سامانه اینترنتی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

GOL-768x768-1

۲۸ آبان, ۱۴۰۴ ۲۱:۴۸

چهارشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۴ - ۲۱:۴۸

تحرکات نظامی و اقدامات تدارکاتی ایالات متحدۀ آمریکا علیه ونزوئلا و پیامدهای منطقه‌ای آن
هدف واقعی ایالات متحده نه مقابله با قاچاق مواد مخدّر، بلکه تحت فشار قرار دادن دولت ونزوئلا، تغییر مسیر سیاسی آن و سرنگونی دولت مادورو و استقرار یک حکومت دست‌نشانده...
۲۸ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار امور بین‌الملل سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار امور بین‌الملل سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
سودان در آتش بحران، خشونت و مقاومت
بحران سودان را نمی‌توان تنها با نگاه نظامی یا سیاسی توضیح داد. حل بحران مستلزم تغییرات ریشه‌ای است: تغییراتی که هم نابرابری‌های داخلی را کاهش دهد، هم ساختارهای اقتصادی و...
۲۸ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار امور بین‌الملل سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار امور بین‌الملل سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
ایران پس از ۱۲ روز
 هرچه اوضاع در بالا ناامیدکننده است، در پایین نشانه‌های امیدواری فراوان دیده می‌شود. به نظر من به‌رغم جهل و جمود در حکومت، تحولات ژرف و گسترده‌ای در جامعه جریان دارد....
۲۸ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مصطفی تاجزاده
نویسنده: مصطفی تاجزاده
«لبخند» هم طبقاتی شد!
«نمی‌توانم از شکم زن و بچه‌ام بزنم، نان و غذا نخرم که دندان‌هایم را درست کنم؛ حتی نتوانستم یک دست دندان مصنوعی بگذارم، چون بیمه دندان مصنوعی را قبول نمی‌کند
۲۸ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: نسرین هزاره مقدم
نویسنده: نسرین هزاره مقدم
چشم‌انداز تحولات آینده در تولید و ساختار اقتصادی در پرتو انقلاب دیجیتال و هوش مصنوعی
هوش مصنوعی ذاتاً نه عادل است و نه ظالم؛ این جهت‌گیری سیاسی و اجتماعی ماست که آن را شکل می‌دهد. آیندهٔ هوش مصنوعی از پیش تعیین‌شده نیست؛ بلکه ساختنی است.
۲۸ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مجید عبدالرحیم‌پور
نویسنده: مجید عبدالرحیم‌پور
تلخ از من می گذرد!
اندوهِ من چه خواهد کرد؟ آنگاه که دردی جان‌کاه، چون شوکرانی تلخ، از شریانم می‌گذرد… خنده، در لبانم مرده است— بر کدام جنازه می‌گریم؟ زاری‌ست در این فلاتِ رو به...
۲۷ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: حسن جلالی
نویسنده: حسن جلالی
اعلامیه حزب دموکراتیک مردم ایران: پاسخِ کار علمی و فرهنگی، سرکوب و پیگرد نیست
در جامعه پرتنوع و با سنت فرهنگی و سیاسی ایرانی نمی‌توان با محرومیت و بازداشت و زندان، کشوری نیرومند با مردمانی متحد داشت. ایدئولوژی تمامیت خواهانه دینی بر تن این...
۲۷ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران

خشونت دریافتی و خشونت صدوری

زنان چرا "مشگل" دارند و نه "مسئله"

از رنسانس ببعد، بشر دیگر "مشگل" ندارد، بلکه "مسئله" دارد. و این اساسا پایه و ریشه و از شرایط بنیادی جامعه صنعتی است. اصولا هر محصولی در این جامعه در ابتدا بصورت یک ضرورت و پس یک مسئله نمایان می گردد، و بعد دنبال راه حل آن می روند و این را باصطلاح "طرح" (پروژه) می نامند

