پیروزی زیبا است! اما این چه دنیای کثیفی است که ما کارگران را به خاطر لقمه نانی و فقط نانی که شکم خود و بچه هایمان را سیر کند و از گرسنگی نمیریم مجبور میکنند بجنگیم. در حالیکه در همین مملکت هر ساعت و دقیقه کرور کرور و میلیارد میلیارد در میان داراها و صاحبان و غاصبان ثروت ملت دست بدست میشود. آنها در ناز و نعمت و پرخوری و مفتخوری بسر میبرند و ما از کار طاقت فرسا و درآمد بخور و نمیر و شدت کار و عدم ایمنی کار برا ی آنها سل و دیسک کمر میگیریم و کر و کور میشویم. آره، پیروزی زیبا است، اما هر روز قربانی این شرایط غیرانسانی بودن و حتی برای غیرکارگرها شاهد این شرایط ضد انسانی کارگران بودن دردناک است.
اعتصاب کارگران نساجی کردستان – سنندج – در ابعاد وسیع می تواند به سادگی گویای قدرت کارگران یعنی نیروهای اصلی تولید باشد . همیشه کارفرمایان با توجه به عدم همبستگی و اتحاد قشر کارگر هرگاه دلشان خواسته اخراج کرده اند بر چسب زده اند و کارگران را از پایه ای ترین حقوقشان محروم ساخته اند . شرایط کار را به دلخواه خود و بدون در نظر گرفتن ایمنی جسم و جان کارگران و به خاطر هرچه کمتر هزینه کردن و سود جویی بیشتر فراهم کرده اند . و کارگران که قدرتشان در اتحاد و اعتصاب و تحسنهای دسته جمعی است به دلیل نبود همین همبستگی مجبور بوده اند تن به این وضعیت رقت بار بدهند . اما کارگران نساجی و اعتصابشان و نشان دادن قدر تشان باید این جو را بشکند و همه کارگران را به حول پرچم همبستگی و اتحاد جمع کند . در هر کارگاه ، کارخانه شرکت و غیره هرگاه ۱ کارگر اخراج می شود باید دیگر کارگران خود را جایگزین کنند و یا اینکه بگویند نفر بعدی ممکن است هر کدام از از ما باشیم و بلا فاصله در مقابل این تعرض بایستند و با قدرتی که دارند کار فرما را وادار به عقب نشینی کند .
اعتصاب شروع شد
به دنبال تمدید نکردن قرار داد ۶ نفر از کارگران در تاریخ ۱/۱۰/۸۲ ساعت ۲ بعد از ظهر جمعی از کارگران دست از کار کشیدند و در سالن ریسندگی جمع شدند . شیفت بعدی را شیفت قبل، از وضعیت پیش آمده با خبر میکرد و آنها هم با کمال میل تحصن را ادامه می دادند. خوشبختانه هر چهار شیفت موافقت خود را با اعتصاب، با دست کشیدن از کار نشان دادند . به دنبال کارگران سالن ریسندگی تمام پرسنل فنی کارخانه اعم از تاسیسات، برق کار و مکانیک پیوستن خود را به اعتصاب اعلام نمودند . شیفت جدید که به اعتصاب می نشست شیفت قبل به خانه می رفت و استراحت می کرد. کارگران اخراجی هم حضور خودرا با زدن چادر و نشستن با وجود هوای سرد زمستان نشان دادند.
روز سوم کارگران مطالبات خود را تنظیم کردند
۱ – لغو کامل قرارداد موقت و توقف اخراجها
۲- مداوای مجانی بیماران ناشی از کار در محیط آلوده
۳- ایجاد سلف سرویس و دادن یک وعده غذای گرم به کارگران
۴- بهداشتی و ایمن کردن محیط کار
۵- بازگشت به کار ۶ نفر از همکارانشان
۶ – لغو آیین نامه انظباتی
۷- اجرای طرح طبقه بندی مشاغل
۸- پرداخت حقوق ایام اعتصاب
با بیان این مطالبات اعتصاب کارگران به مصافی بزرگتر رفت و خواستی همگانی را با عنوان لغو قرارداد موقت مطرح نمود. به این امید که کارگران کارخانه شاهو که دو ماه و ۲۰ روز حقوق معوقه داشتند انتظار می رفت که بلا فاصله دست از کار بکشند و به اعتصاب نساجی بپیوندند و اعتصاب به همین عنوان گسترده تر شود تا توازن قوا به نفع کارگران بالا برود و هر چه بیشتر بر خواسته هایشان پا فشاری کنند . اما متا سفانه اینگونه نشد .
