جمعه ۱۴ دی ۱۴۰۳ - ۰۳:۰۶

جمعه ۱۴ دی ۱۴۰۳ - ۰۳:۰۶

بر بال خیال
بال از خاطره ها بر گرفت، دلش آشوب زمان داشت، با نگاهی دیگر از خانه زد بیرون، از درابجی کنار اسکله یک پنسیری خرید، و جگر فروشی سرراهش، دو سیخ...
۱۳ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوە داد
نویسنده: کاوە داد
بیانیه حزب مشروطه ایران(لیبرال دموکرات) درباره بی حرمتی به آرامگاه غلامحسین ساعدی
بی‌تردید تعرض و بی‌حرمتی به مزار هر انسانی عملی نکوهیده و زشت است و ما قاطعانه عمل نابخردانه فردی مجهول الهویه ولی ناقص عقل و احتمالا مزدور، در اهانت به...
۱۲ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: سردبير ماه
نویسنده: سردبير ماه
چگونه دفن یک ملت ممکن است؟
أردوغان هم مثل بقیه دیکتاتورها بعنوان یک جنایتکار در ذهنها باقی خواهد ماند. کُردهای سوریه و ترکیه با حق انتخاب و تعیین سرنوشت رویاهای خود را باز تعریف و بازتوليد...
۱۲ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: شمی صلواتی
نویسنده: شمی صلواتی
به بهانه تولد فروغ، بانوی شعر معاصر ایران!
فروغ در دنیایی به دنیا آمد که به او تعلق نداشت و به دلیل ناسازگاری با فرهنگ و هنجارهای رایج، از معیارهای خوشبختی متداول فاصله داشت و بیشتر عمر کوتاه...
۱۲ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
بیانیه  ۲۴۰ تن: يک گام مثبت...
اقدام اوباشانه این جماعت فقط اهانت به یک شخصیت ادبی و یک چهره فرهنگی نیست. این اقدام بازتاب یک نظام فکری و یک اندیشه سیاسی ارتجاعی و فاشیستی است که...
۱۱ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: سیاوش
نویسنده: سیاوش
آیا سوریه یک استثنا بود یا باید منتظر اتفاقات مشابه در سایر کشورهای خاورمیانه باشیم؟
شاید سقوط دیکتاتوری ۵۰ ساله رژیم اسد، آغازگر دور سوم از بهار عربی باشد، به‌ویژه اگر نتیجه خوبی حاصل شود. این موضوع می‌تواند در آن کشورهایی اتفاق بیفتد که خیزش‌های...
۱۱ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: آصف بیات
نویسنده: آصف بیات
چه بر سر زنان سوریه خواهد آمد؟
رؤیا‌پردازی‌های انقلابی تقریباً همیشه پشتِ درِ خانه‌ها متوقف می‌شود، و این باید ما را فوق‌العاده خشمگین کند. لولا ایتوربه، آنارشیست و مبارز اسپانیایی، در سال ۱۹۳۵ نوشت: «به نظر می‌رسد که...
۱۰ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: مونا طحاوی
نویسنده: مونا طحاوی

لیبی: باچشمی گریان وبا چشمی خندان!

هرنظام استبدادی برمناسبات اجتماعی و اقتصادی، هم چون بدنه ناپیدای کوه یخی، استواراست که نوک هرم نظام یعنی سردمداران وسرکردگان قائم به آنند. ازهمین رو بدون تغییرریشه ای این مناسبات، تغییردرسطوح بالای قدرت فقط به تغییروجابجائی چهره ها وتغییرات سطحی وشکلی می انجامد، بدون آنکه بر مناسبات زیربنائی ومولد استبداد خدشه ای وارد شده باشد. بنابراین چگونگی سرنگونی، اهداف ونحوه نقش آفرینی قیام کنندگان، نقش اساسی درروند تحولات وپی آمدهای آتی دارند

