سه شنبه ۴ مهر ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۷

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

سه شنبه ۴ مهر ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۷

مردان ماندگار در تاریخ جنبش زنان

تنها همزمان با مبارزات منتهی به انقلاب مشروطه است که برخی از روشنفکران و زنان ایرانی قادر به درک موقعیت فرودست زنان شده و در این برهه از تاریخ است که تکاپوی زنان برای برکشیدن خود به جایگاهی که حق انسانی شان است آغاز می شود و از حمایت گروهی از مردان روشنفکر نیز برخوردار می شوند

ستمی که بر زن ایرانی رفته و می رود همزاد تاریخ کهن ماست، اگرچه برخی با اندیشه های ناسیونالیستی و گاه شوونیستی،  سعی در منزه و امروزی نشان دادن ایرانیان باستان دارند، اما واقعیت این است که ستم بر زنان و موقعیت فرودست زنان از ریشه دارترین معضلات فرهنگی و اجتماعی ما از دوران باستان تاکنون است که همچنان ادامه دارد. گیریم که در طول حکومت ۴۲۰ ساله ساسانیان دو زن فرصتی برای فرمانروایی ایران زمین یافته باشند اما حیات زن ایرانی چنان آغشته به نابرابری و تبعیض و ستم جنسیتی است که چنین موفقیت های فردی مجالی برای خودنمایی و افتخار نمی یابد. نمی توان کتمان کرد که در همین دوره «زن شخصیت حقوقی نداشت، یعنی زن شخص فرض نمی شد. به عبارت دیگر زن شخصی که صاحب حقی باشد، به شمار نمی رفت و به طور خلاصه زن دارای حقوقی نبود»[۱]

 در تاریخ ایران ، زنان بردگانی بوده اند که در انزوای خانه ها به وظایف همسری و مادری عمر خود را گذارنده و نسل به نسل شاهد بازتولید روابط نابرابر جنسیتی بوده اند. چنین وضعیتی در قرون و اعصار پی در پی استمرار داشته و تنها همزمان با مبارزات منتهی به انقلاب مشروطه است که برخی از روشنفکران و زنان ایرانی قادر به درک موقعیت فرودست زنان شده و در این برهه از تاریخ است که تکاپوی زنان برای برکشیدن خود به جایگاهی که حق انسانی شان است آغاز می شود و از حمایت گروهی از مردان روشنفکر نیز برخوردار می شوند. وضعیت زنان در این دوران وضعیت اسفناکی است که الیز ساناساریان آن را چنین توصیف می کند: «زنان ایرانی تقریبا در تمامی عرصه های زندگی خود دچار تنزل موقعیت و وادار به پذیرش وضعیت فرودست خود در جامعه بوده اند. فرصت های تحصیلی برای زنان به شدت محدود بوده است … یکی از منابع نشان می دهد که تا سال ۱۳۰۴ تنها ۳ درصد کل زنان ایرانی باسواد بودند…زن و مرد در جامعه از یکدیگر جدا بودند. در خانه زنان از میهمانان زن، و مردان از میهمانان مرد پذیرایی می کردند. این رسم حتا تا دوره پهلوی و به خصوص در میان طبقات پایین تر جامعه ادامه داشت. اما این جداسازی تنها به خانه محدود نبود. عصرها و شب هنگام که خیابان های تهران مملو از جمعیت بود، زنان و مردان ناچار بودند جدا از یکدیگر در خیابان راه بروند. زنان به لحاظ حقوقی و قانونی، وضعیت بدتری داشتند. ازدواج کودکان و ازدواج های اجباری بسیار رایج بود. شوهر می توانست هر موقع که بخواهد همسرش را طلاق دهد و می توانست بیش از یک همسر اختیار کند. مخالفت با هر کدام از این قوانین، الحاد و مخالفت با اسلام تلقی می شد. زنان حق رأی نداشتند و نمی توانستند هیچ منصب سیاسی اختیار کنند. شرایطی چنین نابرابر، همراه با نوعی پذیرش درونی شده در زنان، هر چه بیشتر تقویت می شد و آنان را به گردن نهادن و عدم اعتراض به وضعیت خود تشویق می کرد. اکثر زنان، به فرودستی و جنس دوم بودن خود گردن نهاده بودند و باور داشتند که این سرنوشت آن هاست.[۲]