تلاشهای کارفرما در بایکوت خبری کردن اعتصاب
علیر غم ممنوع کردنها و میل دولتیها اخبار اعتصاب در مدیای کشور انعکاس قابل توجهی داشت و روز به روز خیل روزنامه نگاران و خبر نگاران روانه کارخانه می شد ند. بازتاب خبری برای کارفرما و دولت قابل کنترل نبود. این امر حساسیت قضیه را چند برابر کرده بود و کارفرما را تحت فشار بیشتری گذاشته بود .
فشار کارخانه هایی که با نساجی قرار داد داشتند که مواد اولیه را از آنها بگیرند
چند کارخانه که نساجی مواد اولیه تولید آنها را تامین می کرد به شدت از کارخانه نساجی شاکی شده بود ند و تهدید کرده بودند که اگر هرچه زودتر به آنها مواد اولیه نرسد قرارداد را فسخ شده اعلام خواهند کرد و خسارت خود را از کارخانه خواهند گرفت .
کارفرما می خواهد فضای رعب و وحشت را ایجاد کند تا کارگران اشتباه کنند .
کارفرما با تهدید کارگران به اخراج دسته جمعی و اعلام ورشکستگی می خواهد که کارگران را وادار به واکنش خاص کند که در راستای اهداف خودش باشد . کارفرما با دو بحران مواجه است ۱- چگونگی واگذاری کارخانه به بخش خصوصی ۲- پایان دادن به اعتصاب و گردن نهادن به مطالبات کارگران . با توجه به این شرایط عده ای از کارگران تصور می کردند ما که به هر حال اخراج می شویم و این کارخانه آخر و عاقبت ندارد پس بهتر است بر مطالباتی که زورمان به آن نمی رسد پافشاری کنیم تا کارفرما مجبور به اخراج شود و خسارتی از آنها بگیریم و قال قضیه را بکنیم . این تصور اگر عملی می شد کارفرما را به دو هدف می رساند . هم به مطالبات کارگران یعنی خواسته های اصلی اعتصاب جواب رد می داد و هم اخراج سازیش را تسریع می بخشید اما خوشبختانه با درایت نمایندگان و خود کارگران و پیامهای انسان دوستانه انسانهای شریف دست کارفرما رو شد و پروژه اش با شکست مواجه شد .
حمایتهای مردمی و کارگری از اعتصاب
مردم اعم از پیر و جوان ، دانشجو، کاسب و فرهنگی و …. تومارهایی در حمایت از اعتصاب امضاء می کردند و همبستگی خود را با کارگران اعلام می داشتند که باعث دلگرمی هر چه بیشتر کارگران می شد. همچنین از سقز تومارهای مردمی و اعلام حمایت اتحادیه خبازان به دست کارگران آنها را هر چه بیشتر به ادامه اعتصاب تشویق می نمود.
کارفرما دست به تهدید نمایندگان کارگران می زند
کارفرما و دولت بااستنطاقها و بازجوییها ی غیر رسمی نمایندگان کارگری و پرونده سازی برای آنها و خصوصا سخنگوی نمایندگان، شیث امانی سعی داشتند که آنها را عامل آشوب و بحران معرفی کرده و به اخراج و زندان و… تهدیدشان کنند . اما باز هم درایت کارگران و نمایندگانشان، با نامه ای به اداره کار به این عنوان که ما کارگران آگاهانه دست به اعتصاب زده ایم و نمایندگان ما فقط منتخبینمان برای ابراز مطالبات و انجام مذاکرات هستند و امضای تمام کارگران پیوست به این نامه به اداره کار می رود . این جا هم کار فرما ، نمی تواند کاری از پیش ببرد .
نجفی مدیر عامل کارخانه به همراه هیاتی از تهران به سنندج می آیند و با نماینده کارگران به مذاکره می نشینند ، اما در واقع آنها را نصیحت می کنند که کار شما غیر قانونی است و هر چه زودتر دستگاهها را استارت زده و سر کارتان برگردید که با برخورد کارگران مواجه می شوند . به نمایندگان می گویند که شما اطلاعیه ای به کارگران بدهید که سر کاربرگردند . نامه ای را با عنوان این که ، کارگران با تحریک نمایندگان دست به اعتصاب زده ایم برای سر شیفتها میبرند و به آنها وعده می دهند که اگر این نامه ها امضاء کنند هم حقوقشان را زیاد می کنند و هم به آنها پاداش می دهند . سر شیفتیها آنها را متقلب می خوانند و مسخره شان می کنند . نجفی به سالن می رود تا با کارگران صحبت کند . می گوید که من به شما خدمات زیادی کرده ام دستگاههای جوراب بافی آورده ام تا تولید کارخانه را بالا ببرم اما شما می خواهید ما را فلج کنید. یکی از کارگران بلند می شود و می گوید دیگر از این وعده و وعید ها ی شما به تنگ آمده ایم دستگاههای مستهلکتان بدرد خودتان می خورد. دیگر نمی توانید با این دروغها ما را بفریبید .
