دوشنبه ۹ تیر ۱۴۰۴ - ۲۳:۱۶

دوشنبه ۹ تیر ۱۴۰۴ - ۲۳:۱۶

ایران باید بماند و ما باید با ایران بمانیم
برای مخالفت بی‌بروبرگرد با تهاجم اسراییل به ایران حتی نیازی نیست به وطن‌دوستی یا عشق به میهن متوسل شویم که حالا لازم باشد بر سر معنای هر از این مفاهیم...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: حسام سلامت
نویسنده: حسام سلامت
#سوزنبان
سوزنبانِ پیر چشمکی زد. صدای سوت قطار از دور شنیده می‌شد. شلوغی ایستگاه بخاطر پایان این جنگ ۱۲ روزه، مرا یاد کودکی و نوجوانی‌ام می‌انداخت. می‌ترسیدم جا بمانم. تجربه جاماندن...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
وارث شکست‌خورده و پرچم!
از نظر آنها، فقط قدرت‌های غربی اختیار ایجاد یا سرنگونی رژیم‌ها را دارند. می‌توان تا حدی با این دیدگاه همدل بود: به هر حال، بریتانیا در نیمه اول قرن بیستم...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گلنار نیک‌پور اسکندر صادقی بروجردی
نویسنده: گلنار نیک‌پور اسکندر صادقی بروجردی
Lasting peace is only possible with active popular participation
The twelve days of war brought unexpected results. Iran's internal cohesion was preserved, despite chronic economic crises and social divisions...Peaceful protests in various countries, Iranian immigrants' support for the right...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: The Political-Executive Committee of The Organization of Iranian People’s Fedaian (Majority)
نویسنده: The Political-Executive Committee of The Organization of Iranian People’s Fedaian (Majority)
نه قیام، نه تسلیم؛ سکوت پیش از خیزش یا تدبیری برای فردا؟
بخش بزرگی از جامعه با آگاهی دریافته‌اند که تغییر رژیم، بدون آمادگی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، می‌تواند تنها به بازتولید شکلی دیگر از همان استبداد منجر شود. مردم ایران بارها...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
زندان اوین نماد مقاومت و مبارزه بود
روی زندان قرچک حتی نمی‌شود اسم «زندان» گذاشت. یک سری سلول‌اند که به اندازه‌ی سلول‌های ۲۰۹ پنجره ندارند. هوا؟ نزدیک محل سوزاندن زباله است؛ هوایی آلوده و فاجعه‌بار. آب؟ آب...
۸ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: ویدا ربانی
نویسنده: ویدا ربانی
َUne paix durable n’est possible qu’avec une participation populaire active
Les douze jours de guerre ont également apporté des résultats inattendus. La cohésion interne de l'Iran a été préservée, malgré des crises économiques chroniques et des divisions sociales..... Les manifestations...
۸ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: Conseil Politique-Exécutif de l'Organisation des Fédaians du Peuple d'Iran (Majoritaire)
نویسنده: Conseil Politique-Exécutif de l'Organisation des Fédaians du Peuple d'Iran (Majoritaire)

قضیه چیست؟!

و قضیه برای اپوزیسیون اینکه، آیا نباید از پنجره این کشمکش ها، حدت بحران در حکومت و بی آیندگی آن را ببیند و نیز بر متن زنده جامعه، حد انفجاری پتانسیل اعتراضی در جامعه را؟ آیا اپوزیسیون قادر است واقعیت نزدیک شدن امکان گذار کشور از نظام ولایی به بن رسیده را دریابد؟ آیا متوجه است که جامعه در آستانه وضعیت "توده ها نمی خواهند" و "بالایی ها نمی توانند" قرار دارد؟ و آیا بر این درس برگرفته از تجارب پرشمار خود ایران و جهانیان هم می ایستد که هر قرار گرفتن جامعه در دروازه گذر از بن بست موجود، الزاماً به معنی عبور از آن نیست؟

از شلتاق های احمدی نژاد و تشر زدن های خامنه ای چه می توان فهمید و در ایران چه می گذرد؟

