بررسی اجمالی گرایشات چپ در آستانه انتخابات ریاست جمهوری شاید دور از لطف نبوده و حتی با کمی تفریح ادغام باشد. بررسی است از جنس غیرمعمول، اما برای خوانندگان چپ، آشنا و نوستالژیک.
مارکسیست لنینیست های ماکسیمالیست
این نوع گرایش اورتدکس ترین نوع ایدئولوژی را ارائه می دهد. باقیمانده جنبش “چپ نوین” بر آمده از گسل نسلی و شکل گیری جنبش های اعتراضی نسل “بی بی بومرز ها” دهه ۶۰ میلادی تحت تاثیر انشعاب بزرگ حزب کمونیست چین هستند. این جریانات با احزاب کمونیست مدافع “سوسیالیسم واقعا موجود” به رهبری حزب جماهیر شوروی زاویه شدیدی دارند و به آنها رویزیونیست اطلاق می کنند و به حقانیت شوروی تا قبل از کنگره بیستم حزب کمونیست آن باور دارند. شکل گیری سازمان چریک های فدایی خلق در ایران و تا قبل از انشعاب اقلیت و اکثریت تحت تاثیر جنبش “چپ نوین” در عرصه جهانی بود. این نوع گرایشات همگی فقط به گذار انقلابی از حکومت جمهوری اسلامی معتقد هستند و بر لاجرم بودن گذر انقلابی خونین و حتی مسلحانه پافشاری دارند و ذاتا به مقولات “گذار مسالمت آمیز” و بخصوص “انتخابات” اعتقاد ندارند و آن را ابزار مدیریت بورژوازی در اجتماع می نامند و هنوز پایبندی اورتدکسی خود به “دیکتاتوری پرولتری” از نوع لنینی و استالینی را الگوی خود قرار می دهند و آمال خود را در جامعه ای سوسیالیستی با مدیریت تک حزبی و آن هم رهبری حزب کمونیست و اعمال دمکراسی مستقیم از نوع شورایی به تصویر می کشند. آنها در عرصه جهانی از هواداران شناخته شده گرایش به “رای بی رای” Non- vote بوده و بنابراین به شعار “تحریم انتخابات” در تمامی انتخابات برگزار شده در این چهل و اندی در ایران از هر نوع و از جمله انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ پیشاپیش و بطور طبیعی و در تمامی فصول گرایش داشته اند.
سازمان فدائیان (اقلیت)، راه کارگر، حزب کمونیست ایران از جمله از این سازمان های چپ در ایران هستند.
مارکسیست لنینیست های مینیمالیست
معرف سازمان یافته این نوع چپ عمدتا حزب توده ایران است اما افراد چپ تحت تاثیر حتی بطور مستقل و یا در صفوف دیگر سازمان ها و احزاب پخش هستند. این نوع گرایشی است که بعد از فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم کمتر به “لنینیسم” پا فشاری دارد. آنها رهبری نهایی جامعه آمالی سوسیالیستی خود را کماکان توسط حزب طراز نوین طبقه کارگر اصولی دانسته و ارتباط تنگاتنگ با “احزاب کمونیست برادر” باقی مانده در جهان را لازم و از افتخارات خود می دانند.
این نوع گرایش هنوز شدیدا تحت تاثیر مقوله “جبهه متحد خلق” ارائه شده توسط حزب کمونیست شوروی در آخرین کمینترن در سال ۱۹۴۳ در ایجاد اتحاد وسیع ضد نازیسم و فاشیسم بوده و همچنین به دکترین نیاز به “انقلاب های ملی دمکراتیک” مطرح شده توسط حزب کمونیست شوروی در بعد از جنگ جهانی دوم و در دوران انقلابات آزادیبخش ملی و ضد استعماری پایبندند. البته وحدت این اعتقادات با مقوله دکترین راه رشد غیر سرمایه داری الیانفسکی در بستر جنگ سرد، پایه نظری دفاع از انقلاب و شکوفایی جمهوری اسلامی از طرف مارکسیست لنینیست های اورتدکس ولی مینیمالیست بوده است.
