یکشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۴ - ۰۶:۲۲
سازمان ما ضمن مخالفت با نظام غارتگر سرمایهداری و امپریالیسم، به همبستگی با همهٔ کارگران، زحمتکشان و محرومان جهان و مردمان ستمدیده ادامه میدهد و میکوشد با تأمین نزدیکی و همگامی با نیروهای مترّقی، چپ و سوسیالیست منطقهٔ تاریخیمان در راه همبستگی، تعامل و تأمین صلح، امنیّت و آرامش میان همهٔ مردمان منطقه مبارزه کند.
اگرچه هنوز کسی انجام این اقدام تبهکارانه را بر عهده نگرفته و زود است که ما بتوانیم مسئول مستقیمی برای این عملیات معرفی کنیم اما وقتی در این فضا یک اقدام تروریستی در ایران به وقوع میپیوند نا خود آگاه چشمها، گوشها ،و انگشتها به سوی اسرائیل نشانهگیری می شود … در چنین شرایطی خویشتن داری … مهمترین اقدامی است که امروز از حاکمیت جمهوری اسلامی انتظار می رود.
رسانههای بریتانیایی-آمریکایی مرگ فلسطینیها را منفعلانه گزارش میکنند، گویی از طریق سوانح طبیعی مرده اند، اغلب مرگها را به زبانی بیان میکنند که نشان میدهد آنها عمدتاً حماس یا در مجاورت حماس هستند، یا حداقل بهطور نامناسبی در مقابل موشکها قرار گرفته اند.
دستکم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییلاند . نتانیاهو بارها بیپرده و باافتخار از هدفاش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»اند.
مذاکراتی که زیر سایه جنگ برگزار میشوند ذاتاً ناپایدار هستند و گفتگو در میان تهدیدها هرگز واقعی نیست. برای موفقیت، دیپلماسی باید بر اساس احترام متقابل بنا شود…. مردم آمریکا شایسته این هستند که بدانند کشورشان توسط یک رژیم خارجی که منافع مشترکی با آنها ندارد، به سمت جنگی کاملاً اجتنابپذیر و بیدلیل سوق داده میشود.
کارگران افغانستانی مانند بسیاری دیگر از کارگران مهاجر غیرقانونی، قربانی سیاستهای غلط مهاجرتی دولت میزبان، به مثابه یک نیروی کار ارزان، از سوی سرمایهداران در شرایطی به کار گرفته میشوند که از کمترین حقوق برخوردارند و نماد بهرهکشی عریان سیستم سرمایهداریاند.
بیاییم رنجِ این روزهای دشوار را کم کنیم. با تغییر در نگرش، با چه باید کردِی دیگر… با عشق و زندهباد زندگی… نکبتِ جنگ، خانمانسوز است… بیانِ خواستِ یکصدایِ برقراری صلح میتواند ضروریترین خواستهی همهی ما باشد. هم صلح با خود و جامعه و هم صلح با دنیا و همسایگان…
این هفت جریان کردستانی، در جریان تهاجم بسیار کارشده، هدفمند و برنامه ریزی شده برای لیبیایی کردن ایران، از سوی “جامعه جهانی” به رهبری آمریکا و نیروی نیابتی اش اسرائیل، از محکوم کردن این تجاوز خودداری کرده بودند.برخی از آن ها مانند پارت آزادی کوردستان (پاک) با انتشار اعلامیه از چنین حمله تجاوزکارانه ای صریحاً حمایت کرده و یا مانند عبدالله مهتدی درخواست آن را کرده بودند و یا مانند خبات مهر لاستیکی مجاهدین در چهارچوب همین سیاست قرار داشته و یا مانند حزب دمکرات کردستان از محکوم کردن تجاوز نظامی اجتناب کرده بودند.اکنون درخواست مشترک این هفت جریان از “جامعه جهانی” در تداوم همان سیاست رژیم چنجی و همسویی آشکار با اهداف و سیاست های آمریکا و اسرائیل در حمله به ایران تلقی …
مردم پس از آنچه گذشت انتظاراتی از حکومت دارند… در کوتاهمدت، اقداماتی سریع و نمادین چون آزادی زندانیان سیاسی و تغییر واضح در رویکردهای رسانۀ ملی کمترین توقعات است. برگزاری رفراندوم برای تاسیس مجلس موسسان قانون اساسی، راه را برای تحقق حق تعیین سرنوشت مردم هموار و دشمنان این مرز و بوم را از دخالت در امور کشور مأیوس میکند
آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناکترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعهی بینالمللی میخواهیم که با برداشتن گامهای فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنیسازی، و هر دوطرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساختهای حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.
هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمیبرند اما هشداری جدی و خطری جدیاند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلیاش همان نیروی متجاوزی است که سالهاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریبخوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی میکند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی اینچنینیاند تا دستآویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمبهایشان بر سر مردم ایران.
کارگران افغانستانی مانند بسیاری دیگر از کارگران مهاجر غیرقانونی، قربانی سیاستهای غلط مهاجرتی دولت میزبان، به مثابه یک نیروی کار ارزان، از سوی سرمایهداران در شرایطی به کار گرفته میشوند که از کمترین حقوق برخوردارند و نماد بهرهکشی عریان سیستم سرمایهداریاند.
هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمیبرند اما هشداری جدی و خطری جدیاند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلیاش همان نیروی متجاوزی است که سالهاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریبخوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی میکند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی اینچنینیاند تا دستآویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمبهایشان بر سر مردم ایران.