همبستگی و اتحاد کارگران
نکته ای که بسیار حائز اهمیت است، علیرغم این که کارفرما به خاطر اینکه کارگران را هر چه بیشتر تحت فشار قرار دهد حقوق را پرداخت نمیکند و می شود به راحتی فهمید که در چه وضعیتی کارگران و خانواده هایشان بسر می بردند . تعدادی از کارگران اعلام می کنند که ما کمی پس انداز داریم هر کدام از شما دوستان اگر با مشکل مالی مواجه شدید می توانیم پس اندازمان را تقسیم کنیم . این حرکات انسانی بیانگر اتحاد و همبستگی عمیق میان این کارگران است . که پشتوانه واقعی تمام قدرت آنان است .
شورای تامین و کمیسیون و تن دادن به مذاکره
شورای تامین برای رسیدگی به اعتصاب تشکیل می شود .شورای تامین را رئیس اطلاعات، فرمانده نیروی انتظامی و استاندار تشکیل می دهند و در این باره به جلسات محرمانه می روند. اینها می دانند که از هر دری رفته اند اما به نتیجه نرسیده اند پس باید گردن بنهند به خواست کارگران. اینها سپس کمیسیونی را به نام کمیسیون کارگری، شامل هیئت اعزامی از تهران، نماینده اطلاعات نماینده نیروی انتظامی، نماینده اداره کار و کارفرما تشکیل میدهند که در واقع کمیسیون ضد کارگری است. اینها که به بن بست رسیده اند مجبور میشوند به مذاکره بنشینند. اما این بار نه برای نصیحت بلکه برای رسیدگی به مطالبات کارگران و این حرکت تحمیلی به کارفرما و حامیانش خود یک پیروزی بود.
سرانجام روز پنج شنبه کمیسیون رسیدگی به اعتصاب کارگران، آنها را به مذاکره می خواند. اما اینجا هم دست از ترفند های ضد انسانی و ضد کارگریش بر نمی دارد و می گوید از هر شیفت ۴ نماینده بیاید برای مذاکره .اما کارگران آبدیده در جواب گفتند مگر ما قبلا نماینده ها خود را انتخاب نکرده ایم با آنها مذاکره کنید. نمایندگان کارگران به مذاکره می روند و مطالبات را بند به بند بررسی می کنند.
رئیس کل اداره کار می گوید لغو قانون قرارداد موقت برای کارفرما امکان پذیر نیست چون این یک قانون است و شما نمی توانید قانون را تغییر بدهید و این خواست برای کارگران کارخانه شما غبر منطقی است. یکی از نمایندگان در جواب می گوید که منطقی که شما می گویید منطق سرمایه داری و ضد کارگری است نه منطقی انسانی و افسوس که کارگران کارخانه های دیگر ما را یاری ندادند و گرنه همین قانون به قول شما منطقی را هم عوض می کردیم. به این ترتیب اعتصاب کارگران با تحمیل بخشی از خواستها به کارفرما با پیروزی تمام میشود.
ما آنها را وادار کردیم که بگویند و بنویسند که دیگر کارفرما نمیتواند سرخود کارگر اخرااج کند، که مدت زمان قرارداد را تا ۶ ماه افزایش میدهد، حقوق ماه قبل را فوری میدهد و به دیگر خواستهای ما رسیدگی کرده و فوری جواب میدهد. ما نتوانستیم همکارانمان را به سر کار برگردانیم اما به جای یک ماه و خرده ای که پیشنهاد کارفرما بود، ۳ماه حقوق برای هر سال سنوات خدمت را بدست آوردیم. اما هنوز جایشان در میان ما خالی است.
ما میدانیم همینقدر خواستهایی که به رسمیت شناخته شده باز تنها ضامن اینکه همین خواستهای حداقل اجرا شود اتحاد ما و اعتصاب است!
به نتیجه رساندن تمام مطالبات ما در گرو این بود که کارگران در سراسر ایران به اعتصاب ما بپیوندند. اگر این کار میشد ما لغو کامل قانون ضدکارگری کار قراردادی موقت را به آنها تحمیل میکردیم.
در اینجا لازم است از همه حمایتهای مردم و کارگران سنندج وسقز و دیگر جاهای ایران و پشتیبانیهای جهانی کارگری که اگر چه دیر رسیدند، تشکر کنیم. ما برای اینکه مطالباتمان را به نتیجه کامل و بهتری برسانیم نیاز به حمایت همه جانبه تمام اتحادیه ها و فعالین کارگری و کارگران کارخانه های همسایه و… داشتیم و هنوز هم به این پشتیبانیها نیاز داریم.
این پشتیبانیها تنها گوشه ای از شکوه و ابهت قدرت اتحاد و همبستگی کارگران را به نمایش گذاشته است.
زیباترین درود ها نثارتان باد
زنده باد اعتصاب
۱۹ دیماه ۸۳