در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ شاید لازم به گفتن باشد که کشورهای موسوم به “سوسبالیسم واقعا موجود” معمولاً تکحزبی بودند و توسط حزب کمونیست اداره میشدند. دولت از حزب جدا بود و وظایفی چون اجرای قانون و دفاع از کشور را بر عهده داشت. مالکیت موسسه های اقتصادی در انحصار دولت بوده و “اقتصاد دستوری” داشتند.
اما در تعدادی از کشورهای سوسیالیستی گذشته “انتخابات” وجود داشت. البته کاندیدا ها توسط یک نظارت استصوابی شدید شبیه آنچه امروزه در ایران مرسوم است توسط حزب کمونیست آن کشورها تعیین می شدند. این کشورها از برگزاری این نوع “انتخابات مهندسی شده” برای دفاع از مشروعیت حکومت خود استفاده ابزاری می کردند. ایده نظارت استصوابی شورای نگهبان در حکومت ایدئولوژیک تئوکراتیک ایران را می توان به نوعی کپی برداری از تجربیات آن کشورهای سوسیالیستی دانست.
بنابراین این نوع مارکسیست های مینیمالیست به آن نوع انتخاباتی که در آن کشورهای سوسیالیستی رایج بوده آشنا و برعکس ماکسیمالیست ها مخالف مقوله “انتخابات” بطور کلی نیستند اما از آنجایی که به هر حال معتقد به گذار انقلابی (به تشخیص مردم، خشونت آمیز یا مسالمت آمیز) از جمهوری اسلامی هستند پیشاپیش و لاجرم “تحریم انتخابات” را پیشه گرفته اند.
سوسیالیست ها
این نوع چپ ها بطور انفرادی یا در سازمان ها و احزاب چپ مختلف به مانند سازمان فدائیان خلق (اکثریت) و بخصوص، بطور رسمی در حزب چپ ایران (فدائیان خلق) گرد هم آمده اند.
متاسفانه از قدیم ایام “سوسیالیسم” ایده گنگی بوده است و بدین دلیل در طول تاریخ و بخصوص از انقلابات صنعتی دوم جهان که احزاب سوسیالیستی شکل گرفته اند شاهد انشعابات رنگارنگ در این طیف سیاسی بوده ایم. پرچم دار این انشعابات مارکس با یار بی بدیلش انگلس بوده است. با کمی استعاره می توان گفت که در طول این یک قرن و نیم گذشته همان بلایی بر سر معتقدین به “سوسیالیسم” آمده که بر سر معتقدین به جنبش “فدائیان خلق” در ایران آمده است!
امروزه یکی از مشکلات اساسی سوسیالیسم اختلاف بر مفهوم آن است افراد و احزاب زیادی خود را سوسیالیست میدانند اما مفهوم سوسیالیسم بین آنها متفاوت است، در بعضی مواقع حتی ضدیت با مالکیت خصوصی بر وسایل تولید هم مورد قبول همه نیست و از این ضدیت تنها سوسیالیست ها با سمت گیری مارکسیتی دفاع می کنند. اما احزاب بسیار بزرگ سوسیالیستی جهان در کشورهای غربی دکترین های مارکسیستی را یا قبول نداشته یا با نوع رفرمیستی ادوآرد برنشتاین از مارکسیسم پیروی کرده اند.
سوسیالیست ها در ایران خواهان گذار از جمهوری اسلامی ایران با جنس انقلابی هستند. آنها در تحلیل نهایی معتقد هستند که جمهوری اسلامی باید سرنگون شده و اینگونه امکان گذار به یک جمهوری دمکراتیک و سکولار مهیا می شود. البته بطور رسمی و علنی از نوع گذار مسالمت آمیز دفاع می کنند و این اعتقاد را عنصر دوری خود از تندروی های گذشته و بخصوص خط قرمز آنها با مارکسیست لنینیست های ماکسیمالیست می دانند. ولی سوسیالیست ها در گفته های رسمی و غیر رسمی خود تصمیم نهایی انتخاب نوع گذار را به تشخیص مردم سپرده و اعلام می کنند که در صورت انتخاب نوع انقلاب غیر مسالمت آمیز همه جوره و با تمام قدرت از آن دفاع کرده و در کنار مردم بوده و از آن حمایت می کنند. در مورد نوع گذار انقلابی و مقوله “انتخابات” با مارکسیست های مینیمالیست مثل حزب توده ایران و جناحی در سازمان فدائیان اکثریت نزدیکی خلق و روحیه دارند و نزدیک ترین متحد همدیگر محسوب می شوند.
