شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۲۷

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۲۷

قطعه ۳۳ بهشت زهرا: یادگاران ویران

در گوشه جنوب شرقي قطعه۳۳ در بهشت زهرا دو سنگ قبر پشت سر هم خود نمايي مي‌كند. تازه شسته شده و تميز. گويي دوستي، آشنايي و يا دلداري به تازگي ها از آنجا عبور كرده است. با خود مي‌گويم:" اين همه قبر پيدا و پنهان، آيا فقط همين يكي دو تا بازمانده را دارند؟" و بعد هم سنگي سبز با رگه‌هايي نارنجي : شهيد شادروان خسرو گلسرخي وکمي انسوترکرامت دانشيان...

از راه ‌باریکه سیمانی بین قبرها رد می‌شوم. سعی می‌کنم پاهای بزرگم را روی همین راه باریکه‌ای بگذارم که حالا دیگر تفاوتی با خاک پاشیده بر قبرها ندارد. ردیف‌هایی از قبرها را پشت سر می‌گذارم. بسیاری‌‌شان سنگ ندارند‍‌، نامی و نشانی هم . پوشش سیمانی‌ای که بسیار ناشیانه و با عجله به جای سنگ قبر روی تعدادی از آنها پهن شده ، شکسته و جدا شده است. به راحتی می‌توانی از راه ‌باریکه میان قبرها پا را روی قبر بگذاری بی‌آنکه بدانی کیست زیر پایت؟
روی برخی از آنها را علف‌های هرز پوشانده است. اگر هنوز نام و نشان و دلیل مرگ بعضی‌شان مانده باشد، حالا دیگر این علف‌های هرز نمی‌گذارند، که براحتی ببینی‌شان. باید خم شوی و علف‌ها را کنار بزنی. در زیر علف‌ها نام‌ها پشت سر هم از مقابل چشمانم رد می‌شوند”… مجاهد شهید… رفیق شهید… مسلمان مبارز و…”
در حالیکه به جستجو ادامه می‌دهم ، مرد جوانی که ۳۵ ساله به نظر می رسد با تعجب و چهره ای پر از سئوال از خیابانی که قطعه ۳۳ را از دیگر قطعات جدا می‌کند رد می‌شود وازمن می‌پرسد:”آقا ! ببخشید ” اینجا چیست؟”
می‌گویم:” قطعه ۳۳ بهشت زهرا”
– پس چرا اینطوری است؟
نگاهی به اطراف می‌کنم، درقطعه‌های دیگر همه جا درخت و گل و سبزه و آبادانی است بر روی قبرها.
به زن پوشیده در چادری که کنارش ایستاده نگاه میکنم و می‌گویم:” کسانی اینجا در خاکند که خیلی‌ها را خوش نمی‌آید.”
مرد و زن این را که می‌شنوند دست هم را می‌گیرند و بدون اینکه بخواهند حس کنجکاوی خود را بیش از این ارضاء کنند به تندی عرض خیابان آمده را باز میگردند و در درخت‌ها و نشانه‌های بسیاری که برای مردگان قطعه‌های دیگر گذاشته‌اند، گم می‌شوند.
قطعه ۳۳ بهشت زهرا محل دفن بسیاری از مبارزان سال‌های مقاومت، گذشت و ایثار و سال‌های آرزوهای بزرگ و دست نیافتنی است. آرزوهایی زلال و پاک. سال‌های رژیم پهلوی. 
این قطعه نزدیک در ورودی شرقی وغسالخانه بهشت زهرا است. پنج ریف بلوک سیمانی دور تا دور آن را احاطه کرده است. شاید سازندگان این دیوار سیمانی بر این باور بوده اند که این قطعه باید حفظ شود از گزند آشنایان، دوستان و علاقه‌مندان. شاید هم برای چیزی دیگر. راستی، از دوستان وعلاقه‌مندان چه گزنذی می‌رسد جز گرامی داشتن یادی و بیان خاطره‌ای و ریختن اشکی.
با این همه این روزها به راحتی میتوان از یکی دو راه بریده شده از میان این دیواره سیمانی وارد قطعه ۳۳ شد. سرزمینی بی‌صاحب و رها شده به امان خدا. برهوتی در میان آن همه سبزی و آبادانی . باد که میوزد، طوفانی از گرد و خاک به هوا بلند می شود و شاخه‌های خشک علف‌های هرز و خار را روی سنگ‌های پیدا و پنهان قبرها می‌دواند. جای جای این قطعه مستطیل شکل، شیشه‌های شکسته، تکه‌های آهن زنگ زده و پلاستیک ریخته شده است. چند ماه پیش گفته شد که شهرداری بهشت زهرا میخواهد این قطعه را تخریب کند. اما اعتراض تعدادی از فعالان سیاسی و فرهنگی داخل و خارج کشور و نامه‌هایی که برای حفظ محل دفن شهدای راه آزادی دست نیافتنی ملت ایران، نوشتند، موجب شد تا اعلام کنند: “تصمیم بر مرمت دارند نه تخریب.”