 علاوه بر این ، فضای مردسالار جامعه، نگرشی ضدزن و تحقیرآمیز نسبت به زنان داشت. و این نگرش و دیدگاه ها بدون کمترین مزاحمتی در رساله ها و اندرزنامه ها منتشر می شد. بر اساس رساله ها و اندرزنامه های منتشر شده در عصر قاجار، در فرهنگ مسلط جامعه، زنان به صفاتی مانند: ناقص العقل، ضعیفه، نادان، و بی علم ، تن پرور و بیکاره و مانند اینها متصف بودند؛ در نظام خانواده نیز زن را عبد و عبید و خدمتکار شوهر خویش می خواستند … وجود و انتشار چنین افکاری در آن زمان عجیب و غریب نیست و فرودستی زنان ایران، امری طبیعی و پذیرفته شده بود که جای تردید و چون و چرا در آن وجود نداشت. چنین نگرشی ریشه در فرهنگ و ساختار سنتی جامعه داشت و فقط تحولی به عظمت انقلاب مشروطیت می توانست اساس چنین تفکری را دچار تزلزل کند.

 

  در سالهای منتهی به انقلاب مشروطیت، به تدریج در میان روشنفکران، موقعیت زنان مورد توجه قرار گرفت و افرادی مثل “میرزا آقاخان کرمانی” خواهان دگرگونی شرایط و موقعیت اجتماعی زن ایرانی شدند. «او خواستار مساوات ایشان با مردان در جمیع حقوق حیاتیه بود  و تأکید می کرد که زنان باید در همه حقوق از تعلیم، تربیت، حکومت، ارث، صناعت، تجارت، و عبادت مساوی با مردان باشند. اندیشه مترقی میرزاآقاخان درباره وضعیت زنان محدود به او نماند و برخی دیگر از روشنفکران با او همعقیده و همصدا شدند. در دوران مشروطه دوم (بین ۱۹۰۹ تا ۱۹۱۱)، این قبیل طرح ها و اندیشه ها به تدریج در جامعه ایران مطرح می شد و برخی اذهان را متأثر می نمود. اما انقلاب مشروطه و گشایش فضای سیاسی کشور فرصت مناسبی برای تبلیغ و ترویج آراء و عقاید روشنگران ایرانی در مورد نوسازی و دگرگونی اقتصادی و اجتماعی جامعه ایران، و از جمله درباره شرایط زندگی فردی و اجتماعی زن ایرانی فراهم کرد.[۳] نیکی کدی نیز درباره بازتاب موقعیت زنان در ادبیات آن دوره چنین می نویسد: نکته قابل توجه این است که یکی از قوی ترین نکات مورد حملۀ عمومی نویسندگان مرد و یا زن، در نثر و نظم، همواره موقعیت و منزلت پایین زن در جامعه بوده است، اگر چه مؤلفین دوره های مختلف، و آنها که نظرگاههای متفاوتی داشته اند، در مورد راه حلی که ارائه می دهند اختلاف نظر دارند. در اشعار دوره مشروطه و پس از آن، حمله تندی به چادر که باعث فلج شدن فعالیت های خانم ها می شد، و به بی سوادی و عدم آموزش خانم ها که موجب پایین بودن سهم خدمات بانوان به جامعه و لطمه به تعلیم و تربیت فرزندان آنها می شد، و به سوءرفتار شوهران جاهل و بی سواد نسبت به زن ها و سایر جنبه های زیردست بودن خانم ها به چشم می خورد. [۴]

   