۱) در کیستی احمدی نژاد

۲) احمدی نژاد، از فرزندان حکومت ولایی جمهوری اسلامی است و فرزند انقلاب بودن، چیزی متفاوت از فرزند ولایت شدن! هر چند که ولایت فقیه خود محصول آن انقلابی که مشخصه اصلی و پایدارش همانا اسلامیت بوده است. جدا از اینکه چگونه انقلاب اسلامی، شرکت کنندگان چپ و ملی گرا در خود را توسط فرزندان نوع اسلامی اش خورد و بعد هم البته شروع کرد به ذبح کردن نحله هایی از خود اسلامی ها، اما در فرزند انقلاب بودن همه دریده شده ها و به قدرت رسیدگان تردیدی نیست. فرزند ساختار جمهوری اسلامی بودن اما خاصه ها و مشخصه های خود را دارد: تربیت شده بر بستر شکنجه، سرکوبگری و کشتار مخالفان، بار آمده در رفتار مبتنی بر انحصار طلبی و توطئه گری سیاسی، و خو گرفته به رانت خواری و تکیه دادن فرصت طلبانه بر امتیازات ناشی از قدرت. احمدی نژاد و هم کاسه های او در زمره این نوع فرزندان اند. او و اینان، فرزندان ناب جمهوری اسلامی هستند!

او و تیمش هر چه دارند از برکت وجود جمهوری اسلامی است. آنان در نبود این ساختار نکبت، باد هوایی بیش نبوده و نمی شدند. اینان نه از آرمان اجتماعی دارای افق برخوردارند و نه که یک برنامه اثباتی مورد اتکاء. با روحیه حزب ستیزانه ای هم که از خود نشان می دهند حتی فاقد یک حزب قایم به خود هستند. یک باند فرقه ای اند. شخصیت محور و گرد آمده حول کسی که موج سوار خوبی در کادر جمهوری اسلامی است. احمدی نژاد در ۱۳۸۴ سوار بر موج راه انداخته توسط بیت- سپاه- اقتدارگرایان عروج یافت، یعنی ولایت و ائتلاف حول ولی فقیه او را سوار بر آن موج کردند تا اصلاح طلبان حکومتی و دو پدر خوانده آنان (هاشمی رفسنجانی معتدل شده و مهدی کروبی رو به فاصله گیری از خامنه ای) به حاشیه رانده شوند. احمدی نژاد متوهم اما بعد انتخابات ۸۸ تا از خامنه ای چک سفید گرفت، با علم کردن “بهار”، خواست خود را یک قطب قدرت مستقل در این حکومت بنمایاند.

۲) موقعیت تعلیق

چهار سال دوم او به شلتاق بازی ها در مقابل ولایت فقیه گذشت. خامنه ای به ناگزیر بر بسیاری از “بازیگوشی” های احمدی نژاد چشم بست زیرا هم پای خودش در میان بود و هم در متن کشاکش های اصلی درون نظام، او نقش موثری نداشت! ولی فقیه او را بال و پر داده بود و خود را با او گره زده بود، ضمن اینکه چون وجود وی را لحظه ای بیش در حیات سیستم نمی دانست لذا او را چندان جدی نمی گرفت و نگرانش نبود. خامنه ای، تاکتیک مدیریت احمدی نژاد را در پیش گرفت تا دوره ریاست او بگذرد. اکنون با گذشت نزدیک به پنج سال از زمان دور شدن و ماندن او از قدرت، روندها اثبات کرده که واقعاً هم او در نظام جایی ندارد. این جریان، گرفتار موقعیت تعلیق است و گیر کرده بین اپوزیسیون شدن و پوزیسیون ماندن! اگر اولی شوند جایشان در حبس و حصر است بی هیچ پشتوانه ارگانیک در جامعه، و در دومی هم مصداق “بعد خرابی بصره” با تخریب همه پل ها پشت سر خود!