سوز سردی به همراه گرد و خاک به صورتم می‌خورد و به چشم‌‌هایم هجوم می‌برد. آخرین هفته آبان ماه(۱۳۸۳) است. ردیف قبرهای شکسته شده و نامشخص را یکی یکی پشت سر می‌گذارم. بعضی از سنگ قبرها و سیمان‌های ریخته شده به عنوان سنگ قبر بگونه‌ای شکسته شده که به نظر می‌رسد کسی با پتک بر آنها کوفته است. پتک کین. از چه چیز و چه کسی؟ شاید…
“آرامگاه شهید… کریمی” . سنگ شکسته و مشتی سیمان روی نام و محل شهادت و نام سازمانی که به آن تعلق داشته، ریخته شده است. با خود می‌گویم:” برای محو تاریخ سیمان هم خوب چیزی است .”
از نوع شکسته ‌شدن سنگ قبرها به نظر می‌رسد به کسی پتکی داده اند و گفته‌اند روی هر سنگ قبری که آرم و یا شکلی دیدی که چیزی از آن سر در نیاوردی آن را خرد کن. و او نیز چنین کرده است. پتک به دست زنگی نادان…
بعضی از نوشته‌های روی قبرها به صورت رمز و کنایه و اشاره است.برای بازماندگان اندک که فقط خودشان بدانند وبس که عزیزانشان کجایند. تا مصون بماند از گزند آن زنگی پتک به دست. با این همه خوب اگر بگردی نام‌هایی را می‌توانی بخوانی که تو را برای چند لحظه‌ای با خود ببرد به گذشته . یادی که با افسوس و تر شدن چشم؛ تو را به سنگ قبر بعدی برساند.” شهید علی اصغر منتظر حقیقی . ۱۳۲۷-۱۳۵۱″ . “شهید محمود شامخی، فرزند جواد، متولد ۱۳۲۶ که تحت شکنجه در زندان ستم شاهی در سال ۱۳۵۱ به شهادت رسید”. این یکی سالمتر ماند‌ه از گزند آن پتک. “مسلمان مبارز کامران صنیعی، دانشجوی پلی تکنیک، فرزند ناصر، متولد۱۳۲۱ که در ۲۲/۱۲/۵۳ دستگیر و در ۲۸ فروردین ۵۴ زیر شکنجه به شهادت رسید.” … ” رفیق شهید خشایار سنجری که در ۲۸/۱/۵۴ به شهادت رسید. عضو چریک‌های فدایی خلق.”
خودم را از قبری به قبر دیگر واز ریفی به ردیف دیگر می‌کشانم. نام‌ها یکی یکی از مقابلم می‌گذرند: ” بیژن جزنی ‘ کاظم ذوالانوارد…”. مسیر را گم می‌کنم. تا چند ریف نامی از شهید و مبارز و شکنجه نیست. دوباره شروع می‌شود:” مسلمان مبارز محمد صادق امیدوار، فرزند جعفر، متولد ۱۳۲۴، شهادت در زیر شکنجه در ۲۸/۱/۵۴″. “مجاهد شهید … خدارحمی(اسم کوچکش با پتک خرد شده و ناخوانا است) برسنگ مزارش نوشته‌اند :” وابسته به سازمان مجاهدین خلق که در راه تحقق جامعه بی‌طبقه توحیدی، در دوران سیاه خفقان و دیکتاتوری قهرمانه به شهادت رسید.” دو سنگ قبر به نام او دیده می‌شود. یکی سالم و یکی شکسته شده. چهار و یا پنج سنگ قبر نیز به نام یک نفر دیگر وجود داشت. سنگ قبر که نه، نوشته‌ای با خطی که اضطراب از آن موج می‌زند؛ بر تکه فلزی کاشته بر بالای قبر. هر کدام در گوشه‌ای و با فاصله‌ای از هم: ” ماشاءالله سیف”
در گوشه جنوب شرقی قطعه ۳۳ دو سنگ پشت سر هم خود نمایی می‌کند. تازه شسته شده و تمیز. گویی دوستی ،آشنایی و یا دلداری به تازگی ها از آنجا عبور کرده است. با خود می‌گویم:” این همه قبر پیدا و پنهان ، آیا فقط همین یکی دو تا بازمانده را دارند؟”