بی تردید، سرنگونی هردیکتاتوری ی مسرت بخش است وقاعدتا مردمی که بتوانند طوماراستبدادی ۴۲ ساله را که مثل هرمستبدی سودای موروثی کردن قدرت درخانواده خود را داشت ، درهم به پیچند، قاعدتا باید آمادگی بیشتری برای تمرد دربرابرسربرکشیدن استبدادجدید را داشته باشند. فراتر از آن درمتن ودرراستای مبارزه با جنبش ضداستبدادی است که جنبش انقلابی می تواند گفتمان، مطالبات وصف آرائی خود را بطورمستقل برپاکند وحتی افزون برآن، سرنگونی حکومت مستبدی مثل قذافی می تواند دردامن زدن به جنبش ضداستبدادی وتقویت روحیه آنها درمنطقه مؤثرباشد. با این همه تجربه انقلاب بهمن(ونه فقط آن) به مانشان داده است که سرنگونی یک حکومت دیکتاتوری الزاما به معنی برقراری دموکراسی واقعی نیست. وحتی الزاما به معنای بهترشدن اوضاع هم نیست. چرا که انقلاب وجابجائی قدرت درخلا وبراساس آرزوهای قیام کنندگان صورت نمی گیرد، بلکه بربسترواقعیت های اجتماعی – طبقاتی ومداخله آنها ونیزنقش آفرینی قدرتهای حاکم برجهان صورت می گیرد که همگی تلاش دارند با کنترل جنبش وداشتن فرادستی برآن، آن را به سوی اهداف و منافع خود سوق دهند. هرنظام استبدادی برمناسبات اجتماعی و اقتصادی، هم چون بدنه ناپیدای کوه یخی، استواراست که نوک هرم نظام یعنی سردمداران وسرکردگان قائم به آنند. ازهمین رو بدون تغییرریشه ای این مناسبات، تغییردرسطوح بالای قدرت فقط به تغییروجابجائی چهره ها وتغییرات سطحی وشکلی می انجامد، بدون آنکه بر مناسبات زیربنائی ومولد استبداد خدشه ای وارد شده باشد. بنابراین چگونگی سرنگونی، اهداف ونحوه نقش آفرینی قیام کنندگان، نقش اساسی درروند تحولات وپی آمدهای آتی دارند.

درمورد ماجرای لیبی گرچه با شروع شمارش معکوس سرنگونی مستبدی هم چون قذافی وانتقال قدرت می توان باچشمی خندان بود، چراکه ازجاکندن هرمستبد ونفس پائین کشیدن هرنیروی سلطه طلب لذت بخش است، اما نمی توان باچشم دیگری نگران رویدادهای آتی وجایگزین احتمالی نیروهای سلطه طلب ولوبا رنگ وشمایلی دیگر، نبود:

واقعیت چیست؟ جنبش مردم لیبی علیه استبداد دربستروزش بادهای سنگینی که منطقه شمال آفریقا وخاورمیانه را دربرگرفته است صورت گرفت، وباین لحاظ بیان کننده خواست به حق مردم تحت سلطه برسرنگونی استبداد وتغییراوضاع موجود بود. بااین همه دربسترضعف عمومی جنبش ازنظرگفتمانی، درجه آگاهی وآرایش صفوف برمبنای مطالبات پایه ای جنبش، با مداخله وفرادستی دونیروی سنگین وزن (داخلی وخارجی) ارتجاعی ومرتبط با هم که درپی منافع و سوداهای خود درافکندن حکومت قذافی بودند، این جنبش با تناقضات و سمت وسوهای های گوناگونی مواجه شده است. یکی ازدوعامل دخیل درآن نقش آفرینی بخشی ازطبقه سیاسی وبوروکراسی کنده شده ازحاکمیت بود، که ردپای آن بخوبی درصفوف اپوزیسیون حتی دربالاترین سطوح رهبری آن مشهوداست. ودیگری مداخله سیاسی ونظامی بسیارفعال وچشمگیرقدرت های بزرگ خارجی درجهت گیری وشتاب دادن به تحولات درراستای موردنظرخود است. این دوعامل دست بدست هم، ازیکسوموجب تسریع در ازهم پاشیدن ماشین بوروکراسی وسرکوب رژیم قذافی شد وازسوی دیگرموجب شکل بخشیدن به صفوف جنبش و اپوزیسیون با فرادستی آنان. تا آنجا که به کنده شدن بخشی ازبوروکراسی وماشین نظامی سرکوب مربوط می شود، امری که ازپیش شرط های فروپاشیدن و درهم شکستن ماشین منسجم قهروسرکوب استبداد حاکم به شمارمی رود، حرفی نیست. اما دشواری اصلی مربوط می شود به نقش آنها درصفوف جنبش واپوزیسیون. برای قدرت های امپریالیستی که این بخش از نیروهای جداشده ازدستگاه قذافی را درخدمت خود بکارگرفته اند، هدف چیزی جزاستقرارهمان نظام با رهبری وکارگزارانی سربراه ترازقذافی دربرابرفرامین بازارجهانی و تقدیم دودستی منابع عظیم نفتی وثروت لیبی به کنسرن های فراملیتی نیست. آنها با مداخله نظامی و ویرانگرانه خود که تاکنون به ۲۰ هزارپروازجنگنده های ناتودرطی ۵ ماه گذشته بالغ می گردد ودامنه تخریبی آن چنان است که مسأله بازسازی دوباره لیبی را به اولویت نخست تبدیل کرده است، برای خاموش کردن عملیات ماشین نظامی قذافی وبهمراه آن بسیاری ازهدف های غیرنظامی به پروازدرآمدند. برای آنها قرارگرفتن توده های وسیع درکنارشان مهم هست اما فقط بشرط آنکه هم چون سیاهی لشکری درخدمت اهداف ومنافع آنها باشند. تنها باین شرط بود که آنها بادادن چک سفید به اپوزیسیون لیبی، حمایت همه جانبه وتاسرحدممکن سیاسی واقتصادی ازآنها و گشودن سرکیسه فتوت وحاتم بخشی های خود(بخوانید ازمیان دهها میلیارد دلار ثروت مصادره شده دولت ومردم لیبی) زمنیه های پیشروی را فراساختند. سودای قدرت های بزرگ سرمایه داری امروزه برکسی پوشیده نیست: مطابق گزارش ها، به همراه پیشروی ستون های نظامی مهاجم به سوی طرابلس برای فتح نهائی پایتخت، نمایندگان شرکت های بزرگ نفتی( ایتالیا) نیزدرمعیت آنها برای راه اندازی این صنایع درحرکت بودند!(یعنی همان شرکت هائی که درطی سالهای گذشته نیز مشغول چاپیدن بودند). فرانسه(که بهمراه انگلیس که سهم مهمی درحملات هوائی ناتوبه تأسیسات نظامی وحیاتی لیبی داشته است)، هنوزآب (جنگ) ازآسیاب نیفتاده، سهم شیررا برای خود می طلبد. درهمین رابطه سارکوزی خواهان حضورسریع رهبران قدرت انتقالی درپاریس برای انجام مذاکرات وتنطیم قرارومدارها وابلاغ دستورالعمل های بلوک قدرت های بزرگ است. والبته رئیس قدرت انتقالی هم باگفتن اینکه سهم ویژه کشورهای حامی قیام کنندگان درمد نظرقرارخواهد بود، چراغ سبزنشان داده است. ناتو ازهم اکنون اعلام کرده است که باپایان جنگ وسرنگونی قذافی مأموریتش درلیبی پایان یافته نیست و درواقع هم چنان برای خود نقش محلل برای عبورباصطلاح به دوران دموکراسی را (اسم شبی برای جاانداختن نظام کارگزار بازارجهانی ) قائل است. آنها هم چنین ازهم اکنون سخن از چگونی استفاده ازحربه استراتژیک نفت لیبی برای کنترل و کاستن ازقیمت های جهانی نفت به میان می آورند. حربه ای که درخدمت هم سودهای بیشتروهم کاستن ازدامنه بحران اقتصادی باشد . ازدیگر پروژه های آنها ، همان طورکه مسئول دولت انتقالی هم گفته است، تأسیس دولت جدید درچهارچوب یک اسلام معتدل مثل مدل دولت ترکیه در لیبی است تاهم به نحو مطلوب تری با بازارجهانی ادغام گردد وهم ازمذهب به مثابه ابزاری برای کنترل جامعه سودجسته شود (امری که فی نفسه درمقایسه با دولت کمابیش غیرمذهبی قذافی حتی یگ گام هم عقب تراست). فعال شدن ونقش آفرینی دولت ترکیه ودست ودلبازی آن درکمک صدها میلیون داری برای بازسازی لیبی بدون چراغ سبزدادن قدرت های بزرک سرمایه و بدون چنین چشم داشتی به نفت لیبی وبازارآن نیست.

اما سوای منافع وهدف های مشخص مربوط به نفت لیبی وشکل دادن به طبقه سیاسی جدید و کارگزاربازارجهانی وادغام شده درآن، تحولات لیبی و الگوی بکارگرفته شده درآن، بخشی ازیک استراتژی جهانی درراستای استقرار نظم نوین درمنطقه قراردادکه خطوط مهم آن را می توان به شرح زیرملاحظه کرد:

الف- بطورکلی شمال آفریقا ومنطقه خاورمیانه منطقه ای استراتژیک وسرشارازمنابع نفت وبازاری پررونق برای مصرف فراورده های نظامی وغیرنظامی بازارجهانی نیست. درعین حال این منطقه مدتی است که با بحران های حادسیاسی واقتصادی مواجه شده است. حکومت های استبدادی(که همواره مورد حمایت قدرت های بزرگ بوده اند) و فقرعلیرغم ثروت های عظیم منطقه و باشکاف های طبقاتی عظیم حاصل ازآن، ازمهمترین مشخصات بحران منطقه است که در درهم آمیزی با بنیادگرائی اسلامی وانباشت تضادهای حل نشده بین فلسطین واسرائیل درکل وضعیت منطقه را آبستن تحولات زیادی کرده است. خیزش های اخیربخوبی وجود و درجه بالای تراکم مواد مذاب اجتماعی درزیرپوسته کنونی جامعه را آشکار ساخته است. تکانه های ناشی ازاین مواد مذاب درنقاطی فوران کرده وهنوز هم درحال پیشروی بوده و ادامه دارد. برای دولتهای غربی وحامی دولت های تاکنونی منطقه نیزوخامت اوضاع وانفجاری بودن آن مسجل شده است. برای آنها قطعی است که وضع موجود دیگرقابل دوام نخواهد بود. ازهمین رو آنها علیرغم غافلگیری های اولیه باین نتیجه رسیدند که برای حفظ منافع اساسی ودرازمدت خود دراین منطقه استراتژیک، هم نیازبه تغییرهست وهم چنین تغییراتی نیازمندکنترل وهدایت ازبالاست وبهمین دلیل برآن شدند تاخود وظیفه قابلگی باصطلاح نظم نوین را به عهده بگیرند. برای آنها قطعی شد ه است که تضمین تداوم مافوق سود استخراج شده ازمنطقه، این نیازبه معماری تازه ای دراین منطقه دارد. والبته سرمایه داری بطورتاریخی استقرارنظم نوین وتضمین کننده منافع کلان خود را بویژه درنقاط عطف تاریخی همواره با تخریب وسرکوب وجنگ وکشتارپیش برده است ووضعیت کنونی هم مستثنا ازآن نیست واگرکسی میخواهد تصویرزنده ای ازاین نقش سرمایه داری داشته باشد، می تواند نگاهی به تجربه وانگیزه این نوع مداخلات در عراق وافغانستان واکنون در لیبی وحملات مهیب هوائی آن داشته باشد تا به نقش عنصرقهروسرکوب دراستقرارنظم مورد نظرسرمایه بهتر پی ببرد. بی تردید نقش دیکتاتورهائی یکه تازوفاسدی چون قذافی ها دردادن دستاویزهای لازم برای توجیه این نوع یورش های بهیمی سرمایه و تحت شعارهای باصطلاح بشردوستانه، تغییری درماهیت چنین مداخلاتی بوجود نمی آورد. مصادره شعاردموکراسی واقعی ومسخ کردن آن، ونیز سرکوب مطالبه نان وبرابری اجتماعی نیازمند بکارگیری مشت آهنین است. بخش مهمی ازاین استراتژی جدید پایان دادن به حکومت های خودمختارونافرمان منطقه ازیکسو، ورفرم وتغییرات نرم وازبالادر دیکتاتوری های وابسته و وفاداربه خود ازسوی دیگراست. آنچه درلیبی می گذرد ازنوع اول است که بخش مهمی ازاستراتژی منطقه ای نظام سرمایه داری به شمارمی رود.

ب- بکارگیری مشت آهنین به شیوه ای که در عراق وافغانستان بکارگرفته شد با بحران وچالش های بزرگ وازجمله عدم تحمل افکارعمومی مواجه شده است. دراستراتژی وفازجدید با بهره گیری ازآن آزمون شکست خورده، همان هدف درشرایط جدیدو با مؤلفه های زیرپیش برده می شود:

جایگزینی سیاست چند جانبگی به جای یکه تازی آمریکا(نقش برجسته اروپا درماجرای تهاجم به لیبی برهمین اساس قابل فهم است)، استفاده بیش ازپیش از برگ ومشروعیت سازمان ملل درمجوزبه اقدام های سیاسی وحملات نظامی ، پرهیزازگسیل نیروی زمینی گسترده وبجای آن استفاده مؤثرازحربه(دارای مزیت مطلق ) تهاجم هوائی وسایرکمک های نظامی هم چون مشاوره ومستشاروآموزش نیروها وانتقال تجربه ومسلح کردن وانواع حمایت های مالی و سیاسی، وبالأخره شکل دادن به یک اپوزیسیون و رهبری مورد اعتماد ووابسته به خود. عناصرفوق بخش اساسی استراتژی جدید برای ایجاد نظم باصطلاح نوین درمنطقه را تشکیل می دهد.