پدیده احمدی نژادی در مفهوم پوپولیستی سوار شدن او بر موج ابراز نارضایی مردم، با واقعیت خود او و دار و دسته اش دو چیزاند. شبح اولی یعنی پوپولیسم نه تنها بجای خود باقی است بلکه در شرایط گسترش و تعمیق باز هم بیشتر اوضاع بحرانی کنونی از یکسو و ضعف حضور و نفوذ اپوزیسیون دمکرات از سوی دیگر به شمار می رود. زیرا که اوضاع آن بحرانی است و بحران از جنس چند وجهی و چند سویه. اما تصور اینکه احمدی نژاد در قالب همین تیم ترکیبی و با حضور نمادین خود در آن، نماینده پوپولیسم بعدی است، مبنایی ندارد. پوپولیسم احتمالی آتی در چهره دیگری رو خواهد نمود. احمدی نژاد و باند او علیرغم جار و جنجال هایی که می کنند، مردگان سیاسی بیش نیستند. آنها در دل این ساختار جایی ندارند و در بیرون از آن، فاقد ابزار برای اعمال سیاست. موی دماغ البته هستند و آبروریز و همین نیز برای قدرت، غیر قابل تحمل. اما به عنوان مثلاً الترناتیو وضع ارزیابی نمی شوند.

۳) چیستی تاکتیک احمدی نژاد!

از آموخته های این فرزند جمهوری اسلامی طی ۳۹ سال پایوری برای این حکومت، یکی هم آن بوده که بهترین دفاع از خود، توسل جستن است به ضد حمله و پیشدستی بر حریف تا متوقف اش کند! احمدی نژاد و اطرافیانشان به کمک سه حس بینایی، شنوایی و بویایی بموقع دریافتند که طرف مقابل آنان از طریق مجازات خر مهره های “بهار” توسط قوه قضاییه، قصد جمع کردن بساط  آنان را دارد. بدینترتیب شاخک های این باند نافرمان “شیشه شکن” تیز شد و دریافت که لحظه تسویه حساب قطعی طرفین فرا رسیده است. او و دور و بری هایش که از خیلی قبل منتظر چنین حمله ای علیه خود بوده اند تا متوجه شدند که قرار است عملیات تهاجمی کلید بخورد ضد حمله علیه قوه قضاییه را آغاز کردند. محاسبه آنان این بود که از طریق بست نشینی در شاه عبدالعظیم و افشاگری ها علیه لاریجانی منصوب شخص ولی فقیه و منفور در جامعه، هزینه حمله به خود را مواجه با هزینه کنند تا بتوانند مهاجم را عقب بنشانند.

این تاکتیک اما بنا به شواهد، شانس موفقیت چندانی ندارد. در واقع، اتخاذ راه حل به اصطلاح تولید بحران، که این نیز البته از آموخته های او و باند وی از جمهوری اسلامی همواره بحران زی و همیشه بحران ساز است، چه بسا که اجرای نقشه “نظام” علیه وی را تسریع هم بکند! او منطقاً باید این را می دانست که تاکتیک حمله برای دفاع را علیه حریفی به کار گرفته است که در به کارگیری آن بمراتب خبره تر از خود اوست و حتی آموزنده وی! نیز این ملاحظه که او جز یک رشته مدارک جمع آوری شده علیه بقیه حضرات طی هشت سال ریاست اش و میزانی از پول های حیف و میل شده در همان دوره چیز دیگری در اختیار ندارد، حال آنکه طرف مقابل، همه جمهوری اسلامی را در اختیار دارد. برنامه احمدی نژاد را اما باید فراتر از تاکتیک هم دید و دارای جهت و جنبه استراتژیک! و چیست این استراتژی و استوار بر کدام ارزیابی؟ پاسخ به این نکته، مهم ترین موضوع نیز در فهم این قضیه است!

۴) او قدرت خود را در ضعف نظام می بیند!

احمدی نژاد سال ها در بالاترین مناصب قدرت در این نظام قرار داشته و به عمق بحران های آن آگاه است. او حتی در آخرین سال های زمام داری نوع بسیجی خود به این رسیده بود که وضع موجود رو به بن بست دارد و جمهوری اسلامی به “خط سوم” مبتنی بر تلفیق مهدویت و ایرانیت و فاصله گیری از ولایت مداری در درون خود محتاج است. او اکنون بر اینست که پیش بینی وی و “بهار”ش درست از آب درآمده و نظام با بحران بسیار سنگینی روبروست. بحران مدیریتی، که خود را در فروپاشی اتوریته نشان می دهد. بحران ساختاری، که در حس رو به افزایش از دست رفتن اعتماد به نفس و نگرانی از آینده موقعیت نظام متجلی است. بحران در منابع تغذیه مالی و ته کشیده شدن آن و تیره بودن چشم انداز برای تامین مالی تازه. بحران هزینه های تحمیلی بسیار سنگین ناشی از سیاست منطقه ای بر بودجه بحرانی دولت. بحران اجتماعی بیکاری بزرگ ابعاد. بحران تنش در مناسبات خارجی و …       

