یکشنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۴ - ۰۹:۵۲
دوازده روز جنگ نتایج غیرمنتظرهای به همراه داشت. انسجام داخلی در ایران، بهرغم بحرانهای مزمن اقتصادی و شکافهای اجتماعی، حفظ شد. در مناطق مرزی و در میان اقلیتهای قومی نیز نشانی از شورش یا همکاری با دشمن دیده نشد. تظاهرات صلحطلبانه در کشورهای مختلف، حمایت ایرانیان مهاجر از حق دفاع ملی، و همصدایی نیروهای سیاسی مستقل در مخالفت با جنگ و مداخله خارجی، تصویری فراتر از کلیشههای رایج ارائه داد.
در جمهوری اسلامی، قوانین تبعیضآمیز کم نیستند و سالهاست که علیه این قوانین مبارزه صورت میگیرد. اکنون، افزوده شدن تبعیضی جدید بر تبعیضات گذشته نگرانکننده است. تأسفبارتر آنکه برخی ایرانیان لائیک و سکولار خارج از کشور بدون توجه به شیوه ارتجاعی عزل ظریف از …
بهعنوان یک اروپایی، من فقط میتوانم از بیکفایتی و سادهدلی رهبرانمان گله کنم که این اتفاق را ندیدند و با وجود همه فرصتها و انگیزههایی که برای انجام این کار وجود داشت، ابتدا خود را با آن سازگار نکردند. آنها احمقانه ترجیح دادند به نقش خود به عنوان شریک کوچک آمریکا بچسبند، حتی در شرایطی که این مشارکت به طور فزاینده ای علیه منافع آنها بود!
دستکم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییلاند . نتانیاهو بارها بیپرده و باافتخار از هدفاش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»اند.
طهماسب وزیری با درد آشنا بود و با کارگران پیوندی ناگسستنی داشت. حتی در زمانی که در خانه تیمی به سر میبرد، کارهای لولهکشی همسایگان را باخوشرویی انجام میداد. مبارزه برای وزیری وظیفه نبود، شیوه زندگی بود؛ شیوهای که با مقاومت همراه بود.در اوج ناامیدی، زمانی که حمید اشرف به دست مأموران ساواک کشته شد، وزیری بین عملیات انتحاری و ادامه زندگی سخت، راه مبارزه را انتخاب کرد. طهماسب وزیری آشنایی نزدیکی با غزال آیتی داشته است؛ زن مبارزی که از او بسیار کم شنیدهایم. زنان ایران در تمام برهههای تاریخی …
اشعار او، آینهای از جامعه زمانهاش بود و موضوعاتی از عشق به وطن، زلزله، انقلاب، جنگ، فقر، تنفروشی، آزادی بیان و به ویژه حقوق برابر زنان را در بر میگرفت. او با جسارت و تعهد، دردهای اجتماعی را به زبان شعر درآورد و به فریادگری دلنشین مبدل شد.
راه رهایی ما از شرایط فعلی، تاکید بر عاملیت و کنشگری مردم و احقاق «حق تعیین سرنوشت» آنان است. راهی که نه سازش و همراهی با حاکمان و حکومت استبدادی است و نه از مسیر جنگ و اتکا به قدرتهای خارجی می گذرد.
ما، جمعی از شبکهها، اتحادیهها، تشکل های مدنی، صنفی و اجتماعی، کنشگران جامعهی مدنی، صداهایی از میان مردمان ایران، از درون و بیرون مرزهای جغرافیایی در سایهی فاجعهای جنگی که میتواند به ویرانیهای گستردهی انسانی، زیستمحیطی و اجتماعی بیانجامد، یکصدا اعلام میکنیم:جنگ ضد زندگی است
ما جمعی از فعّالان سیاسی، مدنی و فرهنگی که از درون یا بیرون زندانهای جمهوری اسلامی پیوسته شاهد دردها و رنجهای این مردم بودهایم، از مواضع اخیر میرحسین موسوی پشتیبانی میکنیم. تأکید او بر لزوم احترام به حق تعیین سرنوشت مردم ایران و ضرورت بازنگری بنیادین در ساختار سیاسی کشور، نه از سر ستیز بلکه برای نجات ایران از تکرار خطاهای مهلک تاریخی است.
آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناکترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعهی بینالمللی میخواهیم که با برداشتن گامهای فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنیسازی، و هر دوطرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساختهای حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.
در طول حیات جمهوری اسلامی، بارها شاهد بودهایم که هر وقت جامعه به صحنه آمده است، توانسته تغییراتی را به حکومت تحمیل کند اما پایداری این تغییرات منوط به تداوم حضور مردم در صحنه بوده است. هماینک نیز با توجه به روبهرو شدن کشور با یک تجاوز نظامی میتوان انتظار فراروییدن تغییرات مشابهی را داشت. در چنین شرایطی رهبرانی نظیر آقای موسوی که مورد اعتماد و وثوق ملی باشند، میتوانند در پایداری خواستهای مردمی نقشی حیاتی بازی کنند.
کارگران افغانستانی مانند بسیاری دیگر از کارگران مهاجر غیرقانونی، قربانی سیاستهای غلط مهاجرتی دولت میزبان، به مثابه یک نیروی کار ارزان، از سوی سرمایهداران در شرایطی به کار گرفته میشوند که از کمترین حقوق برخوردارند و نماد بهرهکشی عریان سیستم سرمایهداریاند.
در طول حیات جمهوری اسلامی، بارها شاهد بودهایم که هر وقت جامعه به صحنه آمده است، توانسته تغییراتی را به حکومت تحمیل کند اما پایداری این تغییرات منوط به تداوم حضور مردم در صحنه بوده است. هماینک نیز با توجه به روبهرو شدن کشور با یک تجاوز نظامی میتوان انتظار فراروییدن تغییرات مشابهی را داشت. در چنین شرایطی رهبرانی نظیر آقای موسوی که مورد اعتماد و وثوق ملی باشند، میتوانند در پایداری خواستهای مردمی نقشی حیاتی بازی کنند.