وبعد هم
سنگی سبز با رگه‌هایی نارنجی :
“شهید شادروان
خسرو گلسرخی
شاعر و نویسنده خلق ایران
تولد دوم بهمن ۱۳۲۲ و شهادت ۲۹/۱۱/۱۳۵۲
شناسنامه من جز عشق به مردم چیزی دیگر نیست
من خونم را به توده‌های گرسنه و پابرهنه تقدیم می‌کنم
خون ما پیراهن کارگران، خون ما پیراهن دهقانان
خون ما پیراهن سربازان، خون ما پرچم خاک ماست”

و زیر پایش سنگی دیگر با سنگ نوشته‌ای دیگر:
“دریغا! شیر آهن کوه مردا
که تو بودی
کرامت دانشیان
فرزند پرویز: ۱۰/۷/۲۵ – ۲۹/۱۱/۵۲
ردیف ۸۴ شماره ۱۸″

خورشید در میان شاخ و برگ درختان قطعات سر سبز بهشت زهرا در غرب، غروب می‌کرد. سایه‌های درختان آن قطعات حالا دیگر آنقدر بلند شده بود که خود را بر این مردگان فراموش شده ارزانی کند. 

موبایل‌ام زنگ می‌زند:
– کجایی؟
– قطعه۳۳ بهشت زهرا
با عجله و نگرانی می‌گوید:” زود بیا! بیش از این آنجا نمان که خطرناک است. مواظب باش کسی تو را نبیند.” 

 

تاریخ انتشار : ۸ آذر, ۱۳۸۳ ۱۲:۴۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز

دادگاه نیلوفر حامدی و الهه محمدی، دو خبرنگار بازداشت‌شده، باید علنی برگزار شود!

بازداشت وکیفر خواست علیه الهه محمدی و نیلوفر حامدی فاقد وجهه قانونی است. کیفر خواست مملو از اتهاماتی است که هیچگونه پیوند و ارتباطی با موضوع پوشش اعتراضات ندارد. اگرپوشش خبری این دو، حتی نشر اکاذیب، تشویش اذهان عمومی، تبلیغ علیه نظام بوده باشد، بازداشت نه ماهه آنان فاقد هرگونه دلیل حقوقی است، زیرا که قانونگذار برای این گونه جرائم، حداکثر یک ماه بازداشت موقت و قابل تمدید برای یک ماه دیگر درنظر گرفته است

مطالعه »
یادداشت

مبارزه با کار کودک از راه قرار داد های بین المللی و آموزش

۸۵درصد از کودکان کار در ایران اتباع خارجی و مهاجرند. این کودکان از لحاظ قانونی غیرمجاز محسوب می‌شوند. اوراق هویتی ندارند، برخوردار از بیمه‌های اجتماعی نیستند و سازمان بهزیستی نمی‌تواند به تحصیل آنان کمک کند

مطالعه »
آخرین مطالب

صنعت ورشکسته‌ی خودروسازی در ایران

در ایران حدود ۲۴میلیون خودروی شخصی وجود دارد که بیشتر از ۶میلیون دستگاه آن پراید است. در واقع، پراید جایگزین پیکان شده است که زمانی در جاده‌های ایرانی بی‌رقیب بود.

