چند روز پیش در یک برنامه آذربایجانی داشتم از متلها و گفته های پدران مان به صورت ضرب المثلها میخواندم. به یک ضرب المثل رسیدم که موقع خواندن آن فکر کردم شاید موقع چاپش اشتباهی نوشته اند، لذا به فکر خودم اشتباه دیگران را بر طرف کردم. رفیق کناری من سریعاً برگشت و گفت فلانی تفسیر این مثل یک جور دیگر است. لذا آنچه که در کتاب نوشته شده، درست است و باید خودت را اصلاح بکنی. و امّا مثل چی بود؟
مثل که به زبان ترکی بود، می گفت “یایین ایشین قیشدا، قیشین ایشین یایدا گورلّر”. ترجمه فارسی اش می شود “کار تابستان را در زمستان و کار زمستان را در تابستان انجام می دهند”. به تفسیر من این حرف مفهومی نداشت. البته که کار تابستان را در تابستان و کار مربوط به زمستان را در زمستان باید انجام داد. هر کاری موقع و زمان خودش را دارد. دوست من که قبلاً این گفته دوراندیشانه پدرانمان را شنیده بود، برگشت و برای من از دوراندیشی پدران مان گفت.
اگر ما دوراندیش باشیم، باید کارهای مشکلی را که در زمستانهای سرد و برف و یخبندان با آنها مواجه خواهیم شد، در تابستانها پیش بینی کنیم و تدارکات و تدبیرهای عملی لازم را برای زدودن و جلوگیری از سختیهای زمستان را در فصل تابستان ببینیم. بالعکس تدارکات و تدبیرهای لازم جهت کشت و زرع، گاوداری، آبیاری و امکانات و تدارکات لازمه باید از زمستان پیش بینی شده و تدبیرهای لازم برای آنها از قبل دیده شده باشند. اینجا بود که به فکر خودمان و جنبش مردمی آزادیخواهانه و عدالتجویانه مردمی خودمان افتادم. آیا در روزهای سکوت و آرامش امروزین، به بازبینی خود می پردازیم؟ آیا تصمیمهای جدی، مسئولانه و قاطع به پیش در راستای تحول بنیادین آینده را امروز تدارک می بینیم؟ یا این که در برف و سرمای زمستان وقتی که آب از بامهامان چکه می کند، باز خواهیم گفت که ای کاش تدارک و پیش بینی لازم جهت جلوگیری از این چکه آب را در تابستان می کردیم.
الف) تبدیل شعار جمهوری فدرال دموکراسی برای ایران بعنوان شعار محوری نظام دموکراتیک آینده ایران از طرف جنبش سوسیال دموکراسی یکی از تصمیمهای اساسی و جدّی است، که باید اتخاذ گردد. اتخاذ این تصمیم از چندین نظر چنان حیاتی است که عدم توجه به آن، با توجه به تجربیات سال ۱۳۸۸، از گناهان آگاهانه نابخشودنی میباشد. جنبش فدائیان خلق و جریانهای دیگری که خود را در اندرون جنبش سوسیال دموکراسی می دانند، باید فدرالیسم را بخش جدایی ناپذیر استراتژی جمهوری دموکراتیک آینده ایران خود قرار بدهند.
یکی از دلایل اصلی اتخاذ چنین سیاستی این است که پس از از هم پاشیدگی اتحاد جماهیر شوروی و ایجاد خلاء ایدئولوژیک در تنظیم دورنمای نگرش آرمانی و ساختاری به آینده، جنبشهای ملی مردمی به خود شناسی روی آورده اند. جنبشهای ملّی دموکراتیک نه تنها بخش جدائی ناپذیر مبارزات آزادیخواهانه مردم سرزمین ایران اند، بلکه عدم پذیرش غیرمشروط وجود و نقش حیاتی این جنبش از گناهان نابخشودنی در شرایط امروز است. مگر می شود نقش والای جنبش زنان را در قیام ۱۳۸۸ نا دیده گرفت؟ مگر می شود چشمان خود را بست و نقش حیاتی جنبش دانشجوئی را نادیده گرفت؟ با همان استدلال باید جنبشهای ملّی دموکراتیک را با دلی گشاده در آغوش کشید. نه تنها باید این جنبش را با آغوش باز پذیرفت، بلکه این جنبش باید توسط سازمانهای سیاسی سوسیال دموکرات رهبری شود. پلاتفورم سوسیال دموکراسی باید رهبری کننده آرمان فدرالیسم در ایران باشد.