احمدی نژاد عمق و وسعت نارضایتی ها در جامعه را می بیند. می داند که مسئله دیگر از آمار هشدار دهنده گذشته است. او از انواع حرکات اعتراضی روزمره و بعضاً حتی شورش ها در کشور خبر دارد. شاهد تسلسل رشته اعتصابات و تظاهرات کارگری، جنبش مقاومتی دختران و زنان، راهپیمایی های “مال باختگان” و از سر گیری جنبش دانشجویی است. شعارهای آشکارا سیاسی و نه فقط علیه این یا آن جناح بلکه بر ضد کل نظام و راس آن را در این مبارزات می شنود. او دریافته است که واقعیت “مردم دیگر نمی خواهند” رو به نضج دارد. او گوش خود را تیز می کند وقتی مسئولین نه فقط در سطح نمایندگان مجلس که حتی در سطح معاونت و خود وزیر نیز نسبت به  امکان مهار خطرات ناشی از انواع چالش ها از خود ناامیدی نشان می دهند. یعنی او به شم خود می فهمد که بحران “نمی توانند” در “بالایی ها” رو به رشد است.

۵) پس قضیه اینست!

احمدی نژاد از چنین وضعیتی است که روحیه تعرض به سیستم در خود می پرورد! جسارت تعرض کردن به سیستمی که رفوزه است و سابقه رفوزگی اش به طول عمرش می رسد و از جمله متجلی در یکی از فاجعه بارترین مقاطع آن به “مدیریت” همین احمدی نژاد زمانی سوگلی خامنه ای ولی فقیه.    باز به تکرار می گویم که از این نمد کلاهی به احمدی نژاد نمی رسد، او پیشاپیش بازی را باخته است، هرچند که خود و باندش غرق این پندار پوچ باشند که برنده راهبردی این کشاکش آنهایند. او فقط در مشاهداتش برحق است و نه در اعمال گذشته اش یا که در دعاوی اش برای بهبود اوضاع هرگاه که دوباره صاحب منصب شود. اقدام او در رو آوردن عمق بحران نظام و عملاً نشان دادن بی آینده بودن ولایت فقیه خوبست! او با ایستادگی خود در برابر منویات خامنه ای و منصوبان وی کمک می کند که ناگزیری این نظام در عمل مداومش به قانونمندی حذف از خودی ها بار دیگر در برابر دیدگان جامعه قرار گیرد! او با به چالش کشیدن علنی مطلقیت اراده و منویات “رهبر”، نظام جمهوری اسلامی را بی اعتبارتر می کند. جامعه ایران از احمدی نژاد خاطره بسیار بدی در ذهن دارد. خاطره خرابکاری های خانمانسوز این یکی از خود سرترین فرزندان جمهوری اسلامی علیه کشور و مردم ما، اما از شجاعت او نیز خواهد گفت! و صد دریغ از نبود این شهامت در صفوف اصلاح طلبان! او در این آخرین ضربه فنی شدن هایش، نظام را هم وادار به امتیاز دادن می کند اگرچه نه منجر به نجات خود که به نفع جامعه خواهان تحول!