فروتنی فکری، دریچه‌ای به سوی گفت‌وگوهای سازنده در شبکه‌های اجتماعی

اگر هریک از کاربران شبکه‌ها‌ی اجتماعی از موضع فروتنی فکری به بده‌بستان‌های آنلاین بپردازند، و تشخیص دهند که هر کاربرِ دیگری فرصتی برای رشد و پرکردن شکاف‌های دانایی‌شان فراهم می‌کند، آنگاه شبکه‌ها‌ی اجتماعی، به‌جای آنکه گودالی برای فروافتادن به نخوت فکری، خودبرحق‌بینی و قبیله‌گرایی باشند، رفته‌رفته به محیطی سرشار و بی‌نظیر برای رشد و پیشرفت انسانی بدل ‌می‌شوند.

این فساد سیاسی حتا به واشنکتن و لندن راه باز کرده بود

سال‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ با اوکرایین کار می‌کردم و از این‌رو رفت‌و‌آمد های به کئیف این شهر زیبا و تاریخی داشتم. بهترین خاطراتم از این شهر مردم خوب و زیبایی اوکرایین بود. اما بد ترین خاطراتم را مصیبت فساد اداری در اوکرایین با خود دارد. فساد اداری در اوکرایین شباهت های زیادی با افغانستان داشت.

نگاه به خویش پس از هجده ماه…

سازمان ما، سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) با همان آرمان شش دههٔ پیش خود، با برنامهٔ مدون، با چارچوب سیاست‌گذاری روزآمد و با سیاست‌های روزانهٔ خود در راه ارزش‌ها و اهداف والای صلح، آزادی، برابری، مردم‌سالاری و عدالت‌اجتماعی استوار در راه برپایی جامعه و نظام سوسیالیستی دموکراتیک در میهن و جهان می‌رزمد.

یادداشت

مبارزه با کار کودک از راه قرار داد های بین المللی و آموزش

۸۵درصد از کودکان کار در ایران اتباع خارجی و مهاجرند. این کودکان از لحاظ قانونی غیرمجاز محسوب می‌شوند. اوراق هویتی ندارند، برخوردار از بیمه‌های اجتماعی نیستند و سازمان بهزیستی نمی‌تواند به تحصیل آنان کمک کند

مطالعه »
بیانیه ها

برگزاری موفقیت‌آمیز کنگرهٔ سوم حزب چپ ایران (فداییان خلق) را آرزومندیم!

تاریخ جنبش مشترک ما و تجارب برگرفته از آن، ما را به این باور و عزم راسخ رسانده است که علیرغم تفاوت‌های نظری، رزم مشترک ما و نیروهای ترقی‌خواه میهن‌مان درمان درد مشترک دیرینۀ مردم را تسهیل و تسریع خواهد کرد.

مطالعه »
پيام ها

برگزاری موفقیت‌آمیز کنگرهٔ سوم حزب چپ ایران (فداییان خلق) را آرزومندیم!

تاریخ جنبش مشترک ما و تجارب برگرفته از آن، ما را به این باور و عزم راسخ رسانده است که علیرغم تفاوت‌های نظری، رزم مشترک ما و نیروهای ترقی‌خواه میهن‌مان درمان درد مشترک دیرینۀ مردم را تسهیل و تسریع خواهد کرد.

مطالعه »
بیانیه ها

برگزاری موفقیت‌آمیز کنگرهٔ سوم حزب چپ ایران (فداییان خلق) را آرزومندیم!

تاریخ جنبش مشترک ما و تجارب برگرفته از آن، ما را به این باور و عزم راسخ رسانده است که علیرغم تفاوت‌های نظری، رزم مشترک ما و نیروهای ترقی‌خواه میهن‌مان درمان درد مشترک دیرینۀ مردم را تسهیل و تسریع خواهد کرد.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

صنعت ورشکسته‌ی خودروسازی در ایران

فروتنی فکری، دریچه‌ای به سوی گفت‌وگوهای سازنده در شبکه‌های اجتماعی

این فساد سیاسی حتا به واشنکتن و لندن راه باز کرده بود

مبارزه با کار کودک از راه قرار داد های بین المللی و آموزش

نگاه به خویش پس از هجده ماه…