سوسیالیست ها نیز بدلیل اعتقاد به نوع گذار انقلابی از جمهوری اسلامی روی خوشی به مقوله انتخابات نشان نمی دهند و بطور اتوماتیک و پیشاپیش “تحریم انتخابات” از هر نوع آن را تجویز می کنند. در انتخابات ۱۴۰۰ نیز شاهد چنین موضع گیری از ماهها قبل نسبت به تحریم انتخابات از طرف آنها هستیم.
سوسیال دمکرات ها
تعریف سوسیال دمکرات ها در جنبش چپ جهانی با دفاع آنها از فعالیت سیاسی قانونی در حکومت های موجود سرمایه داری گره خورده است. آنها در تمامی فصول و در هرگونه حکومتی خواهان مقولاتی به نام “گذار” یا “فروپاشی” نیستند و حتی به آن آلرژی شدید نشان می دهند. آنها در صدد و کوشش پیدا کردن راه حل های اصلاح طلبانه برای بهبود زندگی مردم و ارتقا جامعه به سمت عدالت و دمکراسی بیشتر در چهارچوب قوانین رسمی حکومت های موجود هستند.
از آنجایی که سوسیال دمکرات ها معمولا فعالیت سیاسی را در چهارچوب قانون اساسی موجود تعریف می کنند به “قانون انتخابات” حاکم بر کشور هم علارغم انتقادات اصلاح طلبانه خود، پایبند هستند و شرکت در انتخابات را در همه فصول تجویز می کنند.
تجمع این نوع گرایش سوسیال دمکراسی در سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) است.
سوسیال دمکرات ها علارغم اینکه در سیستم انتخاباتی جمهوری اسلامی مورد پذیرش قرار نگرفته و با ممنوعیت فعالیت سیاسی مواجع هستند، در این چهل سال، یارانشان کشته، زندانی و رهبران در مهاجرت و تبعید بسر می برند و علارغم اینکه در موقعیت اپوزیسیون سیاسی رسمی کشور نیستند (کسان و احزابی هستند که در انتخابات کم و بیش اجازه شرکت کردن دارند) و بلکه مخالفین سیاسی (دیزیدنت) محسوب می شوند ولی مشی اپوزیسیون رسمی کشور را ایفا می کنند و خواهان شرکت بلامنازع مردم برای ایجاد اصلاحات هر چند جزئی در انتخابات هستند. معتقد به چانه زنی با حکومت، ارائه پیشنهاد های سازنده و اصلاح طلبانه و در نهایت گفته و ناگفته، امیدوار به ایجاد امکان حضور رسمی خود در رقابت های انتخاباتی در آینده هستند.
سوسیال دمکرات ها در این انتخابات ۱۴۰۰ هفته دیگر نیز مبلغ سیاست سلبی “نه به رئیسی” بوده و بطور ویژه مبتکر و پرچم دار این سیاست فرخ نگهدار از رهبران و پایه گزاران جنبش فدائیان خلق است.
سوسیالیست های دمکراتیک
علارغم اینکه تنها در برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) التزام به سوسیالیسم دمکراتیک قید شده است و حتی اعضای آن سازمان از جمله شخص فرخ نگهدار در شناسه های شبکه های اجتماعی Bio خود را سوسیالیست دمکراتیک می نامد ولی در کیان جنبش چپ ایران گرایشی کم شناخته شده بوده و تا کنون به آن اهمیت لازم داده نشده است.
این بی اهمیتی و بی توجه ای را در فرآیند تاسیس حزب چپ ایران (فدائیان خلق) را به وضوح می توان مشاهده کرد. داستان بدینگونه است که علارغم اینکه سازمان فدائیان اکثریت از اصلی ترین نیروهای موسس حزب چپ ایران بوده است اما گذر از التزام به “سوسیالیسم دمکراتیک” درج شده در برنامه سازمان به “سوسیالیسم” در برنامه حزب چپ را بدون هیچ مقاومتی انجام پذیرفته است!
