سی و هشت سال پیش سازمان چریکهای فدایی خلق دچار انشعاب شد و دو سازمان اقلیت و اکثریت شکل گرفتند. یک سال بعد انشعاب دیگری در سازمان فداییان اکثریت رخ داد و سازمانی موسوم به فداییان بیانه شانزده آذر شکل گرفت. انشعاباتی که زخمی عمیق بر احساسات هزاران جوانی که آن روزها در این سازمان و جوانان پیشگام فعالیت میکردند برجای گذاشت. زخمی که آثار آن هنوز بعد از ٣٨ سال باقی است.
سالهاست که مواضع مشابه بخش عمده فداییانی که آنروزها به یکی از این جریانات تعلق داشتند، مغایر با فعالیت آنان در سازمانهای متعدد بود. سالهاست که کسانی که به فعالیت بازمانده های فداییان و یا تاریخ این جریان علقه داشتند، امیدوار و در انتظار آن بودند که این جریانات به هم بپیوندند و نقطه پایانی بر احساسات منفی آن دوران بگذارند. خبر تشکیل کنگره وحدت از این نیرو ها خبری است مسرت آمیز. بخصوص که سالهاست تنها خبر جدایی، انشعاب و دوری جریانهای سیاسی اپوزیسیون شنیده میشود.
در ده سال اخیر انشعاب در درون اتحاد جمهوریخواهان، جریانهای مختلف جبهه ملی، راه کارگر، کومله، حزب دمکرات کردستان، حزب کمونیست ایران و… رخ داد است. انشعاباتی که حتما دست اندرکاران این تشکل ها و مدافعان جدایی برای آن توضیح دارند اما حتی برای امثال من بعنوان کسی که فعالیت جریانهای سیاسی را تعقیب میکند، دلایل این جدایی ها ناروشن و توضیحات مدافعان جدایی غیر قابل درک است. در این شرایط وحدت تعدادی از جریانهای فدایی و غلبه بر جدایی سی وهشت سال پیش اقدامی است خلاف روند بیست سال اخیر. حرکتی است در جهت زنده کردن امید به امکان نزدیکی نیروهای چپ و شکل دهی مجدد یک حزب نیرومند چپ در ایران.
من با بخشی از ایده های مطرح در اسناد منتشر شده موافق نیستم. بخشی از روشهای کار جریانهایی که امروز در کنارهم قرار می گیرند را نمی پسندم. روشهایی که نتیجه آن حضور کمرنگ زنان در تشکل های فدایی است، تشکلی که روزگاری چهل درصد فعالین آن زن بودند. روشهایی که نتیجه آن عدم توفیق در ارتباط گیری با نسل های بعدی نیروهای چپ است. تصور میکنم عدم توفیق در شکل دهی هدف اعلام شده ده سال قبل این جریانات در وحدت نیروهای چپ و محدود شدن آن به وحدت فداییان نه ناشی از الزمات و شرایط بیرونی بلکه نتیجه نحوه عمل این سازمانهاست. اما همه این نقطه ضعف ها در برابر موفقیت وحدت نیروهایی متعلق به جریانهای مختلف فدایی و غلبه بر زخم های چهل سال قبل فرعی است.
میتوان امیدوار بود که جریان جدید با برداشتن این گام پراهمیت امکانات بیشتری برای غلبه بر نقطه ضعف ها بیابد و بتواند در راستای وحدت مجموعه نیروهای چپ دمکرات ایران چه آنهایی که منشا فدایی دارند و چه آنها که تاریخا به جریانهای دیگری چون حزب توده و خط سه تعلق داشتند، چه آنها که از دل جنبش مارکسیستی بیرون آمدند و چه آنها که به جریانهای مذهبی تعلق داشتند وبالاخص آن ها که به نسل های بعدی چپ های ایران تعلق دارند بردارد و این آروزی دیرینه نیروهای چپ در ایران تحقق یابد. بالاخص میتوان امیدوار بود که این گام بتواند در خدمت تقویت نقش نیروهای چپ دمکرات و مواجهه دقیقتر و مسئولانه تر در قبال تحولات کشور در شرایط پیچیده و بحرانی کنونی ایران باشد.