زمانی که سعدی در هفت قرن پیش از این نوشت؛ بنی آدم اعضای یک دیگرند، هنوز ساکنان کره ی زمین در ارتباط نزدیک با هم دیگر نبودند. امروز چنین نیست، اما سلطه ی دستگاه های تبلیغاتی وابسته به قدرت های بزرگ سرمایه داری اذهان و عواطف بشری را چنان زیر نفوذ خود گرفته اند که انسان ها ی نسبتاً کم شماری نسبت به رنج و درد هم حساس اند.
در هفته ای که گذشت، فجایع فلسطین، بمباران های هیروشیما و ناکازاکی را در خاطرها زنده کرد. حمله ی نظامیان اسرائیل به نمازگزاران روز قدس در مسجدالاقصی، تنش در فلسطین را افزود. پس از آن اسرائیل با شلیک صدها موشک از نوار غزه به سمت اراضی فلسطین صدها انسان غیر نظامی را به خاک و خون کشاند. در میان کشته شدگان تا کنون ۲۹ کودک و ۱۱ زن دیده شده اند. این حملات موجب مقاومت از سوی فلسطینیان و عملیات مقابله جویانه از سوی حماس شده است. حاصل این جنگ چند روزه صدها کشته و زخمی از طرفین و ویرانی صدها خانه و مؤسسه بوده است. هم اکنون خطر جنگی تمام عیار میان فلسطین و اسرائیل و نیز خطر جنگ داخلی میان مسلمانان و یهودیان، اسرائیل را تهدید می کند. پیامدهای این آتش افروزی می تواند دامن گیر کشورهای منطقه و از جمله ایران نیز بشود.
این نخستین بار نیست که اسرائیل دست به قتل عام مردم غیرنظامی در فلسطین می زند. اما هر بار دول غربی و رسانه های وابسته به آن ها با وارونه جلوه دادن وقایع، افکار همگانی را بر علیه مسلمانان فلسطین تحریک میکنند. اکثریت مردم اروپا و آمریکا با آن که امکان دسترسی به حقایق را از راه گزارشات مختلف و داده های دستگاه های مدرن ارتباطات جمعی دارند، کم تر نسبت به سرنوشت همنوعان خود در کشورهای دیگر حساسیت و علاقه نشان می دهند. تنها گروه های کوچکی از مدافعان حقوق بشر، علاقمندان به محیط زیست، انسان دوستان و نیروهای چپ گرا در برابر این مظالم سکوت پیشه نمی کنند. آن ها در روزهای گذشته چه در آمریکا و چه در کشورهای مختلف اروپایی در اعتراض به جنایات اسرائیل در نوار غزه و دفاع از حقوق فلسطینیان، تظاهرات خیابانی به راه انداخته اند.
سکوت مردم ایران و بسیاری از نیروهای ترقی خواه ایرانی در برابر این جنایات، درد آور و سئوال برانگیز است. چه عواملی موجب این سردی و سکوت شده است؟ آیا نارضایتی از سیاست های رژیم حاکم بر ایران می تواند توجیه گر چنین سکوتی باشد؟
به باور این نگارنده، همان اندازه که جنایات جمهوری اسلامی در چهار دهه حکمرانی ولائی در حق مردم ایران نابخشودنی است، جنایات دول مقتدر و قدرت های بزرگ سرمایه داری اعم از آمریکا و اروپا و اسرائیل نیز توجیه ناپذیر و نا بخشودنی است. وظیفه ی ملی، بین المللی و انسانی ما است که نه در برابر جنایات امریکا و اسرائیل و دیگر کشورهای امپریالیستی سکوت کنیم و نه در برابر اقدامات و سیاست های سرکوب گرانه ی رژیم ایران در حق مردم کشورمان. هرگونه برخورد مشروط با وقایع خونین جهان ما را به فرصت طلبی و دوری از وظایف انترناسیونالیستی خود سوق خواهد داد.
برای شناخت مکانیسم عملکرد امپریالیسم و صهیونیسم در جهان تنها تفسیرها و تئوری های مدون کافی نیست. تکیه بر اطلاعات و گزارشات و داده های روزنامه نگاران و خبرنگاران متعهد جهان، ما را در داوری عادلانه در هرمقطعی از تاریخ نسبت به اوضاع ایران و جهان، یاری خواهد رساند. یک سویه نگری آفت بزرگ داوری ها ی ما و موانع جدی بر سر راه اتخاذ سیاست های درست و اقدامات به موقع در دفاع از حق انسان ها برای زندگی است. باید از حقوق مردم فلسطین بی هیچ شائبه ای در برابر تجاوزات اسرائیل دفاع کنیم. به یاد آوریم که سعدی سُراینده ی نخستین شعر و شعار در دفاع از حقوق بشر و هم زیستی و نوع دوستی، یک ایرانی بود و سخن او امروز از جایگاه ویژه تری در جهان برخوردار است. امروز سروده ی گران بها و کم نظیر او، می تواند به شعار هر ایرانی بشردوست بدل شود.
بنی آدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی / نشاید که نامت نهند آدمی