امروز مخالفت با اعدام و دفاع از حقّ حیات انسان، مطالبهٔ عمومی جامعهٔ مدنی و نیروهای مترقّی ایران و یکی از محوریترین اهداف مبارزهٔ روزمرهٔ همهٔ ماست. موج تازهٔ صدور و اجرای احکام اعدام، همزمان با بازداشتهای گسترده و دادگاههای غیرعلنی، نشان میدهد بخشی از حاکمیت به جای پاسخگویی به این خواست محوری و حرکت به سوی «همبستگی ملی»، راه انتقام و حذف مخالفان را برگزیده است
چگونه کسانی که خود را مدافع این مردم میدانند، میتوانند بر این خواست آشکار چشم ببندند؟ مگر نشنیدهاند فریادهای پیدرپی: «نه به جنگ»، «نه به سلطهی بیگانه»، «نه به دخالت خارجی» و «آری به حاکمیت ملی» را؟ این صدای نسلی است که دیگر فریب نمیخورد و کوتاه نمیآید؛ نسلی که میخواهد خود، سرنوشت خویش را بنویسد.
از گرسنگی دادن عمدی گرفته تا آوارگی اجباری و بمباران سیستماتیک، همه نشان میدهند که «امنیت اسرائیل» بهانهای است برای پاکسازی قومی و جایگزینی جمعیت. انطباق سیاست نظامی اسرائیل با منطق اقتصادی آمریکا چهرۀ خود را در نسلکشی در غزه بهمثابه همراستایی سیاست و تجارت به خوبی نشان میدهد.