واقعا چرا از زن یک موجودی ساخته شده است که گویی در تله یی بسیار هولناک گیر افتاده باشد. جایگاه او نه بعنوان یک انسان، یعنی حاصل فرهنگ، بلکه حاصل طبیعت تعریف شده است. بنابراین نفس زن بودن بمفهوم “مونث” بودن شرایطی را بوجود آورده است که عملا زن زندانی جنس خود شده است، و پس “مسئله” اش مسئله نیست بلکه “مشگل” است. “مسئله” ویژگی اش اینستکه علتی دارد و پس راه حلی نیز دارد، یعنی، به موضوع در حوزه علت ها و معلول ها می پردازد.  در حالیکه “مشگل” راه حلی ندارد و اصولا مفهوم سرنوشت را در خود دارد- پس تنها در حوزه تداعی گرایی- احساسی (کنش و واکنش) امور روزمره قرار دارد.  این “نگرش” در عمل از زن از یکسو موجودی “لاعلاج” معرفی می کند، و پس “لاینحل” حتا اگر گرایشی هم به “مسئله” دیدن آن لابلای برخوردهای خود و  دیگران –بخصوص تحصیل کرده ها – وجود داشته باشد.

 

 

زن با این نگاه برای جامعه “لاعلاج و لاینحل” می شود، و برای خود زنان موضوع ابدی “اجحاف”.  و اینچنین زن اصولا خشونت زا می شود، هم بمعنی ضرورت، اعمال، و بالاخره پذیرش خشونت.  زن اجبارا سه راه یا “سرنوشت” پیدا می کند، خاموش خودخور، پرخاشجوی (خود و دیگر) آزار، ویا سازشکار بی تعلق، که همه این سه گونه “بودن” زن بهمدیگر قابل تبدیل هستند و نهایتا به یکجا و موقعیت ختم می شوند، زن یاد می گیرد از همان جوانی خود را در تابوتی حبس کند و با شیئی و یا انگشت در این تابوت را باز بگذارد و در پی این باشد کی و چه وقت و چرا، برای این تابوت “زنده بگوری”،  چگونه انعکاسی نشان داده می شود- این وضعیت را از همان ابتدا زن بعنوان “موضوع” ترحم تجربه می کند.

 

 از رنسانس ببعد، بشر دیگر “مشگل” ندارد، بلکه “مسئله” دارد. و این اساسا پایه و ریشه و از شرایط بنیادی جامعه صنعتی است. اصولا هر محصولی در این جامعه در ابتدا بصورت یک ضرورت و پس یک مسئله نمایان می گردد، و بعد دنبال راه حل آن می روند و این را باصطلاح “طرح” (پروژه) می نامند. زن صاحب حق و حقوق مانند هر فرد دیگری، اولا عضو جامعه است، و از اینراه اگر جایگاهی “ناتمام” دارد و “نامتعلق” محسوب میشود، زن غیر از این، یعنی دارای جایگاه و تعلق، خود براساس همان قانونمندی دنیای صنعت، “طرحی” می شود برای محصولی جدید که – با مسامحه و از روی تقلید- “زن رها شده” یا آزاد می نامند. این محصول هم مانند هرمحصول دیگری از همان قانونمندی عمومی سایر محصولات پیروی میکند، که هریک دارای “ارزش مصرف” هستند که بر مبنای آنها طبعا باید “ارزش مبادله” نیز پیدا کنند.

 

 از سوی دیگر،  افراد در طبیعت از “ارزش مصرف” برخوردار نیستند، و طبعا از “ارزش مبادله” نیز کاملا بر ی هستند.  اصولا “ارزش مصرف” و “ارزش مبادله” دو مفهوم – مقوله فرهنگی هستند و نه طبیعی، یعنی حاصل “کار” انسان، یعنی نقد گذشته او هستند و پس متعلق به تاریخ و تاریخگری.  کار خود مفهوم- مقوله یی از همین دسته است.  پارس سگ،  شیر سازی گاو، باربری حیوانات، و مشابه اینها، همگی در طبیعت هیچ مفهومی ندارند – ماییم که از سگ و ویژگی اش برای حفظ خود، کاربرد انسانی ساخته ایم، همینطور برای شیرسازی گاو، باربری و سواری حیوانات و مشابه اینها- ما از طبیعت “ارزش مصرف” و سپس “ارزش مبادله” ساخته ایم.  بزرگترین “ارزش مصرف” تمدن است که وظیفه یا “مصرف” اش حفاظت و نگهداری ما در مقابل نیروهای طبیعت –از جمله سایر حیوانات می باشد.