در خانواده سوسیالیستی جهانی، از تئوریسین های شناخته شده سوسیالیسم دمکراتیک را می توان پالمیر تولیاتی و جوزپه ساراکات نام برد. این نوع بینش از خانواده چپ های (مارکسیست) های رفرمیست محسوب می شود. یعنی تفکری که معتقد به رسیدن به جامعه آمالی سوسیالیستی و حتی کمونیستی است ولی نه بطریق انقلاب، رهبری تک حزبی، دیکتاتوری پرولتاری و بلکه هر نوع گذار از یک جامعه خودکامه یا سرمایه داری به سمت دمکراسی و حتی جامعه سوسیالیستی را از طریق دمکراتیک یعنی التزام به “انتخابات آزاد و منصفانه” می داند. سوسیالیست های دمکراتیک مدیریت یک جامعه آمالی سوسیالیستی را نیز توسط رجوع دوره ای به رای مردم در انتخابات آزاد می پندارند.
از رهبران سیاسی شناخته شده سوسیالیست دمکراتیک را می توان آلنده، گورباچف، ماندلا،… نام برد.
سوسیالیست های دمکراتیک در عرصه جهانی با شفافیت کامل مخالف هرگونه گذار انقلابی یا براندازانه هستند ولی عمیقا به گذار از حکومت های دیکتاتوری به یک جمهوری دمکراتیک (متکی بر انتخابات آزاد و منصفانه)، سکولار (جدایی مذهب و هر نوع ایدئولوژی از سیاست) و عادل (جامعه ای متکی بر عدالت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی) معتقد هستند و زندگی مبارزاتی خود را در این سمت و سو تنظیم می کنند. سوسیالیست های دمکراتیک نوع گذار انتخابی خود را “گذار دمکراتیک” می نامند که خشونت پرهیز ترین نوع گذار شناخته شده جامعه معاصر بشری است. هسته مرکزی این نوع گذار در پیش برد آن نوع مبارزاتی ملی و فرا ملی است که در نهایت حکومت تمامیت خواه کشور خود را مجبور کنند که تن به یک انتخابات آزاد و منصفانه با نظارت ارگان های ذیصلاح جهانی داده و احزاب حاکم وقت با مجموعه اپوزیسیون و دیزیدنت ها (مخالفین رادیکال غیر قانونی) وارد رقابت انتخاباتی شوند.
از این رو سوسیالیست های دمکراتیک متمرکز در سازمان فدائیان اکثریت یا موجود در احزاب دیگر و یا پراکنده در جامعه رویکرد ویژه ای به مقوله “انتخابات ۱۴۰۰” دارند. آنها با دفاع از مقوله مهم “انتخابات” در جامعه در انتظار تصمیم گیری حکومت توسط نظارت استصوابی نشستند تا شاید حکومت عرصه یک انتخابات دمکراتیک تر و رقابتی تری را باز کند که برعکس چنین نشد و شوربختانه شورای نگهبان با حذف گسترده کاندیدا ها حتی جمهوریت نیم بند نظام را نیز به زیر علامت سئوال برد!
بنابراین سوسیالیست های دمکراتیک همانند گرایش عمومی مردم، بدون داشتن حزب، ارگان و یا مدیریت متمرکز و معین، افرادی با تحلیل نیاز به شرکت در انتخابات در انتخابات شرکت خواهند کرد و بین بد و بدتر به بد رای خواهند داد و عده ای دست به “امتناع اعتراضی” زده و در انتخابات شرکت نخواهند کرد .
سوسیالیست های دمکراتیک با رویای ایجاد “جنبش انتخابات آزاد” در راستای “گذار دمکراتیک” از حکومت اسلامی به یک حکومت دمکراتیک، عرفگرا و عادل در صدد سازماندهی مبارزات خود همراه با مردم به پسا انتخابات می اندیشند.
خوشبختانه در آستانه این انتخابات چنین گرایشی را در جامعه و پاره ای از مخالفین رادیکال غیر قانونی (دیزیدنت ها) با پرچم داری تاج زاده مشاهده شده است.