و قضیه برای اپوزیسیون اینکه، آیا نباید از پنجره این کشمکش ها، حدت بحران در حکومت و بی آیندگی آن را ببیند و نیز بر متن زنده جامعه، حد انفجاری پتانسیل اعتراضی در جامعه را؟ آیا اپوزیسیون قادر است واقعیت نزدیک شدن امکان گذار کشور از نظام ولایی به بن رسیده را دریابد؟ آیا متوجه است که جامعه در آستانه وضعیت “توده ها نمی خواهند” و “بالایی ها نمی توانند” قرار دارد؟ و آیا بر این درس برگرفته از تجارب پرشمار خود ایران و جهانیان هم می ایستد که هر قرار گرفتن جامعه در دروازه گذر از بن بست موجود، الزاماً به معنی عبور از آن نیست؟ و نیز اینکه هر گذری نیز رهگشای بهبود نمی تواند باشد و چه بسا که منجر به ورود جامعه در سیکل بسته دیگری هم بشود؟

مردم ایران به تدارک مدیریت دمکراتیک گذر کشور از نظام ولایی نیاز دارند. مسئولیت بزرگی بر دوش اپوزیسیون دمکرات قرار دارد: توافق بر سر خود گذار و نحوه گذار! هر جریان و نیرویی که پایبند به گذار و دمکراتیسم در طول همه دوره گذار باشد جایش در اینجاست جدا از نوع برنامه‌ ای که هر کدام اینان برای بازسازی و توسعه ایران دمکراتیک دارند. وسیع ترین اتحاد مبتنی بر عام ترین اولویت و با رعایت استقلال هر جریان.

بهزاد کریمی                                                                                  هفتم دی ماه ۱۳۹۶            

  

     

بخش : سياست
تاریخ انتشار : ۷ دی, ۱۳۹۶ ۱۱:۳۴ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

۸ تیر، روز فداییان جان‌باختهٔ خلق؛ میهن‌دوستانِ انقلابیِ راهِ آزادی و رفعِ ستم از زحمت‌کشان!

در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایت‌کارانهٔ حکومت نژادپرست و نسل‌کش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هم‌میهنانمان در جای‌جای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروری‌ست که در جریان دقاع از میهن‌مان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.

ادامه »
سرمقاله

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

سیمور هرش: آنچه به من گفته شده است در ایران اتفاق خواهد افتاد.

یک مقام آگاه امروز به من گفت: «این فرصتی است برای از بین بردن این رژیم برای همیشه، و بنابراین بهتر است که ما به سراغ بمباران گسترده برویم.» … بمباران برنامه‌ریزی‌شده آخر هفته اهداف جدیدی نیز خواهد داشت: پایگاه‌های سپاه انقلاب اسلامی، که از زمان سرنگونی خشونت‌آمیز شاه ایران در اوایل سال ۱۹۷۹ با کسانی که علیه رهبری انقلاب مبارزه می‌کنند، مقابله کرده‌اند.

مطالعه »
یادداشت

در نقد بیانیه فعالین مدنی بشمول برندگان نوبل صلح درباره جنگ…

آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناک‌ترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم که با برداشتن گام‌های فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنی‌سازی، و هر دو‌طرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساخت‌های حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.

مطالعه »
بیانیه ها

۸ تیر، روز فداییان جان‌باختهٔ خلق؛ میهن‌دوستانِ انقلابیِ راهِ آزادی و رفعِ ستم از زحمت‌کشان!

در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایت‌کارانهٔ حکومت نژادپرست و نسل‌کش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هم‌میهنانمان در جای‌جای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروری‌ست که در جریان دقاع از میهن‌مان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.

مطالعه »
پيام ها

پیام به کنگرهٔ بیست‌وششم حزب کمونیست آلمان

ما بر این باوریم که چپ اگر نتواند در برابر ماشین جنگی سرمایه‌داری بایستد، اگر چپ صدای رنج مردمان بی‌پناه نباشد، اگر چپ در خیابان‌ها، کارخانه‌ها، اردوگاه‌ها و مناطق جنگ‌زده حضور نداشته باشد، از رسالت تاریخی خود فاصله گرفته است. ما برای بنای جهانی دیگر مبارزه می‌کنیم – جهانی فارغ از استثمار، از سلطه، از مرزهای ساختگی، از جنگ و نژادپرستی.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

ایران باید بماند و ما باید با ایران بمانیم

#سوزنبان

وارث شکست‌خورده و پرچم!

Lasting peace is only possible with active popular participation

نه قیام، نه تسلیم؛ سکوت پیش از خیزش یا تدبیری برای فردا؟

زندان اوین نماد مقاومت و مبارزه بود