یکشنبه ۹ مهر ۱۴۰۲ - ۰۸:۳۷

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

یکشنبه ۹ مهر ۱۴۰۲ - ۰۸:۳۷

فراخوان فقط برای همدردی کافی نیست!

زلزله زدگان به بیش از اعلام همدردی نیازدارند
فاجعه زلزله اخیر صحنه ایی شده است که در آن امدادگران مدنی در آذربایجان و سراسر ایران، بی توجه به عدم پوشش خبری صدا و سیمای تحت نظارت شخص ولی فقیه، اقدامات بازدارنده سپاه و نیز لاابالی گری ها و بی توجهی های نهادهای دولتی، پرچم ابتکار امداد رسانی مردمی را مسئولانه در دست گرفته و ابتکار عمل را از آن خود کنند.
بهزاد کریمی

امروز که بر شیوه همیشگی به رسانه ها سر زدم چشمم به فراخوانی افتاد که در آن ۲۹۰ روزنامه نگار، فعال سیاسی و کنشگر مدنی، روز ۲۶ مرداد ماه را برای همدردی با بازماندگان جانباختگان زلزله روز شنبه آذربایجان و زخمی ها و آسیب دیدگان این فاجعه، روز “سوگواری عمومی ملت ایران” اعلام کرده اند. در نگاه اول و با دیدن تیتر فراخوان از ابتکار صورت گرفته بسیار خرسند شدم و در همانحال افسوس خوردم که چرا از وجود چنین متنی باخبر نشده ام تا من نیز آنرا امضاء کنم. این ابتکار، ابتکاری است شایان تحسین هم به دلیل برافراشته شدن پرچمی دیگر از تعاون و انسان دوستی توسط گروهی از آزاد زنان و مردان ایرانی برای همراهی با هم میهنان دردمندشان، و هم اقدامی در تقویت فضای همدردی ملی با آسیب دیدگان این فاجعه. همدردی ایی که، خود پیش زمینه ایی می تواند و باید باشد برای یاری رسانی عمومی. اما با خواندن متن فراخوان شگفت زده نیز شدم؛ چرا که در آن فقط به ابرازهمدردی اکتفا شده است!
من اگر این فراخوان را می دیدم هم از آن استقبال می کردم و هم پیش تر از آن، دو نکته را با سازمانگران این برآمد در میان می گذاشتم. نخست اینکه اعلام “روز سوگواری عمومی ملت ایران” داعیه ایی است بزرگ و اگر برآنیم که به چنین جسارت مدنی بجا در برابر بی عملی شرم آور حکومتی برخیزیم که این فاجعه را عملاً به هیچ گرفته و نخواسته به حداقل وظیفه معمول هر دولتی در اعلام دستکم یک روز به عنوان عزای عمومی نه در سطح استان – استانی که پیش از اعلام مرحمتی دولت احمدی نژاد خود البته پیشاپیش به سوگواری نشسته است- بلکه در سطح کشوری عمل کند، می باید که با سازماندهی مناسب و در عین حال چالاک، تعداد بسیار زیادی از امضاء را زیر این فراخوان بنشانیم. من با آگاهی به وضعیت ولو نه چندان مطلوب پراکندگی در میان فعالان سیاسی و مدنی ایران در خارج کشور باز یقین دارم که اگر فراست کافی در کار بود، می شد که از طریق اطلاع رسانی های متنوع و گسترده و عملی در فاصله همین دو سه روز، تعداد امضاء ها ی زیر این فراخوان را به چند برابر این رقم رساند و در آن تنوع ملی بمراتب بیشتری را بازتاب داد. به گمان من، این تعداد امضاء با اعلام چنین فراخوانی و با تلاش های خودجوش مردم ایران در داخل و خارج از کشور برای کمک رسانی به زلزله زدگان تناسب لازم را ندارد. برای من مسلم است که ما مناسب و موثرتر از این می توانستیم برای واکنش انسانی در برابر یک فاجعه طبیعی که با خرابکاری ها و کم کاری های دست اندر کاران حکومتی در مواجهه با آن ابعادی دو چندان به خود گرفته است، چهره متحد تری از انساندوستان ناراضی از این حکومت شوم تر از بلایای طبیعی را به مردم عزادار ایران نشان دهیم.
