در هفتە اخیر دو خبر در مورد چین و نیکاراگوئە در رسانەها انتشار یافت کە در نوع خود جالب توجە بودند. اولی مربوط بە ممنون کردن فوتبالیستهای چینی برای تاتوکردن بدن توسط دولت چین، و دومی محکوم کردن دانیل اورتگا، رئیس جمهور نیکاراگوئە بە خاطر نحوە برخورد با روزنامەنگاران توسط یک سازمان حقوق بشری بود.
بحث آزادی های فردی و سیاسی و نیز آزادی بیان در رژیمهای منتسب بە چپ در جهان کنونی، همیشە بحث داغی بودەاست. متاسفانە در تمامی آن کشورهائی کە تحت عنوان چپ چە از طریق انقلاب و چە از طریق انتخابات بە قدرت رسیدەاند، آزادی های فردی، سیاسی و نیز آزادی بیان در معرض فشار حاکمان بودەاند و هیچگاە این گونە کشورها نتوانستەاند فراتر از تجربە جوامع بورژوازی، مفهوم آزادی را ارتقاء دادە و سطح دیگری از آن را ارائە دهند کە قاعدتا باید بهتر و متفاوت تر از تجربە همین مقولات در نظامهای بورژوائی باشد.
و تجربە نشان می دهد کە تا چپ نتواند بر این تناقض خود در حین در دست گرفتن قدرت سیاسی فائق آید، و در سطح روبنا مفاهیم فرهنگی را ارتقاء دادە و تجربە بهتری را ارائە دهد، قادر بە ایجاد جامعەای کە تحت عنوان سوسیالیسم خواندە می شود، نخواهدشد. در واقع چنین چپی با مختصات موجود عمدتا چپی است با خصوصیت ضد امپریالیستی و واکنشی در مقابل سرمایە جهانی کە هنوز در مرحلە کنش برای ایجاد جامعەای فراتر از سرمایەداری نە تنها قرار ندارد، بلکە بە علت همین نوع درگیرشدن با کشورهای قوی سرمایەداری، عمدتا با تحدید آزادی ها، برای جلوگیری از نفوذ رقیب، تجربە ناموفقی از چپ را ارائە می دهند.
شاید پیروزی اخیر چپها در شیلی، تجربە جدیدی در جهان بیرون از سرمایەداری مدرن باشد کە در آن بتوان بر این معضل تاریخی فائق آمدە و بتوان تناسب بهتری را در رابطە با آزادیهای فردی و سیاسی ارائەداد.