دلیل دیگر بر نقش رهبری کننده جمهوری فدرال دموکراسی از طرف جنبش سوسیال دموکراسی، این است که اولاً عدم توجه کافی به این مسئله، خود نشانه بینشی غیردموکراتیک، دیکتاتورمنشانه و استبدادی است. سیاستها، عملکردها، پلاتفورمها و بالاخره نظامهایی که بر پایه های فلسفی غیردموکراتیک شکل بگیرند، نخواهند توانست مشکلات مردم را بر طرف کنند. لذا آنها هر روز مشکلاتی بر مشکلات خواهند افزود. علاوه بر خواستگاه غیردموکراتیک چنان اندیشه هایی، این طرز برخوردها موجب تقویت حرکتهای ناسیونالیستی افراطی در میان جنبشهای ملّی می شود که آنها را از مضمون دموکراتیک آنها تهی کرده و به جنبشهای کور و تنگ نظرانه ملی تبدیل خواهد کرد. باید تنوع رنگین کمانی جنبشهای دموکراتیک مردمی را پذیرفت و گلزار بهار دموکراتیک آینده ایران را پر از گلهای رنگارنگ کرد.
ب) جنبش سوسیال دموکراسی باید رهبری تئوریک و آرمانی جبهه جنبش دموکراتیک مردمی را به عهده بگیرد. باید گفت که هنوز تمامیّت جنبش سوسیال دموکراسی پس از ضربه های دهه های شست و هفتاد، هنوز از بحران عدم اعتماد به نفس رنج می برد. عدم غالب شدن سریع به این بحران و عدم متعهد شدن به رهبری آرمانی تئوریک جنبش ملی دموکراتیک مردمی پتانسیلهای بالقوه مردم ما را به فعل تبدیل نخواهد کرد.
باید یکبار و برای همیشه به این بحران عدم اعتماد به نفس پایان داد و باور داشت که آری ماها نه تنها قابلیت و توان رهبری جنبش دموکراتیک مردمی را داریم، بلکه تنها جریانی هستیم که پلاتفورم، برنامه و استراتژی ما برآوردنده دموکراسی و عدالت اجتماعی در وسیعترین و عمیقترین ابعاد آن و به راستین ترین مقیاس ممکنه است. باید با چنین اعتماد به نفسی در راستای شکل دهی جبهه واحد دموکراسی برای ایران حرکت کرد. تنها با چنان وسعت و عمق پلاتفورمی قادر خواهیم شد فراگیرترین ساختار سیاسی جبهه دموکراسی را هدایت بکنیم.
زهر یاس ونا امیدی شکستهای متوالی را از طریق دنبال کردن به اصطلاح رهبرانی را که خودمان می دانیم که آنها نه ظرفیت آوردن دموکراسی را دارند، نه خواهان برقرای دموکراسی بنیادین میباشند، به جنبشهای مردمی ننوشانیم. بحران عدم اعتماد به نفس جنبش سوسیال دموکراسی یکی از فاکتورهای اصلی دنباله روی از به اصطلاح رهبران نیمه راهی میباشد که به جای امید، یک سراب خشک را تحویل مردم می دهند که جز یاس و نا امیدی نتیجه دیگری برای نسل جوان بپا خواسته ندارد. هر کس یا جریانی با مقیاس دموکراتیک هرچند ضعیف می تواند در چنین جبهه ای جای بگیرد، ولی جریانهای با پتانسیل ضعیف دموکراتیک قابلِت رهبری جنبشهای مردمی را ندارند.