نکته دومی را هم که اهمیت آن بمراتب بیشتر از اولی است قطعاً به دوستان مبتکر گوشزد می کردم هر گاه که متن فراخوان را پیش از انتشار می دیدم. و آن اینکه چرا فراخوان در فقط ابراز همدردی درجا زده است؟ اعلام همدردی طبعاً امر بسیار خوبی است و مسلماً هم لازم، اما اگر ابراز همدردی نتواند با اندک اقدامی در جمع آوری کمک برای کودکان و زنان و مردانی همراه باشد که بر سر مزار عزیزانشان، یا بر بستر جراحت و یا که کنار آوار خانه و کاشانه های ویرانه شان نیاز به کمک های مردمی دارند، اگر نگوئیم که مصداقی خواهد بود برای ضرب المثل “بی مایه فطیر”، حداکثر تعارفی خواهد شد مهربانانه. جای تاسف اینجاست که در فراخوان نه تنها اشاره ایی به این یا آن اقدام عملی مبتکرانه برای بسیج ایرانیان انساندوست در خارج کشور بخاطر کمک رسانی به آسیب دیدگان نیست، بلکه در آن حتی کمترین دعوت از عموم ایرانیان خارج از کشور به کمک رسانی هم وجود ندارد و تنها صحبت از همدردی شده و بس. من اگر متن را برای امضاء می دیدم – و فکر می کنم که چه بسا دوستانی دیگر نیز و حتی بسیاری از همین دوستان امضاء کننده متن هرگاه که به پیشنهاد دهی تکمیلی دعوت می شدند- این پیشنهاد را به دوستان می دادم که سریعاً و بر اساس حداقل اعتمادی که وجود دارد – و نباید که آنرا به رایگان از دست داد- تنی چند از عزیزان پا پیش بگذارند و یک حساب بانکی برای این منظور باز بکنند. در کنار این اعلام شماره حساب، فراخوان ابتکاری هم همت می کرد و ضمن دعوت از همه ایرانیان آزادیخواه انساندوست به شرکت در این همیاری ملی اعلام می داشت که در راستای رساندن این کمک ها به متقاضیان یاری، اقدامات لازم به شیوه مقتضی و توسط افراد معتمد صورت خواهد گرفت. فراموش نکنیم که هم اکنون چه فضای احساس همدردی و نیاز در خارج کشور برای کمک رسانی پدید آمده است و چه بسیارند کسانیکه آماده کمک رسانی به زلزله زدگان هستند. و جا دارد تا بگویم که فاجعه زلزله اخیر صحنه ایی شده است که در آن امدادگران مدنی در آذربایجان و سراسر ایران، بی توجه به عدم پوشش خبری صدا و سیمای تحت نظارت شخص ولی فقیه، اقدامات بازدارنده سپاه و نیز لاابالی گری ها و بی توجهی های نهادهای دولتی، پرچم ابتکار امداد رسانی مردمی را مسئولانه در دست گرفته و ابتکار عمل را از آن خود کنند. در این مبارزه مردمی، وضع اکنون به آنجایی رسیده است که نهادهای سرکوب حکومتی، هرگونه “اقدام مستقل کمک رسانی” از سوی نهاد های مدنی و گروههای خود جوش مردمی را مخل امنیت نظام تلقی کرده و به دلایل امنیتی آنرا ممنوع اعلام کرده اند! ما در خارج کشور، می باید که تکمیل کننده این نهضت مردمی کمک رسانی به آسیب دیدگان زلزله آذربایجان و افشا گر بی شرمی های امنیت چی های حکومتی در این فضای درد و اندوه ملی باشیم.
در پایان، بار دیگر از ابتکار صورت گرفته توسط دوستان سپاسگزارم و بار دیگر بر جبران هر چه زودتر نقص کار در زمینه برآمد برای امداد رسانی، تاکید دارم. من از اینکه شاهدم که هم اکنون در کنار همدردی های بسیار، تلاش های عملی برای جلب و جمع کمک های مردمی راه افتاده است، بسیار خرسندم و خود را همراه آنها می دانم.