همان طور که گفته شد، در سالهای انقلاب مشروطه و پیش از آن، موقعیت نابرابر و فرودست زنان در جامعه ایران مورد توجه مردان روشنفکر قرار گرفت و خواستار تغییر در وضعیت و شرایط زنان ایرانی شدند. در دهه ۱۲۸۹ شمسی / ۱۹۱۰ م، مردانِ هوادار حقوق زنان خواستار تحول موقعیت زن در محیط خانواده و مشارکت آنان در فعالیت های اجتماعی شدند؛ آنان تحقق این دگرگونی ها را گامی اساسی و ضروری در اجرای برنامۀ نوسازی جامعه ایران می دانستند. این گروه از مردان، موانعی را که در برابر حقوق زنان قرار داشت به دو دسته کلی تقسیم می کردند: یکی نگرش و فرهنگ مردسالار حاکم بر جامعه ایران و دیگری عدم آمادگی زنان برای فعالیت اجتماعی. با این حال بیشتر مردان هوادار حقوق زنان مانع عمده و اساسی را نگرش مردسالار می دانستند و فعالیت های خود را حول محور سوادآموزی زنان و جلوگیری از ستم مردان بر زنان و اثبات تساوی زن و مرد تمرکز می کردند.(خسروپناه۱۳۸۱: ۱۱۷) ستم و اجحافی که مردان نسبت به زنان اعمال می کردند از مهمترین مسایلی بود که مردان طرفدار حقوق زنان به آن معترض بودند و تغییر بنیادین رفتار مردان را می طلبیدند.(همان).

 میرزاآقاخان کرمانی از نخستین مردان حامی حقوق زنان است که پیش تر ذکر او رفت. مردان حامی جنبش زنان بر این باور بودند که جامعه نیازمند تغییرات اجتماعی بنیادین است و این تغییرات جز با بهبود وضعیت زنان حاصل نمی شود… روشنفکرانی چون: “میرزاده عشقی”، “محمدتقی بهار” و “ایرج میرزا” از حامیان ثابت قدم حقوق زنان به ویژه در عرصه آموزش و کشف حجاب بودند. (ساناساریان۱۳۸۴: ۴۴)  در مقاله “هیأت های زنان و مبادی جنبش زنان” در مورد حمایت مردان از رهایی زنان چنین آمده است: بحث در مورد حقوق زنان، به وسیلۀ تعدادی از روشنفکران پیشرو مرد نیز دنبال می شد. روزنامه نگاران، شاعران، و حتا چند نمایندۀ مجلس، در دوران مشروطه به عنوان مدافعان حقوق زن که ساکت نمی نشستند وجود داشتند. طنزهای اجتماعی “دهخدا”، شاعر و طنزنویس، حمایت “حاج محمدتقی وکیل الرعایا”، نماینده همدان در مجلس و اشعار “ایرج میرزا” و سپس ابوالقاسم لاهوتی و میرزاده عشقی، نقش مؤثری در طرح مسألۀ رهایی زنان در برنامه های سیاسی ایران در اوائل قرن بیستم داشتند.[۵]

 

 

در بین مردان هوادار حقوق زنان، دیدگاههای دکتر “رفیع خان امین” و همچنین “تقی رفعت” از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار است. این دو نفر در اواخر سال ۱۲۹۸ شمسی/ ۱۹۲۰ م، برای نخستین بار مبحث فمینیسم را به مردم ایران معرفی کردند. دکتر رفیع خان و تقی رفعت معتقد بودند که مانع عمده و اساسی عدم حضور و مشارکت زن ایرانی در حیات اجتماعی به نگرش مردسالار بر جامعه ایران باز می گردد…از این رو تقی رفعت، تحول فرهنگی و فکری مرد ایرانی را شرط ضروری احقاق حقوق فردی و اجتماعی زنان می دانست و تأکید می کرد: «ما برای تنظیم و تنسیق هیأت اجتماعیه ایران …لازم می دانیم که یک انتباه عمومی در افکار مردان مملکت به وجود بیاوریم.»(خسروپناه۱۳۸۱: ۱۱۸) انجمن ها و زنان روشنفکر که صدایشان از طریق رسانه های بزرگ به گوش می رسید، جامعه پدرسالاری سنتی را به زیر سؤال بردند. آن ها به وسیلۀ چندین روشنفکر مرد مترقی، چه در مجلس و چه در بیرون حمایت شدند. این مردان تبدیل به مدافعان حقوق زنان گشتند که می توانستند صدای زنان را به گوش دیگران برسانند.