 

باز گردیم به “مسئله” زنان و “طرح” زن رهایی یافته بعنوان یک محصول.  از اینجا ببعد در حقیقت وارد ویژگیهایی میشویم که پایه “ارزش مصرف” زنان باید باشد و از این مسیر “ارزش مبادله” آنان. قرنها این اتفاق افتاده است که زن “کارخانه”  یی بوده است  یا زمینی که با مواد اولیه یا ابزارخاصی قادر بوده است که محصولی تولید کند که “همنوع” نامیده شده است که این همنوع از ویژگی “کار” گری برخودار بوده است، چه بمفهوم تولید سایر محصولات از جمله “همنوع”، و چه بمفهوم حافظ و نگهدارنده “تمدن”، یعنی” شرایط  تولید و باز تولید” همین تمدن.

 

زن نخستین “ارزش” مصرف اش، همین ویژگی تولید همنوع بوده است که چون موجودی بعنوان حیوان متمدن یعنی “انسان” را در بالقوه گی  انسانی اش تولید میکرده است، به تناسب، “ارزش مبادله” نیز پیدا کرده است.    “ارزش مصرف” جنسی (بعنوان لذت) یک پدیده  جدید است که نشان میدهد که “لذت” نیز، و از جمله لذت جنسی خود در خودبخودی طبیعت ویژگی هایی بوده اند که ما آنها را بکاری در آورده ایم و پس “ارزش مصرف”   لذت را ساخته ایم و نتیجتا بر اساس آن، به تناسب، “ارزش مبادله” ساخته ایم.  ازدواج، در حقیقت، به ساختار تبدیل شدن همین “ارزش مصرف” و “ارزش مبادله” است. زنان بخطا از این وضعیت یک “مشگل” ساخته اند و دایما از “مسئله” شدن “مشگل” زنان – یعنی درک آن و تایید آن، و سپس یافتن “راه حلی” برای آن طفره رفته شده است. همین حرفها و استدلالات نیز برای مردان نیز صادق بوده و هنوز هم هستند.  “ارزش مصرف” اولیه انسان که از ویژگی طبیعی حاصل میشود، وپایه “ارزش مبادله” نیز شده، همین “همنوع سازی” بوده است.

“همنوع سازی” همان تمدن سازی است، یعنی، روند بنیادی تولید و باز تولید “همنوع سازی”  تمدن ساز، و تمدن “همنوع ساز”. حتا اگر، بفرض محال،همنوع سازی را بکلی به ماشین و لوله آزمایشگاه بسپاریم- شبیه ماشین جوجه کشی- در حقیقت، تماما کاربرد های ویژگی “کار” گری مورد اشاره حیوان متمدن شده یا انسان بوده اند که در مراحل مختلف ضرورتها، پیشرفت، و پیچیدگیهای حفظ خود در مقابل نیروهای دیگر طبیعت، از جمله اهالی احتمالی سایر کرات یا کهکشانها در آینده، شکل می گیرند. و بالاخره “کار” هسته  اصلی و اساسی “ارزش مصرف” و هم “ارزش مبدله” بوده است.

 