بهزاد کریمی بیست و پنجم مرداد ماه ۱٣۹۱   

 

 

تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد, ۱۳۹۱ ۱۰:۰۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز

آغاز جنگ و حماسه مقاومت خرمشهر:‌ مصاحبه نشریه کار با اکبر دوستدار

خبر حمله عراق را در واقع ما با مشاهده بمباران اهواز و آبادان دریافت کردیم. هواپیماهای عراقی در همان ساعات اول، بسیاری از شهرهای خوزستان و جمعاً ده شهر کشور را بمباران کردند. البته هدف مقدم و اصلی آنها تسخیر برق آسای خرمشهر توسط نیروی زمینی بود که در نزدیکی مرز عراق قرار داشت. از قرار و طبق نقشه جنگی صدام، آبادان، اهواز، دزفول و سوسنگرد اهداف بعدی آنان بودند. ۱۲ لشکر زرهی عراق با همه تجهیزات بسوی خرمشهر سرازیر شده بودند.

مطالعه »
یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
آخرین مطالب

جشن اومانیته در فرانسه ۹۳ ساله ‌شد!

روزنامه اومانیته و پایه‌گذار آن ژان ژورس نه تنها از مبارزات روزمره طبقه کارگر فرانسه برای دسترسی به مطالبات بحق شان همواره بدون تزلزل حمایت کرده‌اند بلکه به طور موازی ضمن دفاع از صلح جهانی به اعتلای تمام جوانب فرهنگی و هنری از جمله ادبیات، موسیقی،‌ رقص، تئاتر و سینما از دید زحمتکشان و طبقه کارگر  توجه کرده و در جهت پایه گرفتن و رشد دائمی انها با تمام وجود شرکت و مبارزه کرده‌ اند.

هزار بار خواهم گفت! هزار بار خواهم نوشت!

زمانی برای یک گفتگوی آغازین با نشستن رو در رو و تلاش برای نزدیک کردن نقطه نظرها جهت یافتن راه هائی برای یک اتحاد عمل که سال ها قبل باید صورت می گرفت. این است وظیفه بزرگی که امروز بر گردن تک تک ماست!

گزارش حضور سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) در جشنوارهٔ جهانی اومانیته

در سه روز برگزاری جشنواره، مسئولان سازمان دیدارها و گفت‌وگوهای متعددی با رفقای حزب توده‌ ایران و حزب چپ ایران، سازمان اتحاد فداییان خلق ایران و دیگر نیروهای چپ ایرانی مقیم پاریس داشتند. هم‌چنین رفقای ما دیدارهایی با رفقای چپ افغانستان و حزب کمونیست عراق داشتند.

در سالگرد جمعه خونین زاهدان یاد قربانیان جمعه خونین زاهدان و جنبش مهسا را گرامی میداریم!

جمعه خونین زاهدان همچون کشتار معترضان در جنبش های گذشته و جنبش ژینا مهسا در سراسر ایران حکایت از شکاف عمیق میان ملت ایران و حاکمیت جمهوری اسلامی دارد.

بازهم خاطره ها

پاهایم را، به مانند علف، می گذارم، بر روی زمین
/
می بینم خود را، چون درختی در تب و تاب
/
می پیچم درخود، از آن هراس، که نگاهم بود و فراز
/
سرزمینی نشناخته، اما در خیال
/
آن کعبه آمال، چون مسلمانی در انتظار بهشت …

یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
پيام ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

جشن اومانیته در فرانسه ۹۳ ساله ‌شد!

هزار بار خواهم گفت! هزار بار خواهم نوشت!

گزارش حضور سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) در جشنوارهٔ جهانی اومانیته

در سالگرد جمعه خونین زاهدان یاد قربانیان جمعه خونین زاهدان و جنبش مهسا را گرامی میداریم!

بازهم خاطره ها

کارگران روزمزد و ناامنیِ حداقل‌ها