یکشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۴ - ۲۲:۳۴
تدوام و استمرار مبارزۀ شما تکیهگاه و نقطه امید نیروهای چپ و عدالتخواه و دیگر نیروهای آزادیخواه برابریطلب ایران و جهان برای ساختن ایران و جهانی بهتر است؛ جهانی که در آن هیچ انسانی اسیر ولع سیریناپذیر سرمایه و شرایط تحمیلی غولهای بازار سرمایه نباشد، جهانی که نظام غارتگر اقتصادی و اجتماعی و حاکمان مستبد دیگر قادر نباشند برای کسب سود و قدرت زندگی انسانها را در جنگ و خونریزی بیهوده تباه کنند.
احمد دشتلو روحانی اهل مشهد گفته است :”اگر قرار باشد که روزی جمهوری اسلامی دیگر نباشد , سرزمین سوخته ای تحویل تان می دهیم که هر گز نتوانید آن را آباد کنید“. البته چندی پیشتر, آیت الله علم الهدی هم در جمع مداحان و بسیجیان مشهد گفته بود:” در صورت ادامه فشارها برای براندازی نظام روحانیت, شعله های آتش خشم بسیج و سپاه گریبان مردم را گرفته و سراسر کشور به آتش کشیده میشود و با آواره شدن روحانیت به عراق و افغانستان, چیزی بجز یک سرزمین سوخته نصیب مردم ایران نخواهد آمد”.
با گسترش جنبش زن، زندگی، آزادی به بسیاری از عرصه های اجتماعی، سیاسی و نا ممکن بودن سرگوب آن توسط گشت ار شاد، بحرانی فراگیر حاکمیت جمهوری اسلامی را فرا گرفت. جنبش که ابتدا با خواست دستگیری و مجازات قاتلین مهسا امینی به میدان آمده بود، به شدت مورد هجوم لباس شخصی ها، آتش به اختیارها و نیروی انتظامی گردیده و عدم توجه به خواست های مردم، موجب گسترش اعتراضات و خواست حقوق شهروندی و حتی تغییر ساختار سیاسی از طرف مردم شد.
دستکم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییلاند . نتانیاهو بارها بیپرده و باافتخار از هدفاش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»اند.
سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) با تاکید بر اصول جهانشمول حقوق بشر، نسبت به سیاست مدون و اینک در حال اجرایی شدن بیرون راندن اجباری و خشونتآمیز شهروندان افغانستانی تحت عنوان «اتباع غیرمجاز»، هشدار داده، آن را روندی ضدانسانی و ناقض حقوق فردی و گروهی بخشی از مردمان مقیم سرزمین ایران دانسته و به شدت محکوم میکند.
آن روز رانندهٔ اتوبوس از کلودت خواست که جایش را به مردی سفیدپوست بدهد، اما او خلاف انتظار حاضران گفت: «نه. من از جایم بلند نمیشوم.» کلودت کالوین اولین کسی نبود که صندلیاش را از دست داد؛ اما اولین کسی بود که برای شرافت، کرامت و انسانیت، تصمیم گرفت از جای خود بلند نشود.
حمید احمدزاده: بیانیه موسوی، مطالبات ابتدایی و فوری مردم از حاکمیت را در قالب اقداماتی نمادین و عملی مانند آزادی زندانیان سیاسی و تغییر در سیاستهای رسانهی ملی مطرح میکند. او همچنین بر ضرورت برگزاری رفراندومی برای تشکیل مجلس مؤسسان با هدف تدوین قانون اساسی جدید تأکید دارد. با این حال، تحقق چنین رفراندومی مستلزم دگرگونی در توازن قوای سیاسی و بسیج نیروهای اجتماعی است. از همینرو، این مطالبه نمیتواند نقطه آغاز تغییرات باشد، بلکه نتیجه نهاییِ روندی تدریجی در بازآرایی صحنه سیاسی …
مذاکراتی که زیر سایه جنگ برگزار میشوند ذاتاً ناپایدار هستند و گفتگو در میان تهدیدها هرگز واقعی نیست. برای موفقیت، دیپلماسی باید بر اساس احترام متقابل بنا شود…. مردم آمریکا شایسته این هستند که بدانند کشورشان توسط یک رژیم خارجی که منافع مشترکی با آنها ندارد، به سمت جنگی کاملاً اجتنابپذیر و بیدلیل سوق داده میشود.
کارگران افغانستانی مانند بسیاری دیگر از کارگران مهاجر غیرقانونی، قربانی سیاستهای غلط مهاجرتی دولت میزبان، به مثابه یک نیروی کار ارزان، از سوی سرمایهداران در شرایطی به کار گرفته میشوند که از کمترین حقوق برخوردارند و نماد بهرهکشی عریان سیستم سرمایهداریاند.
آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناکترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعهی بینالمللی میخواهیم که با برداشتن گامهای فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنیسازی، و هر دوطرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساختهای حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.
هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمیبرند اما هشداری جدی و خطری جدیاند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلیاش همان نیروی متجاوزی است که سالهاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریبخوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی میکند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی اینچنینیاند تا دستآویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمبهایشان بر سر مردم ایران.
کارگران افغانستانی مانند بسیاری دیگر از کارگران مهاجر غیرقانونی، قربانی سیاستهای غلط مهاجرتی دولت میزبان، به مثابه یک نیروی کار ارزان، از سوی سرمایهداران در شرایطی به کار گرفته میشوند که از کمترین حقوق برخوردارند و نماد بهرهکشی عریان سیستم سرمایهداریاند.
هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمیبرند اما هشداری جدی و خطری جدیاند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلیاش همان نیروی متجاوزی است که سالهاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریبخوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی میکند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی اینچنینیاند تا دستآویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمبهایشان بر سر مردم ایران.