ج) چالشهای خستگی ناپذیر در راستای رفع ضعفهای ساختاری و تدارکاتی یکی از کارهای بنیادینی است که باید امروز در رفع آنها اقدام کرد، نه فردا. روزهایی که ریزشهای تند بارانها آغاز می شود، نمی توان به تعمیر ترکها و مرمّت ریزشهای سقف بناها اقدام کرد. این مرمّتها باید زمانی که خبری از ریزش بارانها نیست و هوا خشک و آفتابی است، صورت بگیرد. یکی از تجربه های قیام مردمی ۱۳۸۸ به رو آوردن و رو کردن تمامی ضعفهای تدارکاتی، تبلیغاتی و ساختاری اپوزیسیون سکولار دموکراتیک بود. آیا در زمینه تبلیغات تلویزیونی و رسانه ای اپوزیسیون سکولار دموکراتیک قاّلیت رقابت با جبهه رسانه های حکومتی و یا رسانه های قدرتهای بین المللی را دارا میباشد؟ اگر نه چه تدابیر عملی برای رفع این کمبود از طریق کارهای کارشناسی لازم می توان تدارک دید؟
آیا جنبش سوسیال دموکراسی پیوند لازم آرمانی تئوریک را با اقشار روشنفکران سیاسی جنبش دموکراتیک مردمی از قبیل زنان، جوانان، دانشجویان، کارگران و جنبشهای ملی بصورت زنده و دیالکتیکی ایجاد کرده است؟ اگر در این زمینه ضعفهایی وجود دارد آن ضعفها کدام اند؟ در راه غالب آمدن بر آن ضعفها چه کارها باید کرد؟ پیوند زنده سازمان رهبری آرمان تحول بنیادین دموکراتیک با اقشار روشنفکران سیاسی اجتماعی جامعه، یکی از ارکان بنیادین انتقال این آرمانها بصورت تاثیرگذاری بر و تاثیر پذیری از جنبش توده های ملیونی مردمی میباشد. برای تحقق این هدف از امکانات دنیای تکنولوژی دیجیتال باید حداکثر استفاده را کرد.
برای بر طرف کردن ضعفهای ساختاری اپوزیسیون سکولار دموکراتیک باید از سازمانهایی که در وسیعترین و عمیقترین مقیاس به آرمانهای دموکراتیک حقوق بشری اعتقاد دارند، آغاز کرد. آغاز از چنین پایگاه نطفه ای می تواند بعداً جریانهای دیگری را که دیدگاه های تنگ نظرانه تری نسبت به دموکراسی و حقوق بشر دارند و به شیوه های غیرمستقیم سعی در نفی فیزیکی جریانات نیمه دموکراتیک دیگر را دارند، قدم به قدم به همگامی بکشاند. سازمانهای سیاسی جنبشهای ملی دموکراتیک بخش جدایی ناپذیر این ترکیب ساختاری اپوزیسیون سکولار دموکراتیک را تشکیل خواهند داد.
همگامی با انقلاب تکنولوزیک اطلاعاتی دیجیتال می تواند نه فقط خیلی از ضعفهای تدارکاتی ما را با هزینه های به نسبت کمتری بر طرف بکند، بلکه عدم همگامی با تحول تکنولوژیک می تواند ما را از جنبش جوانان و روشنفکران در خیلی زمینه ها عقب بگذارد. استفاده از امکانات دیجیتال تکنولوزیک باید بصورت یک اولویت کارشناسی در دستور کار ما قرار بگیرد، نه صرفاً بصورت یک پدیده تدارکاتی پراکنده. نقش امکانات دیجیتال تکنولوژیک در زمینه مسائل تشکیلاتی – ساختاری و ترویجی و تبلیغی در جریان قیام سال ۱۳۸۸ باید بعنوان تجربه ای آموزنده در زمینه رو کردن ضعفهای ما در این زمینه ها و غافلگیر شدن اپوزیسیون سکولار دموکراتیک در این مورد بوضوح برجسته شده باشد. این پدیده نه بصورت مطالعه ای در زمینه رفع نواقص، بلکه کار کارشناسی در زمینه استفاده از امکانات قابل استفاده موجود در دنیای تکنولوژی دیجیتال در زمینه کارهای ساختاری، حرکت های مردمی، وسعت و عمق بخشیدن به فعالیتهای دموکراتیک، کارهای ترویجی و تبلیغی در مقیاس قابل مقایسه با دیگر رقبای سیاسی که در راه منافع غیرمردمی خود حرکت می کنند، خواهد بود.
موقع ریزش بارانهای تند، باز هم بامهای ما چکه خواهند کرد. موقع برف و سرمای زمستان، باز هم کلبه های ما یخ خواهند بست. تدارکات زمستان را از حالا ببینیم. سقفهای خود را جهت مقابله با طوفانهای بارانی فصلهای سیل آسا از حالا آماده سازیم.