 

 در مجلس شورای ملی، هنگام بحث پیرامون فعالیت علنی اتحادیه غیبی نسوان، “حاج محمد تقی وکیل الرعایا” و همینطور “سید حسن تقی زاده” از فعالیت این تشکل دفاع کردند، اما نظر حاکم بر مجلس آن بود که اتحادیه غیبی نسوان قابل مذاکره و اظهار نظر نیست و باید از فعالیت آن جلوگیری کرد. حاج محمدتقی وکیل الرعایا نماینده همدان نخستین کسی در تاریخ ایران بود که مسأله برابری زن و مرد را در مجلس شورا مطرح کرد. او از نمایندگان مجلس شورای ملی تقاضا می کرد که در نگرش و رفتار خویش نسبت به زنان تجدیدنظر کنند و توجه داشته باشند که «این مخلوق خدا تا چه وقت باید محروم باشند. یک جماعت محبوب خدا آن قدر به ذلت باشند که یک چیزی که نشانه انسانیت است از آن ها بروز نکند».

 

 مورگان شوستر، اقدام وکیل الرعایا در حمایت از حق رأی زنان و ارائه لایحه در این زمینه را اقدامی جسورانه می داند که باعث حیرت زدگی خبرنگار تایمز لندن و انتشار این موضوع در تایمز شده است. این موضوع از آن رو دارای اهمیت است که طرفداران حقوق زنان در انگلستان در همان زمان در جدال برای کسب حق رأی بوده اند. با مخالفت صریح سیدحسن مدرس، تلاش های تلاش های وکیل الرعایا نماینده همدان، برای اعطای حق رأی به زنان بی ثمر ماند و زنان در شمار صغار و مجانین و اطفال از حق رأی محروم ماندند. سی سال پس از آن هم طرح نمایندگان حزب توده در مجلس، مبنی بر دادن حق رأی به زنان مسکوت ماند و در دوره نخست وزیری محمد مصدق نیز، بیانیه گروههای زنان که خواستار حقوق سیاسی و اقتصادی شدند و به امضای یکصدهزار نفر رسید، باز هم بی نتیجه ماند و با مخالفت روحانیون محافظه کار، در لایحه مربوط به انتخابات حق رأی برای زنان منظور نشد. و تنها پنجاه سال بعد از وکیل الرعایا بود که حاکمیت وقت تصمیم به اعطای حق رأی به زنان گرفت.

 

 نگاهی به تاریخ جنبش زنان، نقش انکارناپذیر مردان مترقی را در برقراری برابری جنسیتی آشکار می کند. جنبش زنان برای دستیابی به برابری و حقوق مساوی در کنار طرح مطالبات و پیگیری خواسته های زنان، نیازمند” انتباه عمومی در افکار مردان مملکت” و جلب همدلی و همیاری آنهاست تا با پذیرش اصل برابری انسانها و نفی برتری یک جنس، راه رسیدن به جامعه ای آزاد و عادلانه  هموار شود.

 پانوشت ها:

 [۱] – علوی هدایت الله. زن در ایران باستان، 1386، تهران: هیرمند

[۲] ساناساریان الیز. جنبش حقوق زنان در ایران/طغیان، افول و سرکوب، ترجمه نوشین احمدی خراسانی، ۱۳۸۴، تهران: اختران

 [3] خسروپناه محمدحسین. هدف ها و مبارزۀ زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی، 1381، تهران: پیام امروز

[۴] کدی نیکی آر. ریشه های انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، 1385، تهران: نشرعلم

 [5] شوستر ویلیام مورگان، هیأت های زنان و مبادی جنبش زنان در ایران، ترجمه سارا قاضی، نشر کارگری سوسیالیستی،۱۳۸۴،

