سازمان ما حق حیات را بنیادیترین حق آحاد بشر میداند. ما هیچ فرد، گروه، نهاد و حکومتی را واجد حق تصمیمگیری در بارهٔ هستی و نیستی انسانها یا سلب حق حیات هیچ انسانی نمیدانیم و بیش از هر چیز از این منظر با اعدام مخالفیم. همانگونه که بارها اعلام کردهایم، ما اعدام را قتل حکومتی میدانیم و از این منظر نیز با آن مخالفایم.
سردار علی فدوی می گوید “اکنون دشمن ما را تهدید به حمله نمیکند و نگران اقدامات ایران درمقابل مستکبرین هستند، دور نیست روزی که ما آمریکا را تهدید به تحریم کنیم!” هیچ معلوم نیست آقای سردار فدوی سهامدار کدام یک از هلدینگ های رانت خوار سپاه پاسداران است که نە معنی فقر و گرسنگی را فهمیده است و نە از فروش فوری کلیه که روی صدها برگ آگهی به در و دیوار ام القرای اسلامی چسبیده خبری دارد، و نە از کارتن خوابی و گورخوابی و پشت بام خوابی و این روزها ازاتوبوس خوابی چیزی شنیده است.
جمهوری اسلامی از همان اوائل بە قدرت رسیدن، بسیار ادعای استقلال داشت. نظام اسلامی بر خلاف شاه، کە بویژە در سالهای اواخر حکومت خود در تلاش بود از استراتژی موازنە مثبت در سیاست خارجی بهرە ببرد، دست بە دامان موازنە منفی شد. شعار نە شرقی نە غربی کە بر در وزارت خارجە نصب شدە و همیشە ورد زبان مسئولان نظام است، مصداق بارز این استراتژی سیاسی در حوزە خارجی است. در واقع، جمهوری اسلامی یعنی نظامی کە نە شرقی است و نە غربی. نفی کردن، آن طریق و نگاهی است کە این نظام اثبات خود را بر آن بنا نهادەاست.
دستکم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییلاند . نتانیاهو بارها بیپرده و باافتخار از هدفاش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»اند.
مذاکراتی که زیر سایه جنگ برگزار میشوند ذاتاً ناپایدار هستند و گفتگو در میان تهدیدها هرگز واقعی نیست. برای موفقیت، دیپلماسی باید بر اساس احترام متقابل بنا شود…. مردم آمریکا شایسته این هستند که بدانند کشورشان توسط یک رژیم خارجی که منافع مشترکی با آنها ندارد، به سمت جنگی کاملاً اجتنابپذیر و بیدلیل سوق داده میشود.
کارگران افغانستانی مانند بسیاری دیگر از کارگران مهاجر غیرقانونی، قربانی سیاستهای غلط مهاجرتی دولت میزبان، به مثابه یک نیروی کار ارزان، از سوی سرمایهداران در شرایطی به کار گرفته میشوند که از کمترین حقوق برخوردارند و نماد بهرهکشی عریان سیستم سرمایهداریاند.
بیاییم رنجِ این روزهای دشوار را کم کنیم. با تغییر در نگرش، با چه باید کردِی دیگر… با عشق و زندهباد زندگی… نکبتِ جنگ، خانمانسوز است… بیانِ خواستِ یکصدایِ برقراری صلح میتواند ضروریترین خواستهی همهی ما باشد. هم صلح با خود و جامعه و هم صلح با دنیا و همسایگان…
این هفت جریان کردستانی، در جریان تهاجم بسیار کارشده، هدفمند و برنامه ریزی شده برای لیبیایی کردن ایران، از سوی “جامعه جهانی” به رهبری آمریکا و نیروی نیابتی اش اسرائیل، از محکوم کردن این تجاوز خودداری کرده بودند.برخی از آن ها مانند پارت آزادی کوردستان (پاک) با انتشار اعلامیه از چنین حمله تجاوزکارانه ای صریحاً حمایت کرده و یا مانند عبدالله مهتدی درخواست آن را کرده بودند و یا مانند خبات مهر لاستیکی مجاهدین در چهارچوب همین سیاست قرار داشته و یا مانند حزب دمکرات کردستان از محکوم کردن تجاوز نظامی اجتناب کرده بودند.اکنون درخواست مشترک این هفت جریان از “جامعه جهانی” در تداوم همان سیاست رژیم چنجی و همسویی آشکار با اهداف و سیاست های آمریکا و اسرائیل در حمله به ایران تلقی …
مردم پس از آنچه گذشت انتظاراتی از حکومت دارند… در کوتاهمدت، اقداماتی سریع و نمادین چون آزادی زندانیان سیاسی و تغییر واضح در رویکردهای رسانۀ ملی کمترین توقعات است. برگزاری رفراندوم برای تاسیس مجلس موسسان قانون اساسی، راه را برای تحقق حق تعیین سرنوشت مردم هموار و دشمنان این مرز و بوم را از دخالت در امور کشور مأیوس میکند
آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناکترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعهی بینالمللی میخواهیم که با برداشتن گامهای فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنیسازی، و هر دوطرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساختهای حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.
هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمیبرند اما هشداری جدی و خطری جدیاند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلیاش همان نیروی متجاوزی است که سالهاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریبخوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی میکند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی اینچنینیاند تا دستآویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمبهایشان بر سر مردم ایران.
کارگران افغانستانی مانند بسیاری دیگر از کارگران مهاجر غیرقانونی، قربانی سیاستهای غلط مهاجرتی دولت میزبان، به مثابه یک نیروی کار ارزان، از سوی سرمایهداران در شرایطی به کار گرفته میشوند که از کمترین حقوق برخوردارند و نماد بهرهکشی عریان سیستم سرمایهداریاند.
هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمیبرند اما هشداری جدی و خطری جدیاند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلیاش همان نیروی متجاوزی است که سالهاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریبخوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی میکند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی اینچنینیاند تا دستآویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمبهایشان بر سر مردم ایران.