همانطورکه اشاره شد هدف اصلی ازاین استراتژی پاسخ گوئی به بحرانی است که تداومشان ثبات منطقه را بهم می ریزد. والبته دراین میان به کنترل درآوردن جنبش های اعتراضی وپایان دادن به حکومت های باصطلاح یاغی ویابهتراست بگوئیم کمترسربفرمان(که البته مثل سایردولتهای منطقه مستبد هم هستند) اولویت اصلی آنها را تشکیل می دهد.

****

 

بحران آلترناتیودرلیبی وسایرکشورهای دستخوش بحران درحالی که خود سرمایه داری با بحران بزرگی دست بگریبان است موجب آن شده که خیزش های دارای پتانسیل و زمینه های رهائی بخش نتوانند آنگونه که شایسته چنین وضعیت حساسی است ازموقعیت ها وفرصت های که آفریده می شوند بهره گیرند ولاجرم درخلأوجود آن سرمایه داری علیرغم بحران زدگی اش خود بتواند آلترناتیو خویش باشد ویا به عبارت بهتر، درنقش آلترناتیو ِ خود ایفاء نقش نماید.

بحران کنونی درواقع بازتاب دهنده بحران دروضعیت عمومی وپارادایم انتقالی لااقل اززمان فروپاشی بلوک شرق ورؤیای بباد رفته تجربه سوسیالیسم قرن بیستمی است که بدون درنظرگرفتن مهمترین مشخصات درحال عروج آن وبدون درنگ بر واقعیت های نوین اجتماعی وجنبشهای برخاسته ازآن، هم قابل فهم نیست هم برون رفت ازآن ناممکن است. ازمهمترین این مشخصات نقش آفرینی مستقیم جنبش طبقاتی کارگران وزحمتکشان وکلیه مزدوحقوق بگیران به مثابه سوژه های خود رهان وبه معنای اعمال دموکراسی مستقیم درتمامی عرصه های سیاسی واقتصادی ، گسترش شبکه ها و سازمان یابی های متناسب با آن، درگسترش هم آهنگی و تقویت همبستگی در میان لایه های گوناگون صفوف جنبش درمقیاس کشوری ومنطقه ای وجهانی، داشتن استراتژی های فراملی، ودریک کلام بسط نفوذ گفتمان نان وآزادی (وسوسیالیسم) درتناسب با فازجدید جهانی شدن سرمایه داری و علیه آن وکلیه ساختارهای بین المللی آن است.

تاریخ انتشار : ۳ شهریور, ۱۳۹۰ ۷:۳۲ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفه‌ای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین می‌کند.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کرده‌اند».

مطالعه »
یادداشت

نه به اعدام، نه به پایانی بی‌صدا و بی‌بازگشت!

همه ما که در بیرون این دیوارها زندگی می‌کنیم برای متوقف کردن این چرخه خشونت و نابرابری مسئولیت داریم و باید علیه آن اعتراض کنیم. سنگسار، اعدام یا هر مجازات غیرانسانی دیگر صرف نظر از نوع اتهام یا انگیزه و اعتقاد محکومان، چیزی جز نابودی و ظلم نیست و باید برای همیشه از دستگاه قضایی حذف شود.  نه به اعدام، نباید فقط شعاری باشد، بلکه باید به منشوری تبدیل شود که کرامت انسانی و حقوق برابر را برای همه، فارغ از جنسیت و جایگاه اجتماعی، به رسمیت بشناسد.

مطالعه »
بیانیه ها

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفه‌ای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین می‌کند.

مطالعه »
پيام ها

پیام گروه کار روابط عمومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به مناسبت برگزاری دهمین کنگرهٔ سراسری حزب اتحاد ملت ایران اسلامی!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) تلاش‌های مؤثرحزب اتحاد ملت ایران اسلامی در جبههٔ اصلاحات برای ایجاد تغییر در اوضاع اسفناک کشور را ارزشمند می‌داند. حضور پررنگ زنان در شورای مرکزی حزب شما، گامی شایسته در راستای تقویت نقش زنان در عرصهٔ سیاسی کشور است.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

بر بال خیال

بیانیه حزب مشروطه ایران(لیبرال دموکرات) درباره بی حرمتی به آرامگاه غلامحسین ساعدی

چگونه دفن یک ملت ممکن است؟

به بهانه تولد فروغ، بانوی شعر معاصر ایران!

بیانیه  ۲۴۰ تن: یک گام مثبت…

آیا سوریه یک استثنا بود یا باید منتظر اتفاقات مشابه در سایر کشورهای خاورمیانه باشیم؟