پس “مسئله” کردن “مشگل” زنان، همان “کار” گری شدن میباشد، و از اینجا، در حقیقت، “کار” می باشد- و کار هم متکی بر سطح تمدن است، یعنی، سطح چگونگی پیشرفت یا “تقسیم کار”.  بهمین دلیل، ما با مسئله یی بعنوان “زنان” روبرو نیستیم، بلکه با “مسئله” زنان بی “کار” روبرو هستیم. حتا شاید بیجا نباشد که بگوییم  دو دسته زن از این “مسئله” – بی “کاری”- بیرون قرار داشته و هنوز هم دارند- زنان طبقات بالا که از کار بی جان “انباشت شده”  برخوردار هستند، و زنان طبقات پایین که اساسا “کار” گر بمعنی اخص هستند و “همنوع” را نیز باید در کنار/همراه تولید کار زنده “منبع انباشت” تولید کنند (نیروی کار و محصول).  زنان اقشار میانی که نه صاحب کار  بی جان “انباشت شده” هستند و  نه راضی از سهم خود،  از “کار” گر شدن، شدیدا” وحشت دارند. اینها با ماشین رختشویی، پلوپز، ماشین ظرفشویی، و مشابه اینها، و حتا استخدام، و امروزه “همجنس گرایی”، در حقیقت، مشاغل مادریشان از آنها سلب شده است و بیکار شده اند – “ارزش مصرف” را از دست داده اند، و همینطور “ارزش مبادله” یشان را نیز از دست رفته می بینند. زنان این اقشار، در واقع، “مسئله” یشان بی “کار” ی است و عواقب جسمی و روانی  این وضعیت؛ مثل اینکه مهارتهای سنتی “مادر و مادر بزرگی” آنها با پیشرفت و تقسیم کار ناشی از فن آوریهای جدید،  و بالاخره طبعا، اشکال جدید سازماندهی و مدیریت، از کاربرد افتاده اند، و پس دیگر “ارزش مصرف” ندارند و نتیجتا  “ارزش مبادله” یشان نیز از اعتبار افتاده است.  مرد- جمع (کلکتیو من)  وجود دارد و حتا جسد متحرک یک مرد، وقتی که از تمام “ارزش مصرف” اش نیز افتاده باشد، بازهم “ارزش مبادله”، که یک شکلی از کار بی جان “انباشت شده” میباشد را،  در حد یک “جایگاه اجتماعی” حفظ میکند- بنوعی، “بیمه دوران کهولت و از کار افتادگی” ناشی از تقسیم کار اجتماعی و جایگاه مرد در آن. اما  زن– جمع (کلکتیو وومن) وجود ندارد، و بهمین دلیل، زن عملا “سهم” اش را جامعه (تقسیم کار) به مرد سپرده است و بخشی از دستمزد  یا حقوقی است که به مرد براساس “ارزش مبادله” مرد منفرد و هم مرد-جمع  تعلق می گیرد.

 

برای حل “مسئله” زن، باید زن نیز مانند سایر محصولات از “ارزش مصرف” برخوردار باشد، و از این طریق قابلیت کالا شدن یعنی حامل “ارزش مبادله” بودن نیز پیدا کند. این دو سو دارد، یکی زن- مطالبات، دیگر زن-جایگاه – اولی بمعنی انفرادی است، و دومی بمعنی جمعی .  تا تقسیم کار اجتماعی زن را بعنوان “ارزش مصرف” پایدار باز نشناسد مانند مردان، زن “متعلق” نبوده و از جایگاه اجتماعی نیز برخوردار نمیشود- بهمین ترتیب نیز حتا زنان با تحصیلات بالا و مشاغل مهم کماکان زن منفرد هستند و از “بیمه دوران کهولت و از کار افتادگی ”  که متعلق به زن- جمع (کلکتیو وومن) باید باشد برخوردار نخواهند بود- زیرا هنوز زن-جمع (کلکتیو وومن) بخش قطعی تقسیم اجتماعی کار نشده است.  بطریقی، و تا حدی دقیق و نادقیق، زن اصولا بخشی از “ارتش ذخیره کار ” است، که از آگاهی به این جایگاهش یا بریست و یا از پذیرش آن طفره می رود- زن عملا پینه دوز جوان فقیر و بی پناهی است که در گوشه خیابان و کنار کوچه ها با فلاکت زندگی میکند، اما “می خواهد آزاد و ارباب ” خود باشد ونه نوکر؛ که هردو تنها یک معنی دارند و عملا نوعی “رفتار ضد اجتماعی” محسوب میشوند.  هم بیکار، هم بی پناه، هم بی آینده، و هم چوبی آماده برای توسری به دیگران- و متاسفانه گرایش به رفتارهای شدیدا احساسی- عصبی، و حتا ویژگیهای لومپنی.  حتا زنان تحصیل کرده و با مشاغل خوب و درآمد، عملا، در درز یا حاشیه جامعه قرار می گیرند.

