امروز مطالبه حداقلی، اما به¬حق وجدی مردم ایران استیفای حقوق از دست رفته ایست که مبارزه برای احقاق آن ده ها کشته و هزاران اسیر و دربند در زندان های رسمی و غیر رسمی به جای گذارده است.
کودتای انتخاباتی خونینی که به وقوع پیوست نتیجه قریب سی سال سرکوب احزاب، سازمان ها و جمعیت های سیاسی و نابودی نهادها و سازمان های صنفی است که زیر پوست حاکمیت دوگانه¬ی جمهوری- ولایی به ثمر نشسته است.
کشتار خونین دهه¬ی شصت در هنگامه¬ای که از یک سو با استفاده از فضای متاثر از جنگِ ویرانگری ¬که برمردم تحمیل شد و از سوی دیگر نهادهای اقتدارگرا و سرکوب¬گر همه میدان های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را به¬ نفع خود مصادره کردند، موجبات اصلی این خودکامگی را فراهم ساخت. پی¬آمدِ آن پراکندگی و بی¬سامانی مردم اعم از کارگران و زحمتکشان، اقوام و ملیت ها، روشنفکران و اقشار گوناگون و تشتت و تفرقه احزاب و سازمان های مدافع حقوق آنان بوده که شرایط را به سود استبداد و خودکامگی برده است.
اما تاریخ حکم به رسوایی و بی¬اعتباری عوامل اصلی این استبداد و خودگامگی را صادر کرده و امروز عدم مشروعیت مردمی، قانونی، مدیریتی، سیاسی و ایدئولوژیک جریان حاکم در عرصه ملی و بین المللی به دست خود این جریان رقم خورده است.
مردم دریافته اند که چگونه زیر لوای دین و حکومت دینی و با سوءاستفاده از شعار های استقلال و آزادی و دفاع از امنیت ملی بازیچه دست مشتی سودجوی خرافه پرور قرار گرفته¬اند و ثروت ملی و اعتبار بین المللی شان به تاراج رفته است.
مردم با اعتراضات مسالمت آمیز اما پیگیر و با سردادن فریاد های شبانه بر بام¬ها ی خانه هایشان و پرداخت هزینه های سنگین یکبار دیگر به شرایط موجود «نه» گفته اند و خواهان استیفای حقوق ازدست رفته خویش اند.
امروز ایجاد جبهه ای فراگیر از همه¬ی مردم حق طلب، احزاب، سازمان ها و جمعیت¬های سیاسی تنها راه مقابله با کودتایی¬است که می¬خواهد به هر بهایی خود را به ثبت رساند. امروز بیش از هر چیز مردم معترض خواهان یکپارچگی و وحدت در صفوف خود هستند و چشم به سوی رهبرانی هوشمند و واقع گرا و انتظار به حق همراهی آنان را دارند.
امروز کارگران همپای دیگر اقشار و طبقات جبهه متحد خود را جستجو می¬کنند تا بتوانند با تکیه بر قدرت بی بدیل خود فصل الخطاب دیگری در تعیین سرنوشت و رهایی ایران دربند باشند.
امروز از هیچ حزب و سازمان سیاسی مدعی طرفداری از کارگران و زحمتکشان پذیرفتنی نیست تا با تکیه بر اختلافات حقیقی و مجازی ایدئولوژیک – سیاسی از وظیفه تاریخی خود سرباز زند. امروز طبقه کارگر برای پیکار در راه احقاق حقوق از دست رفته خود و مردم ایران نیازمند رهبری واحد سیاسی برای تامین همبستگی و پیشبرد مبارزه علیه خودکامگی و استبداد است تا از راه تامین این رهبری بتواند در جبهه ضد دیکتاتوری نقش تاریخ¬ساز خود را نشان دهد.
جبهه مردمی ضد استبدادی در صورت نبود نیروهای کارگری وسیع و قدرتمند، فاقد اقتدار و توانایی لازم در راه استیفای حقوق از دست رفته مردم است. دست¬یابی به این خواست حداقلی استیفای آرا، آغاز مبارزه ای برای دستیابی به آزادی و عدالت و استقلال واقعی است تا بر اساس آن کارگران نیز قادر باشند با تکیه به قدرت همبسته¬ی خود از راه تامین حقوق و آزادی¬های مدنی در راه صلح و سعادت همگانی نقش تاریخی خود را ایفا کنند. فردا دیر است، متحد شویم.
زنده باد صلح، آزادی ، عدالت
پیروز باد مبارزات حق طلبانه مردم
نابود باد دیکتاتوری و استبداد
کمیته کارگری دفاع از آرای مردم
۲۴/۴/۱۳۸۸