجه به جنگ و ناامنی بسیار در افغانستان، در ایران ماندنی شدند و نسل دومی و سومی از مهاجران افغان در ایران زاده، بسیاری از آنان بهمدرسه رفته، بزرگ شده و زندگی ساختند.
با آمدن یکباره و دوبارۀ طالبان به افغانستان، ترس و ناامنی در افغانستان بیشتر شد. گریز از ناامنی، موجی تازه از مهاجرت به جستجوی جایی امن را دامن زد. ایران به دلیل همزبانی مقصد بیشتر مهاجران بود. بخش بزرگی از مهاجران افغانستانی به اروپا از سال ۲۰۱۵ میلادی، افغانستانیهای ساکن در ایران بودهاند. در میان اینان بودند مردمانی که چندین دهه و در مواردی بیش از پنجاه سال در ایران میزیستند. هستند در میان این مهاجران که هیچ کس را در افغانستان ندارند.
در ایران همیشه بیگانهستیزان، بهویژه افغانستانیستیزانی بودهاند و هم اینان، چه بیرون و چه دروننشینان بر طبل دروغ کوبیدند. پارهای چنان پیش رفتند که از حضور یازده میلیون افغانستانی در ایران گفتند و از تهاجم به ایران و ناخالص شدن آن. عاشقان ایران بزرگ، آنان که هستند چون رستم پهلوان است، خواهان بیرون راندن همزبانان رودکی و مولانا شدند. و آنان که هر شب و روز از امت واحد اسلامی دم میزنند هم به اینان پیوستند. حکومت اسلامی در ایران هم ساز افغانستانیستیزی آموخت و نواخت ساز را. و بودن افغانستانیها را در این شهر و آن شهر، این استان و آن استان ایران ممنوع کرد.
سازمان ملل متحد از حضور سهونیم میلیون افغانستانی در ایران میگوید و حکومت اسلامی در ایران از ششونیم میلیون. و میدانیم که کار آمارگیری در ایران، از هر سوی که باشد، دقیق نیست.
واقعیت این است که افغانستانیهای ایران همیشه با تبعیض و تحقیر حکومتی، و پارهای از مردم؛ روبهرو بودهاند. واقعیت بر این است که حکومت اسلامی در ایران افغانستانیهای در ایران را با دو چشم دیده است: شیعه و یا سنی؛ و یکی از دلایلی که سنیهای افغانستان چندان تمایلی به مهاجرت به ایران نشان نمیدهند، آگاهی این نکته است..
از آغاز سال نو خورشیدی افغانستانیستیزی در حکومت بالا گرفت. هزاران هزار افغانستانی از ایران بیرون رانده شدند. سازمان ملل متحد از نزدیک به نیم میلیون افغانستانی رانده شده از ایران، طی چهار ماه، سخن میگوید.
پس از حملۀ اسرائیل به ایران، پارهای از مسئولان حکومت اسلامی، شهروندان افغانستانی را به جاسوسی برای اسرائیل و دشمنان خارجی متهم کردند. اگرچه چنین اتهاماتی بدون ارائۀ سند عمومی شدهاند، اما فضایی از بیاعتمادی و امنیتیسازی علیه مهاجران افغانستانی را پدید آوردهاند. در نمایشهای تلویزیونی تنی چند از افغانستانیهای ساکن در ایران، متهم به جاسوسی، نمایش داده شدند و بیرونراندن افغانستانیها سرعت گرفت. مسئولان ایرانی ارتباط مستقیم بین جنگ و اخراجها را انکار میکنند، اما دیدیم که جنگ ۱۲ روزۀ اخیر، روند اخراج را شتاب داده است.
سیاستهای مهاجرتی جدید؟
– وزارت کشور ایران ضربالاجلهایی برای خروج اتباع «غیرمجاز» بیگانه تعیین کرد؛ آخرین مهلت ۱۵ تیر ۱۴۰۴ اعلام شده بود.
– بر اساس آمار، از ابتدای سال ۲۰۲۵ بیش از ۷۰۰ هزار مهاجر اافغانستانی «بدون مدرک» از ایران به افغانستان بازگردانده شدهاند.
– هدف اعلامشدۀ حکومت ایران، کاهش جمعیت شهروندان کشورهای خارجی به سه میلیون نفر است.
فشار اجتماعی و روایتهای رسانهای
– در فضای مجازی فارسی، هشتگهایی چون «اخراج افغانی مطالبهٔ ملی» نشاندهنده افزایش مهاجرستیزی و بیگانههراسی هستند.
– برخی رسانهها و کاربران افغانستانیستیزی را با رویکرد امنیتمحور و ملیگرایانه گره زده و مهاجران را بهعنوان «دشمن» بازنمایی میکنند. این موج روایتسازی رسانهای، مهاجران افغانستانی را نه بهعنوان قربانیان جنگ و آوارگی، بلکه بهعنوان تهدید معرفی میکند.
البته، بسیاری از مردم، فعالان مدنی، روزنامهنگاران و هنرمندان ایرانی و افغانستانی خواستار پایان رفتارهای غیرانسانی با مهاجران بودهاند.
نتیجۀ بیرونراندن مهاجران افغانستانی
اخراج گستردۀ پناهندگان افغانستانی نتایجی بس تلخ و غیرانسانی درپی دارد. تجزیۀ خانوادهها، بیخانمانی، تشدید فقر، و آسیبپذیری در برابر طالبان در کمین این اخراجشدگان نشستهاند.
جمهوری اسلامی در ایران با بیپناهان افغانستانی همان میکند که همۀ حاکمان فاسد و زورگو در تاریخ کردهاند.
نمیتوان باور کرد حکومت اسلامی راست میگوید آنگاه که از بیپناهی مردمان غزه و لبنان میگوید.
چهارشنبه ۱مرداد ۱۴۰۴ (۲۳ جولای ۲۰۲۵میلادی)
گروه کار کارگری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)