 

در جامعه صنعتی اگر زن “ارزش مصرف” اش را از دست داده است، اما این جامعه تنها مکانی است که زن می تواند روشن تر و دقیق تر جایگاهش را – حتا بعنوان ماشین جوجه کشی- بعنوان جایگاهی پایدار برسمیت بشناساند، و خود را بعنوان “منشاء”، تولید کننده، ماشین “ارزش ساز” (“کار”گر)، در جامعه درج کند.  زن نخستین “کارخانه” جامعه انسانی است که هم خود و هم جامعه با او بعنوان زمین و نیروی طبیعت برخورد کرده اند. زنان طبقات پایین از اینکه ماشین جوجه کشی دانسته بشوند ابائی ندارند چون خود اساسا بعلت ضرورت کارکردن شان، “محصول آفرین” هستند- خواه یک کامپیوتر و خواه یک پیراهن مردانه- بهرحال خود “محصول ساز” است.  این زن وقتی بیکار می شود به ارتش ذخیره می پیوندد، اما با کیفیتی بکلی متفاوت نسبت به زنان اقشار میانی که کار را اصولا برسمیت نمی شناسند- مستقل از اینکه بازار کار کشش داشته باشد یا خیر.  و وضعیت جسمی و روانی این زنان، بعنوان مشتریان دایمی “روانشناسی و روانکاوی”، فروشگاه ها، خشونت دریافتی و صدوری، و نهایتا محتاج ترحم بجای برسمیت شناخته شدن، بی ثباتی پایدار میباشد.  که خود این ناپایداری بنوبه خود موجب دفع،  در حاشیه و درز قرار گرفتن زنان می گردد.

بخش : زنان
تاریخ انتشار : ۶ آذر, ۱۳۹۰ ۹:۰۱ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

احضار و بازداشت کنشگران و کارشناسان مترقی، آزادی‌خواه، عدالت‌جو و میهن‌دوست کشورمان را به شدت محکوم می‌کنیم

احضار و بازداشت این روشنفکران هراس از گسترش و تعمیق نظرات عدالت‌خواهانۀ چپ و نیرویی میهن‌دوست، آزادی‌خواه و عدالت‌جو را نشان می‌دهد که به عنوان بخشی از جامعۀ مدنی ایران، روز به روز از مقبولیت بیشتری برخوردار می‌شوند.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

جامعهٔ مدنی ایران و دفاع از حقوق دگراندیشان

جامعۀ مدنی امروز ایران آگاه‌تر و هوشیارتر از آن است که در برابر چنین یورش‌هایی سکوت اختیار کند. موج بازداشت اندیشمندان چپ‌گرا طیف وسیعی از آزاداندیشان و میهن‌دوستان ایران با افکار و اندیشه‌های متفاوت را به واکنش واداشته است

مطالعه »

انقلاب آمریکایی: پیروزی دموکرات‌های سوسیالیست از نیویورک تا سیاتل…

گودرز اقتداری: با توجه به اینکه خانم ویلسون، شهردار سابق را ابزاری در دست تشکیلات حاکم بر حزب معرفی می‌کرد، به نظر می‌رسد کمک‌های مالی از طرف مولتی میلیونرهای سرمایه‌داری دیجیتالی در شهر که عمده ترین آنها آمازون، گوگل و مایکروسافت هستند و فهرست طولانی حمایت‌های سنتی حزبی در دید توده کارگران و کارکنانی‌که مجبور به زندگی در شهری هستند که عمیقا با مشکل مسکن و گرانی اجاره ها روبرو است، به ضرر او عمل کرده است.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
WP Twitter Auto Publish Powered By : XYZScripts.com
آخرین مطالب

تحرکات نظامی و اقدامات تدارکاتی ایالات متحدۀ آمریکا علیه ونزوئلا و پیامدهای منطقه‌ای آن

سودان در آتش بحران، خشونت و مقاومت

ایران پس از ۱۲ روز

«لبخند» هم طبقاتی شد!

چشم‌انداز تحولات آینده در تولید و ساختار اقتصادی در پرتو انقلاب دیجیتال و هوش مصنوعی

تلخ از من می گذرد!