اشاره:
۴۵ سال از حماسه سیاهکل ۱۳۴۹ گذشت، آغاز جنبشی که نام فداییان خلق را در تاریخ ایران ثبت کرد و شروعی شد برای ده ها سال مبارزه ی بی امان با هدف صلح، آزادی، دمکراسی، عدالت اجتماعی و سوسیالیسم.
جنبشی که در سیاهترین دوران تاریخ سرزمین ما، در برابر کودتای ننگین ۲۸ مرداد، قد بر افراشت و نویدی شد برای همه مبارزان آزادی و عدالت.
پس از ۴۵ سال مبارزه خستگی ناپذیر، بسیاری از رفقای ما در دوران رژیم ستم شاهی وچه بعد از انقلاب به دست دژخیمان جمهوری اسلامی به دلیل وفاداری به آرمان های طبقه کارگر، آرزوی خوشبختی و سربلندی مردم ایران زندان، شکنجه، اعدام یا ناگزیر به خروج از کشور شدند، اما آن چه هنوز بانگ روشنایی آن، چشم شب پرستان حکومت ولی فقیه را آزار می دهد، حضور پایگاه اجتماعی فداییان خلق در قلب تحولات ایران است که با نیرویی فعال و تاثیر گذار درهمه ابعاد سیاسی و اجتماعی کشورمان، برآیند دارد و در خارج از کشور هنوزهم، فداییان خلق به عنوان بزرگ ترین جریان چپ ایرانی به حساب می آیند.
از این رو، به مناسبت بزرگ داشت چهل و پنجمین سالگرد جنبش فدایی با “جمشید طاهری پور” به گفت و گو نشسته ایم، وی نخستین فعالیت های سیاسی خود را در سال های ۴۷-۴۵ با مشارکت فعال در ایجاد شبکه های مارکسیست- لنینیستی در شهر لاهیجان آغاز کرد. در سال های ۴۹-۴۷ در بخش تدارکات “گروه سیاهکل” فعالیت داشت. در پی رویداد سیاهکل به سازمان چریک ها پیوست و با حمید اشرف در ارتباط بود. در مرداد سال ۵۱ در تهران بازداشت شد. در دادگاه نظامی به دوبار اعدام و در دادگاه تجدید نظر به ۱۵ سال زندان محکوم گردید. در آستانه انقلاب بهمن از زندان آزاد شد و بلافاصله در ارتباط با سازمان قرار گرفت.
او در نقد مبارزه مسلحانه و فرارویی سازمان چریک ها به سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) نقش موثری بر عهده داشت و در این فاصله عضو دستگاه رهبری و سردبیر نشریه کار- ارگان کمیته مرکزی- طی سال های انتشار آن بود.
رفیق جمشید ۴۵ سال مبارزه فدائیان خلق را چگونه ارزیابی می کنید؟
جمشید طاهری پور: فکر نکنم بشود یک ارزیابی بدست داد که برای تمام این ۴۵ سال به یکسان صادق باشد، زیرا این ۴۵ سال از مراحلی تشکیل میشود که قسماً متفاوت و متمایز از یکدیگر هستند. جنبشی که با رویداد سیاهکل شکل گرفت و تداوم پیدا کرد حامل چند ویژگی و چند نقش و اثر سیاسی و اجتماعی بوده است که با مطالعه آنها میتوان یک ارزیابی از هریک از مقاطع آن بدست داد. پیداست که این یک کار و مطالعه-ای میخواهد که در این فرصت ممکن نیست. علیرغم این واقعیت من فکر میکنم طی این مبارزه ۴۵ ساله و بعنوان دستآورد آن؛ نیروی تاثیرگذاری در جنبش چپ ایران تشکیل شد و رشد کرد که واجد استعداد نوزایش و دگرگشت سوسیالیسم دموکراتیک است. از این زاوایه میتوان امیدوار بود که در آینده ایران بسود دموکراسی و عدالت در کشور منشاء آثار نمایان باشد. حالا با چه نام و نشانی از نظر من این مسأله با اهمیتی نیست.
آینده جنبش چپ را در ایران چگونه تحلیل می کنید؟
جمشید طاهری پور: آینده چپ ایران مشروط است به کم و کیف عملکرد در دو سطح: اول در سطح جنبش چپ؛ آیا با حفظ وحدت نسبی به فرجام یک نوزایش و دگرگشت سوسیالیسم دموکراتیک در صفوف خود موفق خواهد شد؟ دوم در سطح جنبش عمومی: در راه و مسیر برچیدن بساط حکومت اسلامی با هدف دستیابی به حکومت دموکراتیک مبتنی بر دموکراسی و عدالت، با ابتناء بر اعلامیه جهانی حقوق بشر و بیانیه حقوق شهروندی، آیا میتواند چهره مستقل و نقش و فعالیت موثری از خود به ظهور برساند؟ جواب من به آیای اول این است که بجای ترس و لرز و حرف و حدیث هائی که نه سیخ بسوزد و نه کباب، استوار باید پیش رفت و بیش از پیش برای شناخت و معرفی مبانی سوسیالیسم دموکراتیک کوشش کرد. و اما در پاسخ به آیای دوم؛ یعنی در جنبش عمومی باید متفاوت ها را برسمیت شناخت و در راه دستیابی اتحادی وسیع بر پایه مشترکات و در کانون آن پذیرش حق انتخاب برای مردم بعنوان شهروندان برابر حقوق و دموکراسی برای ایران، موافق اعلامیه حقوق بشر و بیانیه حقوق مدنی و شهروندی کوشید.
برای ارتقاء جنبش فدائی چه باید کرد؟
جمشید طاهری پور: پدیداری بنام جنبش فدائی پایان یافته و جایش دیگر در گنج خانه یادمان های مردم ایران است. ارتقای این جنبش در استعداد فهم این حقیقت و در تلاشی است که برای دگرگشت خود میکند به حیث یک جنبش سوسیالیستی پایبند به دموکراسی و عدالت مبتنی و موافق اعلامیه جهانی حقوق بشر و بیانیه حقوق شهروندی. میپرسید چه باید کرد؟ باید اعتماد به نفس داشت و استوار و بی تزلزل در راهی که ضرورتهای تاریخ و نیاز امروز جامعه ما و آینده ایران در برابر ما گذاشته گام در راه گذاشت و پیش رفت.