بخش : زنان
تاریخ انتشار : ۲۳ آذر, ۱۳۹۰ ۱۰:۳۷ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز

آغاز جنگ و حماسه مقاومت خرمشهر:‌ مصاحبه نشریه کار با اکبر دوستدار

خبر حمله عراق را در واقع ما با مشاهده بمباران اهواز و آبادان دریافت کردیم. هواپیماهای عراقی در همان ساعات اول، بسیاری از شهرهای خوزستان و جمعاً ده شهر کشور را بمباران کردند. البته هدف مقدم و اصلی آنها تسخیر برق آسای خرمشهر توسط نیروی زمینی بود که در نزدیکی مرز عراق قرار داشت. از قرار و طبق نقشه جنگی صدام، آبادان، اهواز، دزفول و سوسنگرد اهداف بعدی آنان بودند. ۱۲ لشکر زرهی عراق با همه تجهیزات بسوی خرمشهر سرازیر شده بودند.

مطالعه »
یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
آخرین مطالب

شرایط کار پیک های تحویل غذا بسیار بد است!

کمی پس از اینکه اسد به عنوان یک پیک تمام وقت تحویل غذا، در واشنگتن دی سی شروع به کار کرد، حین کار توسط یک ماشین مورد صدمه قرار گرفت. دوچرخه الکتریکی که او برای کار تحویل غذا خریداری کرده بود، آسیب دیده ولی هنوز کار میکرد. وقتی اسد با شرکت ارسال کالا تماس گرفت تا آنها را از حادثه مطلع کند، شرکت از او خواست که به کارش ادامه داده و غذایی که حمل می کرد را تحویل مشتری بدهد …

بازگشایی مدارس و دانشگاه‌ها و فشار بر معلمان مدارس و استادان دانشگاه‌ها و دانشجویان!

صدور احکام پرشمار «تعلیق از تحصیل»، «تبعید و انتقال اجباری» و «اخراج» برای دانشجویان معترض، «لغو مجوز و منع فعالیت شماری از تشکل‌های دانشجویی» و موج اخراج ده‌ها استاد و اعضای هیات علمی از جمله اقدامات … دستگاه‌های امنیتی جمهوری اسلامی و مدیران دانشگاه‌ها علیه اعتراضات دانشگاهیان است.

افزایش ترک تحصیل در کشور

مدام بر تعداد کودکانی که یا پا به مدرسه نمی‌گذارند یا ترک تحصیل می‌کنند افزوده می‌شود. آنان نیز به جمع کثیر کودکان کار می‌پیوندند.

فرزندان ایران، این گل‌های خندان

باری با همهٔ این دردها و آلام ما به این نوباوگان باهوش و مبتکر که سازندهٔ آیندهٔ زیبا و معطر ایران رنگارنگند، باورمندیم و بیش از حد امیدواریم‌ و مطمئن‌یم که با فداکاری و ایثار والدینی که با «دلی خونین، لبی خندان» و آغوشی گشاده در مقابل فرزندان‌شان دارند، روزهای بسیار شادابی را پیش رو داریم و هم‌چنین با پیوستگی و تمرکز بر خواست‌های بر حق، کودکان و نوجوانان میهن‌مان در جهان کاملاً متفاوت آینده نقش‌های مثبتی بر عهده خواهند گرفت.

یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
پيام ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

شرایط کار پیک های تحویل غذا بسیار بد است!

یک سال پس از آغاز جنبش “زن، زندگی آزادی” − تلاشی برای تحلیل وضعیت

بازگشایی مدارس و دانشگاه‌ها و فشار بر معلمان مدارس و استادان دانشگاه‌ها و دانشجویان!

افزایش ترک تحصیل در کشور

فرزندان ایران، این گل‌های خندان

بیانیهٔ مشترک جمعی از دانشجویان رشته‌های هنری دانشکدگان هنرهای زیبا و دانشگاه هنر تهران به‌ مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید