یکی از سرداران سپاە پاسداران بە اسم “جوانی” در مصاحبەای از لزوم باور آوردن مملکت و نظام بە جنگ اقتصادی، و اینکە برای اقتصاد مقاومتی باید بە بسیج مردمی روی آوردە شود، سخن گفت. از طرف دیگر در ادامە سیاستهای تحریمی غرب، خبرگزاریها از ارادە بیشتر آمریکا و متحدانش برای گسترش بیشتر تحریمهای اقتصادی علیە ایران خبردادند. بە این ترتیب ارادە بیشتر غرب برای تشدید تحریمها و ارادە جمهوری اسلامی برای مقابلە با آنها، حکایت از تشدید بیشتر وخامت در مناسبات سیاسی و اقتصادی میان ایران و کشورهای غربی دارد.
آنچە در سخنان سردار “جوانی” قابل ملاحظە است، الگو قراردادن سیاستهای دهە شصت برای مقابلە با شرایط موجود می باشد کە البتە این بار نە از دهان مسئولان سیاسی رژیم بلکە از دهان فرماندهان نظامیش بیرون می آید، امری کە بە خودی خود موید نقش روزافزون بخش نظامی ـ امنیتی حاکمیت در تعیین راستاهای سیاسی ـ اقتصادی کشور می باشد.
سردار جوانی از مقاومت مردمی، تشویق آنان بە عملی کردن این سیاست و زندە کردن بسیج بیست میلیونی می گوید. امری کە بە گفتە وی می تواند نظام را همانند دوران دهە شصت، مقاوم و ماندگاری رژیم را در مقابل جنگ و تهدیدهای خارجی ضمانت کند، بطوریکە کل نظام بتواند بار دیگر ازکورە داغ بحرانهای موجود، اگر نە پیروز اما شکست نخوردە بیرون بیاید. شکست نخوردە بە معنای ماندگاری کلیت نظام علیرغم وارد شدن ضربەهای شدید بر پیکر آن، و از گذرگاە تسلط آنان بر جامعە نیز، البتە فروریزی جامعە مدنی و زندگی عادی و روزمرە مردم بە علت سیاستهای بە غایت نابخردانە آنان.
بە بیان این سردارسپاهی، نظام می تواند با استفادە از این تجربە، خود را بار دیگربصورت “نە پیروز، نە درهم شکستە”، همچنان حفظ نماید. اما در این میان آنچە کە مورد توجە این مسئول نظامی نیست، دگرگونی روح دوران در یک تعبیرهگلی، در یک اتمسفرهستی شناسانە است. با نگاهی کلی اگر روح دوران دهە شصت را با دوران کنونی مقایسە کنیم، می توانیم بە نتایج زیر برسیم:
ـ دهە شصت، دهە دوران رمانتیسم انقلابی، و ازاین منظر دوران خودفداکردن فرد درپیشگاه جمع وتسلط یک نوع روانشناسی خاص است کە فرد را در یک اتمسفر “خود هیچ انگاشتگی” و جمع را در اتمسفر “جمع همە چیز انگاشتگی” قرار می دهد.
ـ دهە شصت، دهە اولین تجربە سخت مردم ایران از یک جنگ تمام عیاربود کە آنان را با نتایج حاصلە از آن آشنا کرد. برای اولین بارپیامدهای مرگ آور و بشدت زیانبار جنگ، بطور تمام قد در مقابل مردم خود را بە معرض نمایش گذاشت.
ـ دهە شصت اولین دهە تجربە یک حکومت مذهبی برخاستە ازا نقلاب بود، کە هنوزاکثریت مردم را درتوهم حقیقت گونگی آن نگە می داشت.
ـ دهە شصت، دهەای بود کە در آن هنوز شاخصهای زندگی اکثریت مردم تابعی بود از یک زندگی سادە کە می توانست در همان سادگی خودش برای مدتی ادامە داشتە باشد، بدون هیچ طمع و نیاز عملا آشکاری در راستای مرفە کردن رادیکال آن. حقیقتی کە هنوز ریشە در عدم قدرت گیری خصلتهای روانی و رفتاری سرمایەداری بە شیوە کنونی داشت.
ـ دهە شصت، دهە عمق سنت و ایستایی نسبی جامعە بود، دهەای کە هنوزپایەهای مادی و معنوی جامعە درا ثر تحولات دهەهای بعدی دچارارتعاش نشدە بودند. دهەای کە در آن نە از انقلاب تکنولوژیک بە معنای کنونیش خبری بود، و نە مردم در سطح کنونی با شاخصهای زندگی مدرن در سطح جهان آشنائی داشتند.
ـ و سرانجام اینکە روح دوران کنونی در ایران متاثر ازب ادهای مدرنیسمی است کە نوعی فردگرائی مدرن را القا می کند کە علی رغم همە مشکلات عدم نهادینە شدن و عدم وارستگی آن، بنیادهای سنت گرائی را بە چالش کشیدە است، و مردم را بە بازبینی در تعریف رابطە خود با جمع کشانیدە است، رابطەای کە در آن دیگر بە شیوە سابق فرد خود را ذوب شدە درجمع نمی یابد، بلکە وارد یک رابطە دیالکتیکی جدید با آن شدە است، رابطەای کە خود مفهوم جمع را نیز تغییر دادە است و می رود کە نوع دیگری از مناسبات میان این دو مفهوم ایجاد کند. در این مناسبات، دیگرمثل سابق نمی توان بسیج تودەای کرد، و جامعە را تحت لوای شعارهای سیاسی بە هر جائی کە خواست کشانید.
اما سردار جوانی و همپالگی هایش قدرت سیاسی و امکانات اقتصادی کشور را در دست دارند، ودرست چنین اهرمیست کە آنان را بیشتر از عوامل دیگر بە احیای سیاستهای اقتصادی قدیم تشویق می کند. سیاستهایی کە اینجا و آنجا بە نوعی عملی شدەاند (بە عنوان نمونە سە نرخی کردن قیمت ارز). اما چنانکە خود این سردار هم می گوید پیشبرد چنین سیاستی (اقتصاد مقاومتی) لازمەاش پشتیبانی و بسیج تودەایست. شاید “جوانی” ها را خوش بیاید کە تحریمهای غرب کمر طبقە متوسط ایران را می شکند و از این منظر تودەهای کثیرتری بە طبقات و اقشار فرودست جامعە می گروند، زیرا کە ازدیاد عددی این تودە، از لحاظ جامعە شناسی ظاهرا همان شرایط دهە شصت را احیا می کند، طوری کە بار دیگر بشود بسیج بیست میلیونی مورد ادعای وی را دوبارە احیا کرد (سخنان خامنەای در مورد لزوم ازدیاد جمعیت را نیز بنوعی باید درهمین راستا دید)، ولی چیزی را کە آنان متوجە نیستند تحول هگلی روح دوران و پارادایمهائیست کە بنوعی جامعە کشور ما را وارد دوران دیگری کردە است. اگر “جوانی” بە اصرار رژیم مطلوبش بر مدرنیزە کردن نیروهای نظامی نیم نگاهی بکند، خود عمق این تحول را درمی یابد.