جوانان به دنبال ساختن جامعه ای متمدن و پیشرو اند که با جهان امروز هماهنگی داشته باشد. دانشجویان آن نیروی بی بدیل و امید افرینی اند که نقش و نشان خود را بر تحولات اجتمایی می کوبند. دانشجویان از میان مردم برمی خیزند و فرزندان مردم اند و طبیعتاً از خواستگاه های اجتماعی متفاوت برخوردارند. به این اعتبار است که جنبش دانشجویی بخش جدایی ناپذیری از جنبشهای مردم است و دانشجویان بدرستی منعکس کننده منافع طبقاتی درون جامعه اند.
جمهوری اسلامی از همان سالهای روی کار آمدن اش کوشش کرد کلیه برنامه های آموزشی و محتوای دروس و روابط در دانشگاه ها را بر مبانی دینی و ایدئولوژی حاکم انطباق دهد و برای پیشبرد این سیاست که در تقابل با علم و اندیشه و مدرنیته است از هیچ کوششی فروگذار نکرد. از نظر مسئولان جمهوری اسلامی مبانی دینی و فقهی بر علم و دانش ارجحیت دارند. برای پیشبرد این سیاست بخشی از نظامیان بدون تخصص و بشدت قشری را جایگزین استاتید متعهد کرد.
بدین ترتیب تلاش برای تحقق دموکراسی و مدرنیته در مقابله با اقتدارگرایی و سنت، ضرورت استقلال دانشگاه از نهاد قدرت را به موضوع روز این جنبش فرارویاند و آن را در جایگاه نیرویی بالنده و ناقد حاکمیت ولایی چهره نما کرد.
در شرایطی که بیش از هر زمان دیگر کشور ما نیازمند توجه به امر آموزش رایگان و تامین امکانات فراگیر آموزش عمومی در تمامی سطوح است، مسئولان امور با کاستن از امکانات تحصیل در دانشگاه و افزودن به امکانات بخش خصوصی، تلاش خود را بر کالایی کردن هرچه بیشتر تحصیل و آموزش متمرکز کرده و بر طبل خصوصی سازی و پولی کردن هر چه بیشتر خدمات عمومی در عرصه آموزش می کوبند.
این اقدامات در شرایطی انجام می شوند که دولت آقای روحانی داعیه ایجاد فضای باز در مراکز آموزش عالی را دارد .
دانشجویان میهن ما خواهان برچیدن کلیه ارگانهای امنیتی ــ نظامی از محیط دانشگاه ها و سپردن امور به نهادهای مستقل دانشجویان و استادان و برقراری مجدد رشته های علوم انسانی و تمامی رشتههایی اند که حذف آنها به تبعیض و نابرابری بین دانشجویان دختر و پسر منجر شده است. آنها خوستار لغو کامل تفکیک و سهمیه بندی جنسیتی، پیشبرد بحث حقوق برابر و مداخله برابر دانشجویان پسر و دختر در همه امور و بازگرداندن دانشجویان ستاره دار، استادان اخراجی دوره های گذشته و احقاق حقوق آنان اند.
امسال در آستانه ۱۶ آذر بیانیه فراگیر دانشجویان کشور منتشر شده است. این بیانیه بدرستی به مشکلات عدیده دانشگاه و ضرورت تحول در این عرصه پرداخته است. بیانیه از جمله می گوید: “… در کنار نهاد شورای صنفی، تلاش برای استقلال دانشگاه از قدرت و سرمایه و نیز تقویت نگاه انتقادی مستقل از قدرت و زدوده از ایدئولوژی حاکم، تنها دریچۀ امید برای بیرونشدن از وضعیت اسفناک فعلی است. در عین حال اعتراضات صنفی دانشجویی بایستی به مبارزات برحق کارگران، معلمان، زنان و تمام محذوفان و مطرودان اجتماع بپیوندد و … کلیت ساختار و برنامههای کلان اقتصادی سیاسی را که تجاریسازی آموزش نیز بخشی از تبعات آن است، به نقد بکشد. بدون این همراهی و پیوند، مقاومت در برابر این سیل بنیانبرانداز که هستی دانشجو، کارگر، معلم، زن و تمام فرودستان را تهدید میکند، غیرممکن مینماید.”
پشتیبانی از دانشجویان و بیانیه انتشار یافته آنان ضرورتی ست که باید بیدرنگ به آن پرداخت.